نجات بیماران، آخرین مأموریت سرباز جوان
«من مخالف اهدای عضو بودم؛ یعنی راستش را بخواهید دلم به این کار راضی نمیشد، اما وقتی در خلوت خود با پسرم حرف زدم، دلم آرام شد و رضایتنامه را امضا کردم.» این بخشی از حرفهای پدری است که بعد از مرگ مغزی پسر 19سالهاش که در مرخصی سربازی بود، اعضای بدن او را به بیماران نیازمند اهدا کرد.
به گزارش همشهری، پسر جوان که سلمان اعظم رمضانی نام داشت و اهل شاندیز بود از چندماه قبل دوران سربازیاش را در یکی از مراکز وزارت دفاع در قزوین آغاز کرد. او و 3نفر از همخدمتیهایش بعد از مدتی تصمیم گرفتند که مرخصی بگیرند و به مشهد بروند. آنها صبح روز اول آبانماه سوار بر خودروی پراید یکی از سربازان شده و به راه افتادند. خودروی سربازان از سبزوار عبور کرده بود که ناگهان حادثه تلخی برایشان اتفاق افتاد. پراید حامل سربازان با یک وانت نیسان آبی رنگ برخورد کرد و در این حادثه تلخ 3نفر از سربازان دچار جراحتهای سطحی شدند اما سلمان از ناحیه سر بهشدت آسیب دید و در بخش مراقبتهای ویژه بیمارستان بستری شد. آنطور که کادر پزشکی میگفتند پسر جوان از ناحیه جمجمه بهشدت آسیب دیده و سطح هوشیاریاش پایین بود. پدر و مادر سلمان از دیدن وضعیت پسرشان شوکه شده بودند. آنها بهجز دعا کردن و انتظار کشیدن کاری از دستشان ساخته نبود اما چند ساعت بعد وقتی پزشکان اعلام کردند سلمان دچار مرگ مغزی شده، امیدشان ناامید شد.
تصمیم بزرگ
پدر و مادر سلمان باورشان نمیشد که تنها پسرشان به چنین سرنوشتی دچار شده است. آنها مدارک پزشکی سلمان را به چند متخصص دیگر نشان دادند و وقتی مطمئن شدند که هیچ راهی برای بازگشت او به زندگی نیست با درخواست تیم فراهم آوری اعضای پیوندی برای اهدای اعضای بدن پسرشان موافقت کردند. دکتر ابراهیم خالقی، مسئول واحد فراهم آوری اعضای پیوندی دانشگاه علوم پزشکی مشهد در اینباره به همشهری میگوید: خانواده سلمان با بزرگواری رضایت دادند تا اعضای بدن فرزندشان به بیمارانی که از مدتها قبل در نوبت دریافت اعضای پیوندی بودند اهدا شود.
او ادامه میدهد: بعد از انجام مقدمات کار، بیمار مرگ مغزی تحت عمل جراحی قرار گرفت و کلیههای او در بیمارستان منتصریه مشهد به خانمی ۲۱ ساله ساکن سرخس و خانمی ۳۳ ساله ساکن قوچان که سالها از نارسایی کلیه رنج میبردند اهدا شد. همچنین کبد برای پیوند به بیماران نارسایی کبد به بیمارستان بوعلی سینای شیراز و قرنیهها نیز برای پیوند به بانک چشم دانشگاه علوم پزشکی مشهد ارسال شد.
مرتضی اعظمرمضانی، پدر سلمان با وجود اینکه عزادار تنها پسرش است اما میگوید اهدای اعضای بدن سلمان موجب تسکین او و همسرش شده است. او به همشهری میگوید: من بهجز سلمان یک دختر هم دارم که ازدواج کرده است. ما خانواده شادی بودیم و برای تنها پسرم آرزوهای زیادی داشتم؛ اما این حادثه او را از من گرفت و همه آرزوهایم را برباد داد.
او درباره این حادثه میگوید: همان روز اول به ما گفتند که سلمان دچار مرگ مغزی شده اما باورش برای ما سخت بود. راستش را بخواهید مخالف اهدای عضو بودم. یعنی دلم به این کار راضی نمیشد. این تصمیم برایم سخت و سنگین بود. من ساعتی را گوشهای نشستم و با پسرم خلوت کردم. از خدا خواستم بهترین راه را جلوی پایم بگذارد و بعد از آن بود که تصمیم گرفتم رضایتنامه را امضا کنم و همسرم هم با این تصمیم موافقت کرد. آن زمان بود که دلم آرام گرفت. همسرم هم بعد از امضای رضایتنامه سبک شد و به آرامش رسید و حالا افتخارش این است که پسرش باعث نجات جان چندین بیمار نیازمند شده است. این را از صمیم قلب میگویم که با این تصمیم غم و اندوهمان تسکین پیدا کرده است.