داش باشی طرد نمیشوی
رابعه تیموری-روزنامهنگار
بچهها میدانند وقتی رفیقشان به آنها «داش» میگوید، دیگر ته رفاقت هستند. داش، عباس آقا، گولاخ، آقای شاخ و بسیاری از کلماتی که بزرگترها هیچوقت به گوششان نخورده از تکهکلامهای نوجوانان امروزی است. شاید بزرگترها استفاده از این کلمات را نامناسب بدانند، ولی در دنیای نوجوانان، استفاده از این کلمات یکی از راههایی است که باعث میشود همسن و سالانشان به آنها برچسب بچه مثبت بودن نزنند و طردشان نکنند. عسل، مرتضی، افشین و درنا نوجوانانی هستند که دربارهی راز و رمز مکالمات همسالان خود صحبت کردهاند:
ببخشید عباسآقا
مرتضی برادرزادهای ندارد و عمو نشده، ولی افشین و بقیهی دوستانش او را عامو مرتضی صدا میزنند. عامو مرتضی عادت دارد هر جا رفقایش گیر و گرفتاری دارند، جلوتر از بقیه، آستین بالا بزند و مشکل را حل کند. شاید به همینخاطر است که عامو صدایش میزنند. البته افشین هم آنقدر کم اسم خودش را از زبان دوستانش میشنود که گاهی یادش میرود اسمش افشین است! افشین عادت دارد در هر کاری دخالت کند و تا ته و توی قضیه را درنیاورد، خیالش راحت نمیشود. بچهها هم وقتی میبینند او باز پاپیچ آنها میشود و بهراحتی دست از سرشان برنمیدارد، با یک کلام خودشان را خلاص میکنند: «ببخشید... عباسآقا...»
رمزها و نشانهها
سردرآوردن از اختلاطهای افشین و دوستانش ساده نیست و به عوض کردن اسامی آنها هم ختم نمیشود. مثلاً وقتی آنها به کسی میگویند «فلانی پیش تو پی اچ دی داره»، یعنی حسابی ضایعش کردهاند و به بیسوادی او خرده گرفتهاند. یا وقتی با عصبانیت به کسی میگویند «آخر شیلنگ....» باید آن دوستشان نگاهی به قد و بالای رشید خود بیندازد و دیگر حرفی نزند که با این سن و قد و قواره تناسبی نداشته باشد. به قول افشین، اگر بزرگترها مکالمات آنها را بشنوند، تصور میکنند این حرفها را از سر دلخوری و بهعنوان بد و بیراه به هم میگویند؛ ولی اینطور نیست و اتفاقاً چون خیلی با هم صمیمی هستند با این کلمات همدیگر را مینوازند!
عامو مرتضی میگوید: «اگر کسی خشک و رسمی صحبت کند، نچسب و خستهکننده میشود. بچه مثبتها خشک و لفظ قلم حرف میزنند.» افشین میگوید: «هیچکس با بچه مثبتها رفاقت نمیکند و آنها تنها میمانند!»
دخترها هم رمز و راز دارند
فقط دوستان افشین و عامومرتضی، دایرهالمعارف مخصوص خود را ندارند و عسل و درنا هم شبیه آنها صحبت میکنند. درنا میگوید: «بچه مثبتها شاید از مدل حرف زدن ما ناراحت شوند و به آنها بربخورد، ولی ما اینطور نیستیم. مثلاًوقتی من به درنا میگویم «ببند منقارو»، او میداند منظورم این است که «لطفاً صحبت نکن!»
دوستان درنا و عسل هم عادت دارند برای یکدیگر اسم بگذارند. درنا چون در حرفزدن، مهلت به هیچکس نمیدهد، جیرجیرک صدایش میزنند و عسل چون مرتب در حال رژیم گرفتن است و هر روز بیشتر آب میرود، اسم «باتری قلمی» را رویش گذاشتهاند. درنا میگوید:«بهنظر من اصلاً بد نیست که کسی بخواهد مطابق سن و سالش صحبت و رفتار کند، اما نباید در این کار زیادهروی کنیم و شوخیهای ما به بیاحترامی و توهین به یکدیگر کشیده نشود.»
مطیع بودن حد و مرز دارد
فاطمه زاهدی، روانشناس کودکان و نوجوانان است. بهنظر او، نوجوانانی که مدام بهدنبال تأییدگرفتن از دیگران و علی الخصوص همسالانشان هستند، سعی میکنند با آنها همزبان و همرنگ شوند. او میگوید: «در سن بلوغ و نوجوانی، این رفتارها تا حدودی طبیعی است؛ ولی اگر نوجوانان برای همنوایی و همرنگ شدن با همسنوسالان خود حد و مرزی قائل نشوند، ممکن است آسیب ببینند و کاملاً مطیع و دنبالهروی دوستانشان شوند.» او استفاده از اصطلاحات کلامی خاص نوجوانان را هم، نوعی تبعیت و همنوا شدن میداند و معتقد است شبکههای اجتماعی مختلف و مخصوصاً شبکهی اجتماعی اینستاگرام بعضی از واژهها و اصطلاحات را در میان نوجوانان رایج کرده است. زاهدی میگوید: «بسیاری از اصطلاحاتی که بهوسیلهی چهرههای مشهور اینستاگرامی بهکار میروند، خیلی زود به محاوره و مکالمه نوجوانان راه پیدا میکنند.»