یکی از مولفهها و نشانههای خانوادههای غربی، مصرفگرایی و جایگاه ویژه مدگرایی در آنهاست. اعظمالسادات منیری، جامعهشناس ضمن بیان این نکته، میگوید:«مصرفگرایی یک پدیده اجتماعی و اقتصادی است که دستیابی به کالاها و خدمات را در مقادیر روزافزون، اولویت میداند. با انقلاب صنعتی، بهویژه در قرن بیستم، تولید انبوه منجر به تولید بیش از حد شد؛ عرضه کالاها فراتر از تقاضای مصرفکننده رشد کرد و تنوعبخشی نیز رونق گرفت. بنابراین تولیدکنندگان برای دستکاری هزینههای مصرفکننده به تبلیغات پررزق و برق روی آوردند. بهتدریج، مفهوم مصرفگرایی که سودآوریهای نجومی به همراه داشت در فرهنگ کشورهای غربی و اروپایی از جایگاه ویژهای برخوردار و به الگو و سبک زندگی تبدیل شد؛ بهطوری که خانواده بهعنوان کلیدیترین نهاد جامعه، از گزند آن بینصیب نماند و بر پایه همین مفهوم افسارگسیخته بنیان نهاده شد. مفهومی که به اسم رشد اقتصادی، فرهنگ و اخلاق را به سراشیبی سقوط و فروپاشی، سوق میداد. به جرأت میتوان گفت که مصرفگرایی در غرب و اروپا به مصرفزدگی تغییر ماهیت داده است.» منیری توضیح میدهد:« به واسطه اولویتبخشی به مصرفگرایی و به تبع آن مدگرایی و تجملپرستی، قناعت، اعتدال، میانهروی، مصرف بهینه و البته محیطزیست رو بهسوی نابودی گذاشتهاند. از سویی دیگر، وقتی بحث رسانههای بیگانه مطرح میشود منظورمان یک آرایش نظامی رسانهای برای تحتتأثیر قرار دادن مخاطبان و یک جنگ علنی بهصورت رسانهای است که این جنگ نوعی رفتارسازی را انجام میدهد. بخشی از این جنگ، تحتتأثیر قرار دادن مخاطبان برای ضربه زدن به منابع انرژی است. همانطور که در یک جنگ نظامی، زیرساختهای انرژی یک کشور هدف تخریب قرار میگیرد، در جنگ رسانهای هم این اتفاق میافتد؛ یکی از روشهای از بین بردن منابع انرژی در یک کشور این است که مردم آن کشور به سوءمصرف انرژی ترغیب شوند، چون موجب بالا رفتن مصرف انرژی و درنتیجه نیاز به تولید انرژی بیشتری میشود که آن هم به وابستگی و افزایش هزینه میانجامد و درنهایت آن کشور از نظر اقتصادی فلج میشود.»
از مصرفگرایی تا مصرفزدگی
در همینه زمینه :