وزیر نیرو در گفتوگو با همشهری:
کمآبی همزاد ماست
رضا کربلایی
خبرنگار
روزهای دشواری را در وزارت نیرو سپری میکند؛ چالش بر سر تأمین آب باعث شده تا او و همکارانش تمام تدابیر لازم را برای برونرفت از بحران به ارث رسیده از دستکم 40سال گذشته، بهکار گیرند. میگوید: «تأمین آب شرب، اولویت نخست ماست و باید به نگاههای بخشی نسبت به منابع آبی کشور پایان دهیم.»
رضا اردکانیان، وزیر نیرو در نخستین گفتوگوی اختصاصی با همشهری پس از در دست گرفتن سکان وزارت نیرو با اشاره به برنامه دولت و وزارت نیرو در قالب برنامه ملی سازگاری با اقلیم کمآبی تأکید میکند: ایران جزو کشورهایی است که دچار پدیده بدمصرفی در حوزه انرژی است و باید سرمایهگذاری در کاهش مصرف انرژی بهویژه توجیه اقتصادی داشته باشد و دولت از طرحهای بخش خصوصی حمایت میکند.
او در این گفتوگوی یکساعته با تشریح برنامههای دولت برای مدیریت آب در استانهای دچار تنش آبی ازجمله استانهای اصفهان، یزد و چهارمحال و بختیاری به حل این مشکلات خوشبین است و میگوید: مردم مطمئن باشند سیاست دولت و برنامههای وزارت نیرو دقیقاً بر یک رفتار و برخورد منطقی، کارشناسانه و عادلانه منطبق است و هیچکدام از نگرانیهای منطقهای، استانی، سلایق گوناگون کاری و مدیریتی و نظیر اینها، خارج از 3خصوصیت کار منطقی، عادلانه و کارشناسی، عملی و اجرایی نخواهد شد.
اردکانیان در عین حال میافزاید: دنبال راهکاری هستیم که معیشت کشاورزان شرق اصفهان را به شکل مناسب و مقبول تأمین کنیم و استفاده بهتر از منابع آب، تصفیه پسابها، جایگزینی روشهای نوین آبیاری و کشت جایگزین را دنبال میکنیم. گفتوگوی خبرنگار همشهری را با وزیر نیرو بخوانید:
سرانجام موفق شدید موافقت دولت و سایر وزارتخانهها و دستگاههای مسئول در حوزه آب را با عنوان برنامه ملی سازگاری با اقلیم کمآبی بگیرید. این برنامه چه دردی از مشکلات کشور در حوزه آب را برطرف خواهد کرد؟
در ابتدا از روزنامه همشهری تشکر میکنم که به شکل حرفهای به طرح مسائل آب و زیستمحیطی میپردازد. بنده بهعنوان خوانندهای که صفحات روزنامهها را مرور میکنم، تشخیص دادهام که روزنامه همشهری از جنبههای گوناگون مسائل مختلف را مطرح میکند و تصویری به نسبت جامع از موضوع به خواننده میدهد و طبیعتاً خواننده، خود میتواند مسئله را تحلیل کند و وقتی خواننده بتواند به جمعبندی برسد، به این معناست که رسانه به هدفش رسیده است. در ارتباط با بحث آب و ضرورت تشکیل کارگروه ملی سازگاری با کمآبی، اعتقاد من این است که ما با 2مشکل مواجه هستیم که برای حل هر دومشکل هم راهحل داریم و راهحل هم دست خودمان است. بنابراین وقتی مشکلات را میشناسیم و میدانیم که راهحل چیست و این راهحلها دست خودمان است، پس حل مشکلات آسانتر و سادهتر خواهد بود. مشکل نخست ما به حیطه اختیارات و وظایف دستگاههای متصدی در حوزه آب برمیگردد و مشکل دوم به بدمصرفی شهروندان. واقعیت این است که ما باید خیلی پیشتر از اینها به این تشخیص جمعی میرسیدیم که موضوع آب بنا به ذات و ماهیتش یک موضوع میان بخشی است و نه بخشی. بنابراین با این نگاه منطقی تمام دستگاههای دولتی مثل وزارت نیرو، جهادکشاورزی، وزارت صنعت، سازمان حفاظت محیطزیست، دستگاه برنامهریزی کشور، همگی در این موضوع ذیسهم، ذیربط و ذینفع هستند؛ پس راهحل هم میانبخشی است و نه بخشی و اگر ما بهاشتباه و برای سادهسازی مشکل، یک موضوع میانبخشی را تکهتکه کردیم و هر سازمانی هم اعلام کرد من فقط مسئول این بخش از مسئله هستم و بقیه بخشها به ما ارتباطی ندارد، بهمعنای این است که مسئله در عمل حل نمیشود. مشکل دیگر که هم به کل نهاد دولت و هم جامعه برمیگردد، این است که متأسفانه ما در حوزه منابع آب و زیستمحیطی به دلایل مختلف، به یک جامعه بدمصرف تبدیل شدهایم. هر قدر که زودتر این عیب و نقص خودمان را تشخیص بدهیم، زودتر و بهتر هم میتوانیم از مشکلات عبور کنیم.
شما تأکید دارید که ایران یک کشور بهشدت بد مصرف در حوزه انرژی است و بیش از 10سال هم در کشور آلمان زندگی کردهاید. اگر بخواهید مقایسهای بین 2کشور داشته باشید، چه رفتاری از حوزه مصرف را شاهد هستیم؟
بگذارید با مثال واقعی به سؤالتان پاسخ بدهم و حتماً خود شما بهعنوان یک شهروند و یک روزنامهنگار با مشکلات بدمصرفی کشور مواجه هستید. چندی پیش به یکی از استانهای منطقه گرم و خشک کشور سفری داشتم. به هر سازمان دولتی و اداری که رفتم، احساس سرما کردم درحالیکه هوای بیرون 34درجه بود، هوای داخل ساختمانهای اداری 17یا 18درجه بود و این یعنی مصرف بیش از حد انرژی برای سرد کردن ساختمانها. حتی یکی از مدیران در جلسهای گفت: ما در خانههایمان در فصل زمستان با پتوی نازک میخوابیم اما در فصل تابستان بدون داشتن یک پتوی ضخیم نمیتوانیم بخوابیم، چون داخل محیط ساختمانها بسیار سرد است. کشور آلمان به لحاظ اقلیمی یک کشور به نسبت سرد است و زمستانهای سختی هم دارد؛ بهویژه در ناحیه شرقی آن. همین کشور در طول سال 2، 3هفته گرم و شرجی را تجربه میکند. درحالیکه مردم و جامعه آلمان پذیرفتهاند که اقلیم کشورشان یک اقلیم سرد است، برای این 2، 3هفته خودشان را گرفتار یک عادت بدمصرفی نکردهاند و بههیچعنوان از کولر استفاده نمیکنند و در هوای گرم پنجرهها را باز کرده و از پنکه استفاده میکنند. میدانید که آلمان مشکل انرژی و بهویژه مشکل آب ندارد اما مردم این کشور به استفاده صحیح از منابع باور دارند. درحالیکه ما در استانهایی که اقلیم گرم دارند، سعی میکنیم، ساختمانها را به مکانهایی شبیه اروپای شمالی تبدیل کنیم.
آیا با مصوبه هیأت دولت مشکل نگاه بخشی به منابع انرژی آب حل خواهد شد؟
سعی کردیم مشکل اول را با مفاهمهای که بین وزارتخانهها ایجاد شده است، حل کنیم و به همین دلیل کارگروه ملی سازگاری با اقلیم کمآبی شکل گرفته است. اساس کار کارگروه این است که موضوع آب یک موضوع واحد و میانبخشی است و تنها به وزارت نیرو بهعنوان تأمینکننده یا جهادکشاورزی بهعنوان اصلیترین مصرفکننده مربوط نمیشود و همه دستگاهها و وزارتخانهها در آن دخیل هستند و درصورتی مشکلات حل خواهد شد که همه احساس مسئولیت کنند. ما کار خود را آغاز کرده، سازوکارهایی را طراحی کردهایم و جلسات مرتبی برگزار میکنیم. از استانداران برنامه و طرح خواستهایم و در هر استان کمیته استانی این کارگروه را ایجاد کردهایم. به هر حال وزارت کشور و استانداریها ذاتا ماهیت و کارکردی میانبخشی دارند و وقتی مدیریت منابع و مصارف آب را بهدست سازمانهایی بسپاریم که ماهیت میانبخشی دارند، کار بهتر پیش میرود؛ بنابراین اختیارات لازم را به استانداران تفویض خواهیم کرد و سعی داریم بهمرور ماهیت اصلی مدیریت منابع آب را که یک مدیریت چند انضباطی است، به رسمیت بشناسیم. به لحاظ ساختاری هم سعی میکنیم درحالیکه استانها هرکدام تشکیلات خاص خود را دارند، به مدیریت کلان حوزههای آبریز شکل عملی و فعال ببخشند و مرزهای حوزه آبریز را بهعنوان مرزهای طبیعی منابع آب به رسمیت بشناسیم.
اما درصورت بروز تنشآبی بین شهرها مسئولیت استانداران و دستگاههای بالادستی در حوزه پاسخگویی چه خواهد شد؟
در بخشنامه مصوب هیأتوزیران، به صراحت بیان شده است که تشکیل کارگروه مذکور برای هماهنگی بین دستگاههای اجرایی بوده و نافی مسئولیت آنها در انجام وظایف ذاتی و قانونی نیست. به این معنا که وزارت نیرو، وزارت جهادکشاورزی در مقابل مجلس و دولت مسئولیت خودشان را دارند. اما این کارگروه و خط گزارشی که ما میان استانها و کارگروه ملی ایجاد کردهایم، موجب میشود که کارها با هماهنگی بالاتری صورت بگیرد. البته ما مشکلاتی داریم که باید درباره آن گفتوگوی بیشتری صورت پذیرد و دستگاهها اطمینان پیدا کنند آنها بهتنهایی مسئول حل مشکل نیستند.
بگذارید مصداقیتر بحث کنیم؛ مثلا در حوزه الگوی کشت این تفکیک وظایف و اختیارات چه سرانجامی پیدا میکند؟
وقتی میگوییم که الگوی کشت مناسب باید تدوین و اعمال شود، تدوین این الگو یک کار تخصصی است که در تخصص وزارت جهاد کشاورزی است و این وزارتخانه بهتنهایی مسئول تدوین این الگوست و آن را تدوین کرده است. اما آیا وزارت کشاورزی بهتنهایی میتواند آن را اعمال کند؟ پاسخ من منفی است. اگر وزارت جهادکشاورزی خود را بهتنهایی مسئول این کار بداند و نخواهد درباره آن با دیگر دستگاهها و ذینفعان گفتوگو کند، مسئله حل نشده میماند. ما در این کارگروه سعی میکنیم این مسئله را باز کنیم و بگوییم که وقتی وزارت جهادکشاورزی اعلام میکند این نوع کشت در این منطقه ممنوع است، باید همه برای اعمال این ممنوعیت همکاری کنند و در ابتدا راهحلی برای کشاورزانی درنظر گرفته شود تا منافع آنها و معیشتشان مخدوش نشود و دنبال روشهای جایگزین برای کشاورزان باشیم.
شما چه قبل از صدارت و چه پس از آن بارها و بهطور صریح به ضرورت مدیریت تقاضا تأکید داشتید. راهکار اجراییتان چیست؟ بالابردن قیمت یا اصلاح روشهای مصرف؟
مشکل بدمصرفی که به رفتار تکتک ما شهروندان مربوط میشود یک موضوع اخلاقی است و یک رابطه مستقیم بین پایبندی جامعه به اخلاقیات و مدیریت صحیح مصرف در حوزه منابع زیستمحیطی که آب مهمترین آنها است، وجود دارد. بنابراین ما باید از تمام ابزار ممکن و موجود برای دور شدن از بدمصرفی استفاده کنیم. فقط بحث قیمت نیست، اما قیمت هم یک ابزار است. درهرصورت اگر افرادی در جامعه هستند که بهجز سنسور قیمت به هیچ ابزار دیگری واکنش نشان نمیدهند، باید قیمت را بهعنوان یک ابزار بهکار گرفت. کلانشهری مثل تهران با جمعیت چندمیلیونی، در سال، بالای یک میلیارد مترمکعب آب مصرف میکند، آن هم شهری که شبکه آب آن 2شبکهای نیست و امکان 2شبکهای کردنش هم بهسادگی نیست؛ پس باید با همین میزان آب و امکانات موجود پاسخگوی مصرف باشیم و امکان دیگری هم نداریم. واقعیت این است که ما هر چقدر که امکان وجود داشته، برای تهران آب فراهم کردهایم و نمیتوانیم منابع آب بیشتری را متصور باشیم؛ بنابراین پذیرفتنی نیست که در هوای گرم با آب شرب باکیفیت، کف حیاط یا ماشین را بشوییم. اگر این شیوه مصرف را ادامه بدهیم و به چگونگی برداشت از مخازن سد لتیان، کرج، لار و نظایر اینها حساسیت نداشته باشیم، قطعاً با مشکلات جدی مواجه خواهیم شد. امید داریم با کمک رسانهها که پل مطمئنی برای این ارتباط با افکار عمومی هستند و ابزارهای گوناگون ازجمله توزیع وسیع ابزار کاهنده مصرف آب بین مصرفکنندگان شاهد بهبود مصرف آب در شهرها باشیم.
آیا توزیع لوازم کاهنده مصرف آب که از شهری چون اصفهان شروع شده، موقتی و محدود به شهرهای دچار تنش آبی خواهد بود؟
این یک طرح ملی است و نه منطقهای است و نه موقتی.
اعتقاد به سازگاری با کمآبی دارید و نه مقابله با کمآبی و خشکسالی. چرا؟
وقتی میگوییم کارگروه سازگاری با کمآبی و نمیگوییم مقابله با خشکسالی، روشن است که میپذیریم کمآبی همزاد ماست و باید زندگی خود را متناسب با این وضع تنظیم کنیم و با استفاده از شیوههای درست مصرف به سمت استمرار حیات حرکت کنیم و نقطه شروع این حرکت هم دور شدن از دوران بدمصرفی است. درحالیکه وقتی میگوییم مقابله با خشکسالی، یک مفهوم غیرمترقبه و موقتی را تداعی میکنیم که درست نیست.
استفاده از تجهیزات کاهنده مصرف آب یا اصلاح شیوههای مصرف تا چه میزان بر کاهش مصرف اثر میگذارد و آیا کاهش 30تا 40درصدی مصرف آب شرب رخ خواهد داد؟
قطعاً همینگونه خواهد شد. ما باید چارهای اساسی برای کولرهای آبی بیابیم، زیرا رقم بسیار بالایی از کولرآبی در کشور مورد استفاده قرار میگیرد و میزان مصرف سرانه اینها در فصلهای گرم برای هر نفر از سرانه مصرف آب شرب و پختوپز خیلی بیشتر است. پس ما باید هم سراغ اصلاح فرایند کار کولرهای آبی موجود برویم و حتی در مناطقی که شرایط اقتصادی و فنی اجازه میدهد کولرهای گازی را جایگزین کولرهای آبی کنیم. البته این کار مستلزم برنامهریزی وسیعی است ولی ما آن را دنبال میکنیم. مسئله دیگر جلب و جذب توجه بخش خصوصی برای سرمایهگذاری در حوزه مدیریت مصرف آب است. هماکنون یکی از زمینههایی که هم سودآوری و هم اشتغالزایی خوبی دارد و هم پایداری مدیریت مصرف آب را به همراه خواهد داشت، فکر کردن، سرمایهگذاری کردن و کار کردن در زمینه مدیریت مصرف آب و برق است.
آیا دولت از سرمایهگذاری بخش خصوصی در کاهش و مدیریت مصرف آب واقعا حمایت میکند؟
بله. قطعا حمایت میکند، چون این بهصرفهترین راه برای استمرار حیات و برای کم کردن هزینههای ناشی از کمبود آب و برق است، خیلی امیدوار هستیم، بهویژه اینکه از حیث نیروی انسانی تحصیلکرده و دانش در این حوزه نگرانی نداریم و سعی میکنیم که توجه نیروهای تحصیلکرده، خوشفکر و جوان را برای ورود به مسائل منابع آب و مدیریت مصرف آن و همچنین مسائل زیستمحیطی چه به لحاظ سازهای و چه غیرسازهای جلب کنیم. خبر خوب اینکه در بررسیها و مذاکراتی که با ستاد کل نیروهای مسلح داشتیم در چارچوب مجموع ضوابط موجود که به تأیید فرمانده کل قوا هم رسیده است، موافقت شد ظرفیت وزارت نیرو برای پذیرش نیروهای خدمت مقدس سربازی از 30نفر در سال به 300نفر در سال افزایش یابد، همچنین موافقت شد که تعداد قابلملاحظهای از این ظرفیت، فارغالتحصیلان کارشناسی ارشد و دکتری در رشتههای مختلف فنی و حتی رشتههای مرتبط با علوم اجتماعی باشند؛ زیرا مدیریت مصرف و تقاضا مستلزم نزدیکی بیشتر به شاخه علوم اجتماعی است، برنامه ما این است که هرچه زودتر فراخوان بدهیم و از تمام فارغالتحصیلانی که در این شرایط هستند، دعوت کنیم که اعلام آمادگی کنند و طبیعتا براساس شایستگی، بهترینها را انتخاب خواهیم کرد.
در ماههای گذشته تنش آبی بین 2استان اصفهان و یزد دوباره ایجاد شد و شما نسبت به کم و کیف ماجرا و اعتراضها آگاه هستید؟ شهروندان این دو استان میخواهند از زبان وزیر نیرو بشنوند که دقیقا برنامه دولت و وزارت نیرو برای مدیریت تنش ایجاد شده و ایجاد اطمینان نزد مردم نسبت به تأمین پایدار آب چیست؟
با شرط و فرض اینکه مردم و مسئولان اجرایی ما میدانند حل مسائل آب به یک همکاری فیمابین بستگی دارد، من بسیار خوشبینم، نهتنها در منطقه یزد، اصفهان و چهارمحال و بختیاری بلکه در سراسر فلات مرکزی و حتی سایر استانها که امسال نسبت به سالهای گذشته با کمآبی بیشتری مواجه بودند، اعتقاد دارم که مشکل آب حلوفصل میشود. اما آنچه مردم باید به آن اطمینان قطعی داشته باشند، این است که سیاست دولت و برنامههای وزارت نیرو دقیقا منطبق بر یک رفتار و برخورد منطقی، کارشناسانه و عادلانه است و هیچکدام از نگرانیهای منطقهای، استانی، سلایق گوناگون کاری و مدیریتی و نظیر اینها، خارج از 3خصوصیت کار منطقی، کار عادلانه و کار کارشناسی، عملی و اجرایی نخواهد شد. بر همین اساس کمیتههای استانی کارگروه ملی سازگاری با کمآبی، در هر3 استان اصفهان، یزد و چهارمحال و بختیاری فعال هستند و البته در استانهای دیگر هم به همین شکل است.
صریحتر میپرسم برای کشاورزان شرق استان اصفهان چه تدابیری قرار است اجرایی شود؟
بهطور مشخص در استان اصفهان، با فرض اینکه این کمآبی مستمر است و اختصاص به سال آبی جاری ندارد، بهدنبال این هستیم که راهی برای معیشت کشاورزان شرق اصفهان به شکل مناسب و مقبولی درنظر گرفته شود. راهکارها و طرحهایی ارائه شده که اساس آن استفاده بهتر از آب است؛ پسابها باید تسویه شوند، شیوههای آبیاری و شیوههای کشت به سمت روشهای کمآببر مثل کشت گلخانهای تغییر کند.
این برنامهها به مرحله اجرایی هم رسیدهاند؟
این طرحها در کمیته استان و شورای برنامهریزی استان تصویب شده است، به تهران آمده و در کارگروه ملی به تصویب رسیده است، منابع مالی آن درنظر گرفته شده که بخش عمدهای از منابع مالی استفاده از منابع و کمک صنایع بزرگ مستقر در منطقه است، دولت این طرحها را تأیید کرده و کار بهخوبی پیش میرود. اما باید واقعیتهایی را هم بپذیریم.
منظورتان چیست؟
واقعیت اول این است که اولویت با آب شرب است، البته آب شربی که مصرفکنندگانش میدانند که باید منطقی مصرف کنند و اگر چنین نکنند، جریمه خواهند شد. جریمهها هم بیش از آنکه مادی باشد، سختی زندگی خواهد بود. وقتی آب بر اثر پرمصرفی قطع شد، مؤثرترین شکل عکسالعمل یک پدیده را خواهیم دید. ما با اولویت آب شرب، قطعا محدودیتهایی برای کشاورزی خواهیم داشت. درعینحال سعی خواهیم کرد که باغات آسیب جدی نبینند البته ممکن است که محصولدهی اینها در اولویت بعد قرار بگیرد، اما همینکه درختان خشک نشوند و به هر طریقی زنده بمانند، در برنامههای مصوب لحاظ شده است، یعنی در کارگروه تصویب و به استانها ابلاغ شده و وظایف بین دستگاههای مختلف تعریف شده است. هم سازمانهای دولتی، هم سازمانهای غیردولتی و هم مردم باید اطمینان داشته باشند که تمام جوانب کار در همه استانهای متأثر از پدیده کمآبی درنظر گرفته شده و سعی میشود که هم تصمیمات درازمدت برای تأمین آب و هم تصمیمات بلندمدت برای کشتها و روشهای جایگزین برای معیشت کشاورزان گرفته شود و هم تصمیمات کوتاهمدت و ضروری برای این اتخاذ شود که تابستان را بدون مشکل کمآبی، بهویژه در بخش آب شرب پشت سر بگذاریم.
چندی پیش برخی نمایندگان مجلس از وزیر امور خارجه درباره آبهای مشترک با برخی کشورها بهطور خاص افغانستان سؤال و بر ضرورت جدیگرفتن دیپلماسی آب تأکید داشتند. تا چه اندازه فعالسازی دیپلماسی آب و استفاده از آبهای مشترک با کشورهای همسایه میتواند مشکلات آب حل کشور را حل کند؟
ما شاید در عرصه آبهای مشترک کشور کمنظیری در دنیا باشیم زیرا با تمام همسایگانی که مرز خاکی داریم، دارای منابع آبی مشترک هستیم. از ناحیه جنوب شرقی با کشور پاکستان و افعانستان هم آب زیرزمینی مشترک داریم، با کشور افغانستان در 2حوضه آبریز عمده هیرمند و هریرود مسائل مشترک داریم و ما پاییندست هستیم. با کشور ترکمنستان در ناحیه شمال شرقی موضوع رودخانههای مشترک و مرزی را داریم و با کشورهای حاشیه خزر هم به همین شکل است. با کشورهای آذربایجان، ارمنستان و ترکیه رودخانههای مرزی مشترک داریم و در ارتباط با عراق نیز ما بالادست هستیم. بنابراین با تنوعی از مسائل گوناگون رودخانههای مرزی و حوضههای آبریز مشترک با همسایگان مواجه هستیم. در اوایل دهه80 که در بخش امور آب خدمت میکردم، تحرک فوقالعادهای در مسائل مربوط به آبهای مرزی و مشترک داشتیم. در همان زمان بود که موفق شدیم سد دوستی را روی هریرود بسازیم، سد خدا آفرین را روی رود ارس بسازیم و با تشکیل کمیسیون مشترک رودخانه هیرمند، معاهده هیرمند را که 30سال از زمان انعقادش (1351) گذشته بود، فعال کنیم. همچنین موفق شدیم مسئله مهار آب خروجی از ناحیه غرب کشور را شروع کنیم و برنامهریزی برای اجرای طرحهای این حوزه آغاز شد. حتی مصوبات خوبی مبنی بر تأسیس مرکز ملی مطالعات آبهای مرزی از دولت وقت گرفتیم، زیرا اعتقاد داشتیم در بخش منابع انسانی نیازمند ظرفیتسازی برای این عرصه هستیم. درهرصورت در این زمینه ما با مسائل مربوط به حقوق آبها و روابط بینالملل مواجه هستیم و باید تدابیر خوبی اندیشیده شود. در آن زمان برای نخستینبار موفق شدیم کمیسیونی را تحت عنوان آبهای مرزی در کنار کمیسیونهای سنتی دولت به تصویب برسانیم و حتی جلساتی هم تشکیل دادیم، اما پساز آن در دولت بعدی مسائل مقداری کند شد، برخی رها شد و برخی هم مثل تأسیس مرکز ملی مطالعات آبهای مرزی اصلا شروع نشد. اما هماکنون برای صحبت با همسایه شرقی یعنی افغانستان درخصوص مسئله آب، در ابتدای کار به سراغ آخرین کار رفتهایم و دستگاه وزارت خارجه در خط مقدم مذاکره است، درحالیکه بنده معتقدم وزارت نیرو باید از تمام ظرفیتهای خود در این زمینه بهگونهای نظاممند و سامانیافته استفاده کند و البته دستگاه دیپلماسی کشور هم بهعنوان یک پشتیبان حضور داشته باشد. اقدامات زیادی در این زمینه انجام گرفته است اما باید اقدامات زیادتری انجام بگیرد که در دستور کار ما لحاظ شده است و سعی داریم با همکاری وزارت امور خارجه به این مسائل بپردازیم. یکی از حلقههای مفقودهای که قطعا در برنامههای ما وجود دارد، سازمان دادن به همان مرکز ملی مطالعات آبهای مرزی است.
شما از معدود وزیران نیروی پس از انقلاب هستید که بر مدیریت مصرف تمرکز دارید و برای آن کارگروه تشکیل دادید. اما گزینههایی مثل انتقال آب از خلیجفارس یا دریای خزر برای برخی استانها نشان میدهد گویا همچنان سیاست مدیریت عرضه و تأمین آب به جای مدیریت مصرف در اولویت قرار دارد. آیا این تناقض در سیاستگذاری دولت محسوب نمیشود؟
در ابتدا اشاره کنم که ضرورت پرداختن به مدیریت مصرف و تقاضا، به تأسیس کارگروه منحصر نیست. ما برای نخستینبار با موافقت سازمان امور اداری و استخدامی کشور، مرکز امور اجتماعی منابع آب و انرژی را در وزارت نیرو تأسیس کردیم و این مرکز با این هدف شکل گرفته است که علوم اجتماعی در کار ما مهندسان درگیر شود، زیرا دانش و تجربه ما معطوف به مدیریت عرضه و تأمین است. ما هماکنون خود را در دوران مدیریت توأمان عرضه و تقاضا میبینیم به این معنا که هنوز طرحهای تأمین در بخشهایی از کشور اجراشدنی هستند؛ ولی باید توجه جدیتری به مدیریت مصرف و تقاضا داشته باشیم. نکته ظریفی وجود دارد که شما هم بهعنوان تناقض از آن یاد کردید. من کاملا با شما و دوستان دیگری که در این زمینه قلم میزنند، موافق هستم که ما هنوز دنبال تأمین آب هستیم و کشوری هستیم که از امتیاز همسایگی با آبهای آزاد برخورداریم و باید از منابع در دسترس برای شیرینکردن آب شور بهویژه در مناطق ساحلی کشور استفاده کنیم. ما تکنولوژیهای گوناگونی برای تأمین آبهای جدید و غیرمتعارف مثل شیرینکردن آب شور، مطالعه آبهای ژرف، بارورکردن ابرها و تکیهبر طرحهای مربوط به کاهش هدررفت آب در شبکهها را در اختیار داریم. هر زمان و در هر مکانی که اقتضا کند، از این روشها استفاده خواهیم کرد. بنابراین توجه داشته باشیم که فکرکردن، حرف زدن و نوشتن درباره طرحهای تأمین نباید موجب غفلت از مشکل اصلی ما یعنی چالش بدمصرفی شود. تاکنون رویکردها اینگونه بوده که وقتی با خشکسالیهای بلندمدت مواجه شدیم، در یک قرارداد نانوشته بهجای اینکه ذهن ما برود به سمت اینکه اگر این خشکسالی مستمر شد چه باید کرد و ما آب موجود را چگونه مصرف میکنیم، میرویم به سراغ طرحهای تأمین آب جدید.
اشاره کردید به مدیریت توأمان تأمین و عرضه. اتکای بیشاز اندازه بر طرحهای تأمین آب آیا مشکل را حل خواهد کرد؟
ببینید، باید روی تأمین منابع آب کار کنیم اما تنها محور کار نیست زیرا باعث میشود که ما از مسئله اصلی که چگونگی مصرف است، غفلت کنیم و پس از 10سال سرمایهگذاری متوجه شویم که آن آب تأمین شده را میریزیم در یک مشک سوراخ. بهطور مثال، هماکنون در استان کرمان، بخش خصوصی فعال شده تا برای مصارف صنعتی هزاران میلیارد سرمایهگذاری کند و 150تا 180میلیون مترمکعب آب از صدها کیلومتر دورتر انتقال دهد. خب، این کار باید انجام شود اما وظیفه بزرگتر این است که بپرسیم آیا چند میلیارد مترمکعب آبی که در همین استان کرمان در بخش کشاورزی مصرف میشود جایی برای صرفهجویی ندارد؟ آیا نمیتوانیم تمام تلاش دستگاهها را با هم هماهنگ کنیم و هدفگذاری کنیم که مثلا در 5سال آینده 10درصد از سهم آب در بخش کشاورزی بدون هرگونه اختلال در تأمین مواد غذایی کم شود؟ اگر بتوانیم چنین کاری را کنیم به اندازه تمام آبی که اکنون در بخش شرب، بهداشت و صنعت کشور نیاز داریم و مصرف میکنیم، آب جدید استحصال میکنیم. اینها با هم تناقض ندارند ولی آنچه، نهتنها تناقض بلکه خطاست، این است که ما در شرایط کمآبی فقط و منحصرا به بحثهای تأمین آب فکر کنیم و به آن بپردازیم و هزینه کنیم و غافل بمانیم از این موضوع که اگر مصرف را اصلاح نکنیم این تأمینهای جدید هم چاره کار ما نخواهد بود.
وقتی بهعنوان وزیر میبینید که یک دختر روستایی وقت خود را به جای تحصیل و تفریح به طی کردن مسافتهای طولانی برای تأمین آب اختصاص میدهد یا یک کشاورز به زمین خشکشدهاش نگاه میکند، به چه میاندیشید؟
بیش از آنکه با آنها حس همراهی داشته باشم، نوعی حس بدهکاری نسبت به آنان دارم، بهویژه نسبت به نوجوان و دختران و بانوانی که ناچار هستند بخش زیادی از وقت خود را صرف تأمین آب کنند. این یکی از شرمندگیها برای جامعه بشری است که درصد قابل توجهی از دختران در سنین تحصیل از تحصیل محروم هستند زیرا بین 2تا 6ساعت در شبانهروز باید وقت بگذارند و مسافتی را طی کنند که بتوانند آب باکیفیت تأمین و آن را با دست حمل کنند. بنابراین نه زیبنده کشور ماست و نه ظرفیتهای بالقوه ایران چنین چیزی را دیکته میکند. ما حتما باید از این شرایط خارج شویم. سعیمان همین است و امیدواریم بهجایی برسیم که با همین میزان آب موجود هم بتوانیم دغدغه مردم درخصوص تأمین آب شرب را رفع کنیم و جمعیت مسکون را بهخصوص در نوار شرقی و مرکزی کشور حفظ کنیم. حفظ حیات مسکون یک اولویت امنیت ملی است و نمیتوانیم بگوییم هر جا آب است، جمعیت هم آنجا باشد. اما اینکه صنایع کجا مستقر شود و اشتغال در مناطق کمآب چه باشد، مباحثی است که به طرحهای آمایش سرزمین مرتبط میشود. متأسفانه این هم یکی از نقایص ماست، بهرغم گذشت 4دهه هنوز به نقطهای که یک طرح آمایش مصوب ملی داشته باشیم نرسیدهایم و طرحی با جزئیات کامل و کافی در دسترس ما نیست. یکی از اقداماتی که سعی داریم انجام بدهیم این است که حداقل در سطح استانی، طرحهای آمایش آبمحور را با همکاری دستگاهها و استفاده از اطلاعات موجود تهیه و نهایی کنیم و سندی موجود باشد که از این پس برنامههای توسعه، تحتتأثیر دسترسی به آب و ظرفیتهای اکولوژیک هر منطقه انجام بگیرد.