حقوق همبستگی و حق بر محیط زیست
زهرا جنت | کارشناس ارشد حقوق بشر:
طبیعت در ایجاد، تداوم، اعتلا و نابودی تمدنهای بشری، نقش مهم و مستقیمی داشته است. امروزه با رشد روزافزون جمعیت و پیشرفت صنایع و تکنولوژی، بشر ـ اغلب ناخواسته ولی آگاهانه ـ در حال تخریب طبیعت است و به طور مستقیم و غیرمستقیم زندگی خویش را در این کره خاکی مورد تهدید جدی قرار میدهد.
یکی از مهمترین دستاوردهای تمدنهای بشری، ایجاد و اجرای قواعد و قوانین بوده است. این قوانین اصولا برگرفته از عرفهای رایج، اصول و ارزشهای اخلاقی و مذاهب هر جامعه بودهاند. ثمره این دستاورد در چند دهه اخیر، تدوین مجموعه قواعد و اسناد حقوق بشری بوده است که میتوان آن را اصولی بر اساس کرامت ذاتی بشر و برآمده از قواعد عرفی، مذهبی و اخلاقی مشترک بشر در جوامع و روزگاران مختلف دانست.
این قواعد در 3نسل، دستهبندی شدهاند که نامگذاری آنها صرفا بر اساس تقدم و تاخر تصویب اسناد بینالمللی مربوطه شکل گرفته است و هیچ دلیلی بر ارجحیت یکی بر دیگری نیست.
حقوق مدنی و سیاسی نسل اول حقوق بشر است که از آن بهعنوان حقوق آزادی یاد میشود. در نسل دوم به حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بهعنوان حقوق برابری پرداخته شده است. این دو نسل بیشتر بر جنبه فردی حق و حقوق تکیه دارند ولی در حقوق نسل سوم یعنی حقوق برادری همانگونه که از نام آن برمیآید بیشتر به موضوعاتی پرداخته شده است که جنبه جمعی و مشارکتی دارد و از آن تحت عنوان حقوق همبستگی یاد میشود.
حقوق همبستگی، شامل 4دستهبندی حق بر صلح، حق بر توسعه، حق بر محیطزیست و حق بر میراث مشترک بشریت است.
اعلامیه کنفرانس بینالمللی سازمان ملل متحدد در سال1972 در استکهلم، حق داشتن محیطزیست سالم را همچون آزادی و برابری، ازجمله حقوق بنیادین انسانها در نظر گرفته است. حق بر محیطزیست در قانون اساسی بسیاری از کشورها ازجمله ایران به رسمیت شناخته شده است. در اصل50 قانون اساسی ایران آمده است: «در جمهوری اسلامی ایران، حفاظت از محیطزیست که نسل امروز و نسلهای بعد باید در آن حیات اجتماعی رو به رشدی داشته باشند، وظیفه عمومی تلقی میشود؛ از این رو فعالیتهای اقتصادی و غیر آن که با آلودگی محیطزیست یا تخریب غیرقابل جبران آن ملازمه پیدا کند، ممنوع است».
تا چند دهه اخیر، فعالیت در زمینه حفاظت از محیطزیست تنها توسط تعداد کمی از افراد و نهادهای اغلب خصوصی انجام میشد و به خواستههای این افراد و گروهها به چشم مطالبات جمعی برای همه افراد نگاه نمیشد اما امروزه با شیب تند افزایش جمعیت و آلودگیهای ناشی از پیشرفت تکنولوژی و صنایع، حفاظت از محیطزیست به دغدغه زندگی همه افراد بشر و یکی از عناصر مهم در طرحهای توسعه کشورها تبدیل شده است.
در مورد حقوق همبستگی و بهویژه حق مربوط به محیطزیست، جایگاه وظیفه و مطالبه آن به نسبت دیگر نسلهای حقوق بشر تغییر یافته است و در کنار اینکه مردم از دولت انتظار رسیدگی و جلوگیری در زمینه آلایندههای محیطزیست یا مخرب آن را دارند خود مردم هم هر یک در جایگاه یک فرد بهعنوان عضوی از جامعه بشری، در زمینه محیطزیست، هم موظف به حفاظت از محیطزیست هستند و هم مسئولیت جلوگیری از آسیبهای زیستمحیطی را دارند. آلودهشدن آب یک منطقه و خشکشدن درختان در منطقهای دیگر یا کشتار حیوانات در جایی دیگر، امروزه جزو مسائلی که تنها مربوط به همان منطقه باشد نیست و اثرات و تبعاتی فراتر دارد و میتواند در زندگی انسانها در دیگر مناطق، تأثیر مستقیم یا غیرمستقیم داشته باشد.
با سرعتگرفتن تکنولوژیهای ارتباطی و اطلاعاتی، افراد در جوامع مختلف، اطلاعات زیادی در زمینه چرخههای برگشت مواد به طبیعت و اثرات جبرانپذیر و گاهی غیرقابل جبران آلایندههای آبوهوا کسب کردهاند که اثرات آن بر تغییر برخورد افراد حتی در زمینه رفتارهای انسانی در برخورد با آلودهسازی فردی محیطزیست مشاهده میشود.
اگر زمانی تذکر به افرادی که در فضای شهری یا در طبیعت، زبالههایشان را رها میکردند یا به هر نحوی به طبیعت آسیب میرساندند در قالب درخواست و با تأکید بر مسائل فرهنگی بود، امروزه به صورت دستور و بر اساس تضییع حقوق افراد دیگر عنوان میشود. لزوم اطلاعرسانی گستردهتر از طریق دولتها و نهادهای مرتبط یا فعال در زمینه محیطزیست قطعا میتواند کمک شایانی برای روشنترشدن آینده کره زمین باشد؛ آیندهای که اکنون چندان روشن به نظر نمیرسد.
هنگامی که صحبت از مراقبت از محیطزیست به میان میآید اذهان بسیاری از افراد، تنها به مناطق طبیعی ازجمله کوه، جنگل، دریاچه و... معطوف میشود؛ در صورتی که محل زندگی افراد یک جامعه که عمدتا هم فضای شهریاست در این مراقبت و نگهداری، جایگاه ویژه و مهمی دارد. استانداردهای تعریفشده و مشخصی در زمینه شهرسازی و درصد الزامی فضای سبز شهری به نسبت ساختمان و بنای هر منطقه وجود دارد که با یک نگاه غیرکارشناسانه و حتی بدون اطلاع از این میزان و چگونگی این استاندارد بهخوبی مشخص است که فضاهای شهری ما در مناطق مختلف و بهویژه تهران، مطابق قاعده و صحیح نیست.
وظیفه حفاظت از محیطی که ما بهعنوان فضای شهری در آن زندگی میکنیم بر عهده دولت و مسئولان و مدیران شهری و مردم است. جمعآوری و دفع بموقع و درست زباله، پاکیزگی شهر، احداث و نگهداری فضاهای سبز شهری، اطلاعرسانی در مورد چگونگی حفاظت از محیطزیست توسط مردم و همراهی با نهادهای مسئول، نظارت بر پاکیزگی آب شرب شهروندان و مواردی از ایندست، ازجمله وظایفیاست که بر عهده دستگاههای ذیربط در این زمینه است تا محیطی سالم را برای زندگی شهروندان فراهم کنند. در کنار این نهادها و مؤسسات، مردم هم نقش مهم و اثرگذاری در این زمینه دارند. هر گلی که در باغچه شهری شکفته میشود لبخندی به زندگی همه شهروندان است و دستی که خودخواهانه این گل را میچیند حق شادی دیگر شهروندان را ضایع میکند؛ پس افراد باید خود را ملزم به برخورد با کسانی که فضای سبز را نابود یا محیط زندگی شهروندان را آلوده میکنند بدانند. مردم و مسئولان برای حفظ سلامت خود و دیگران و امکان برخورداری همه شهروندان از حق محیطزیست باید خود نگهبان این حق برای خویش باشند و همچنین خود را ملزم به پیگیری موارد خلاف در این زمینه بدانند تا شهرها هم بتوانند غبار از چهره خسته و دودگرفته خود برگیرند و بار دیگر زندگی به شهروندان لبخند بزند.