دولت در مارپیچ سکوت
عبدالله ناصری | فعال سیاسی اصلاح طلب:
بدون تردید یکی از وظایف و رسالتهای ذاتی دولت سخن گفتن با مردم است؛ دولتی که رئیس آن مستقیما توسط مردم و اعضای کابینهاش از طریق رأی اعتماد نمایندگان منتخب مردم تعیین شده است. این سخن گفتن در واقع ارائه گزارش کار به کارفرما محسوب میشود. نگارنده، مردم صاحب رأی را که بهطور مستقیم و غیرمستقیم به ریاستجمهوری و اعضای کابینه، مقبولیت و مشروعیت میدهند، به منزله کارفرما برای دولت میداند. بنابراین ارائه مستمر گزارش کار یکی از وظایف اصلی دولت و رئیس آن است. دولت آقای روحانی توفیقات نسبی در 5سال گذشته داشته است و حتی در کشاکش مناقشات بینالمللی و فضاسازیهای مخالفان اقتدارگرایش در داخل توانست کار مهمی مانند برجام را به امضا برساند و تا حدودی گشایشهای نسبی در بعضی از زمینههای داخلی ایجاد کند و دوباره پس از 8سال، انظار و توجه دولتهای خارجی را بهخود جلب کرده و برخلاف آقای احمدینژاد بتواند جایگاه معناداری برای جمهوری اسلامی در نظام بینالملل تثبیت کند. اما بهنظر میرسد دولت در زمینه متقاعد کردن افکار عمومی و آگاهسازی مردم نسبت به مسائل مختلف ناموفق عمل کرده است.
1- با خروج آمریکا از برجام، مهمترین دستاورد دولت وارد مرحله جدیدی شد. طبیعتا مسئولان سیاست خارجی و اعضای تیم مذاکرهکننده در 2ماه اخیر تلاشهای بسیاری کردند، گفتوگوهای زیادی را با طرفهای اروپایی خود داشتند، مذاکرات متعددی با دولتمردان روسی و چینی داشتند، اما یقینا میتوان گفت در مقابل این تلاش 2ماهه، جامعه رأی آقای روحانی آگاهی چندانی از این تلاشهای دیپلماتیک ندارند. مردم مردان سیاست خارجی را کمتر در رسانههای عمومی، در فضای رسمی یا فضای مجازی میبینند. بهعنوان مثال آقای ظریف وزیر با کفایت امور خارجه که در دوران مذاکرات برجام شخصا به یک رسانه توانمند و بینالمللی تبدیل شده بود و از طریق فضای مجازی لحظه به لحظه با مردم سخن میگفت، پس از خروج آمریکا از برجام کمتر با مردم در اینباره سخن میگوید.
2- مدتی است که ناهنجاریها و بزههای اجتماعی افزایش پیدا کرده است و پررنگ نشان داده میشود. بهعنوان مثال، در ارتباط با اطلاعرسانی پیرامون حوادثی مانند تجاوز به دختر افغانی یا تجاوز سازماندهی شده به نوامیس مردم ایران در ایرانشهر، قوه قضاییه و سازمان پزشکی قانونی، فعالتر از وزارت کشور و استانداران مربوطه عمل کردند؛ دریغ از یک سخن گفتن صریح و آشکار توسط وزیر کشور که متولی اصلی امنیت داخلی محسوب میشود.
3- مهمتر از همه اینها، در ارتباط با بحران بیسابقهای که در حوزه ارز و طلا و سایر حوزههای اقتصادی پدید آمد، انفعال دولت در حوزه اطلاعرسانی پررنگتر بود. مردمی که در چنبره این بحران گرفتار شدند، اندک سرمایههای خود را به بازار ارز و طلا انتقال دادند. هنوز بسیاری از نخبگان و کنشگران سیاسی هم نمیدانند که آیا ماجرای بحران ارزی، پشت پردهای دارد یا خیر؟ کدام مقام مسئول اقتصادی یا سخنگوی دولت، به جز توصیههای اخلاقی مبنی بر نخریدن ارز و سکه، اقدام مؤثر دیگری انجام دادند؟
4- در مورد دیگر، سازمان بازرسی کل کشور اعلام میکند که سایت ثبت سفارش کالاهای خارجی هک شده و بهرغم ممنوعیت واردات خودروهای گرانقیمت، به میزان 5هزار دستگاه خودرو بهصورت غیرقانونی وارد بنادر کشور میشود. اما مشخص نیست که وزارت مربوطه یعنی وزارت صنعت، معدن و تجارت در این مورد چگونه افکارسازی کرده است؛ اگر بتوان به راحتی سایت ثبت سفارشات خارجی را هک کرد و اینگونه بهصورت ظاهرا قانونی، خودروهای ممنوعه گرانقیمت را وارد بنادر کرد، طبعا با راهکارهای دیگری هم میتوان آنها را از گمرک ترخیص کرد. اما نه مسئولان گمرک و وزارت امور اقتصادی و دارایی در مورد این اتفاق سخن گفتند و نه متولیان وزارت صمت.
این پدیده مزمن درون دولت، یعنی منفعل بودن و ساکت بودن آنچنان پررنگ شده است که حتی برخی از تعبیر «ترس مقامات اجرایی کشور از آینده حیات سیاسی و اجتماعی خود» استفاده میکنند.
نگارنده معتقد است سکوت اعضای دولت و مقامات ارشد اجرایی دقیقا الگوبرداری از سکوت رئیسجمهور است؛ بسیاری از کنشگران و نخبگان اقتصادی و سیاسی کشور این تلقی را دارند که رئیسجمهور امور اجرایی را رها کرده است. اگر چه این ادعا بهطور کامل صحیح نیست اما این باور اجتماعی را تقویت میکند. از نظر همگان و همه آنهایی که به روحانی رأی دادند، دوره چند ماهه اخیر در تاریخ 5ساله ریاستجمهوری روحانی حساسترین و بینظیرترین دوره سیاسی، اقتصادی و اجتماعی کشور است. این دوره چند ماهه را حتی میتوان یک دوره بینظیر در تاریخ 40سال اخیر دانست. اما رئیسجمهور بسیار غیرمتناسب با اهمیت این پدیده در عرصه رسانه و ارتباط با مردم ظاهر شده است. پیشنهاد میشود معاون اول رئیسجمهور سخنان خود را که در جلسه اخیر هیأت دولت در حضور رئیسجمهور بیان کرد، منتشر کند. انتقادات ایشان از عملکرد دولت و کابینه، سخنان بسیار مهمی است. اگرچه این صلابت سخن اقتضا میکند که لااقل شخص آقای جهانگیری حضور رسانهای پررنگتری داشته باشند، اما سخنان او در این جلسه، بسیاری از واقعیتهای درون دولت را روشن میکند و این حق را به مردم میدهد که با رئیسجمهور و دولتی کاملا منفعل و غیرهماهنگ با رستاخیز 29اردیبهشت96روبهرو هستند.