راز ناپدید شدن دختر خانواده بعد از 5ماه فاش شد
قتل خواهر بر سر حرفهای همسایه
5ماه پس از ناپدید شدن دختر جوان، اسرار قتل هولناک او با دستگیری برادرش فاش شد.
به گزارش همشهری، یکی از روزهای تیرماه امسال مردی جوان به اداره پلیس رفت و خبر از ناپدید شدن خواهرش داد.
وی گفت: خواهرم زیبا از فروردین امسال به طرز عجیبی ناپدید شده و کسی از سرنوشت او اطلاعی ندارد. من و زیبا به همراه پدرمان زندگی میکنیم و خواهرم مدتی قبل در هتلی در مشهد مشغول بهکار شده بود. او آخرین بار هشتم فروردین امسال برای رفتن به محل کارش در مشهد از خانه بیرون رفت و از آن پس دیگر از او خبری نداشتیم. در همه این مدت تصور میکردیم که در مشهد است اما وقتی خبری از او نشد و به تماسهایمان جواب نداد به هتلی که در آنجا مشغول بهکار شده بود زنگ زدیم اما مسئولان هتل میگفتند که مدتهاست از خواهرم بیاطلاع هستند و او از ابتدای سال دیگر برنگشته است. در ادامه ما به سراغ تمام دوستان و آشنایان او رفتیم اما کسی از سرنوشت او اطلاعی نداشت. درنهایت پدرم اصرار کرد تا ناپدید شدن او را به پلیس گزارش کنیم اما من همچنان احتمال میدهم که خواهرم بیخبر از ما جایی رفته و یا تصمیم گرفته به خارج از کشور برود.
با ثبت اظهارات مرد جوان، تحقیقات پلیس برای پیدا کردن دختر ناپدید شده آغاز شد. مأموران از بیمارستانها و کلانتریها استعلام گرفتند اما ردی از دختر جوان بهدست نیامد. کارآگاهان در ادامه به بررسی مکالمات تلفنی دختر جوان پرداختند که مشخص شد آخرین بار با برادرش در تماس بوده است. از سوی دیگر بررسیها نشان داد که زیبا پیش از ناپدید شدن با برادرش در یکی از خیابانهای تهران دیده شده است. همچنین شواهد حکایت از این داشت که این خواهر و برادر ارتباط خوبی با هم نداشتند. وقتی تکههای پازل کنار هم قرار گرفت، انگشت اتهام به سمت برادر نشانه رفت. در این شرایط بود که قاضی محمدمهدی براعه، بازپرس شعبه سوم دادسرای امور جنایی تهران دستور بازداشت مرد جوان را صادر کرد. بازجویی ها از او ادامه داشت تا اینکه روز گذشته او اسرار ناپدید شدن خواهرش را فاش کرد و گفت: من جان خواهرم را گرفتم و جسدش را به آتش کشیدم. وی ادامه داد: یک روز قبل از قتل یکی از همسایهها راهم را سد کرد و پشت سر خواهرم حرفهایی زد. حرفهایی که خونم را به جوش آورد و همان روز تصمیم گرفتم جانش را بگیرم. روز حادثه به خواهرم زنگ زدم و با او در خیابان خراسان قرار گذاشتم. وقتی سوار ماشینم شد به سمت جاده ساوه حرکت کردم و وارد فرعی شدم. در آنجا که محل خلوتی بود خواهرم را از ماشین پیاده کردم و با ریختن بنزین روی او، وی را به آتش کشیدم و جسدش را همانجا رها کردم. پس از آن وانمود کردم که او گم شده است، تا اینکه با اصرار پدرم، تصمیم گرفتم ناپدید شدن او را به پلیس گزارش کنم. با اعتراف این متهم، بازپرس جنایی دستور داد مأموران راهی محل حادثه شوند تا جسد سوخته دختر جوان را کشف کنند.