مروری بر کارنامه سینمایی ابراهیم گلستان
سرمشقی کامل از گلستان برای گلستان
کارنامه سینمایی ابراهیمگلستان 2بخش مشخص دارد؛ مستند و داستانی. گلستان بهعنوان یک مستندساز فیلمهایی در گرایش سینمای مستند صنعتی ساخته. مجموعهای با عنوان چشماندازها که شامل 3فیلم میشود. «موج و مرجان و خارا»، «یک آتش» و «آب و گرما» نام این 3فیلم است که بین سالهای 1336 تا 1341 ساخته شدهاند. فیلمها از لحاظ روایت سینمایی و افقی که بر عملیات انسانی و بهکارگیری ابزار برای اهدافی صنعتی میگشایند، در تاریخ سینمای ایران قابل تأکیدند. کادر دوربین، قاببندی و تأکید روی کار و تلاش عوامل انسانی و همراهی یک حاشیه صوتی غنی از گفتار و افکت و موسیقی، این 3 فیلم را به نمونههای قابلاعتنایی از سینمای مستند صنعتی فارسی تبدیل کرده است. آنچه کار گلستان و همکارانش را از نمونههای مشابه ممتاز میکند، هاشورها و برشهایی است که در میان گزارش صنعتی، نقبی به درون اجتماع و نکتهای از احوال زمان میزند و بیان میکند.
ابراهیم گلستان این فیلمها را همراه با یک گروه فنی تقریبا مشترک که همکارانش در استودیو گلستانفیلم در محله دروس تهران بودند، ساخته است؛ آثاری که به سفارش شرکت نفت ساخته شدهاند، اما هرگز چسب سفارشی به آنها نچسبیده و ارزش هنری آنها بیش از اهداف سفارشدهنده در تاریخ سینمای مستند ایران باقی مانده.
در کنار مستندهای نفتی، گلستان 2فیلم مستند درباره میراث فرهنگی ایران ساخته که اگرچه به اندازه سهگانه نفتیاش خیرهکننده نیستند، اما بهعنوان نمونههایی از تلاش برای تألیف نوعی گزارش تصویری از یک جستوجوی باستانشناسی و ثبت دقایق گنجینهای از جواهرات سلطنتی نمونههای نزدیک به ذهن برای کاوشگران ایرانی این موضوعات محسوب میشوند. «تپههای مارلیک» (1342) و «گنجینه گوهر» (1345) در کارنامه مستندسازی گلستان همپای شهرتش در داستاننویسی و سینمای داستانی نیستند. گرچه تأثیر فراتر از تهیهکنندگی در ساخت مستند مشهور فروغ فرخزاد «خانه سیاه است» (1342) برای او بهنظر میرسد. سینمای مستند فارسی در گرایش به شاعرانگی در این فیلم به اوج خود میرسد. فیلمی که قرار بوده گزارشی سوزناک از زندگی سخت جذامیان باباباغی تبریز باشد، به نمونهای همیشه زنده از تمثیل، تلمیح و تصویر زیبایی در عین زشتی باشد. همانطور که صدای گلستان روی نوار صوتی فیلم هشدار میدهد: جهان، زشتی کم ندارد. زشتیهای جهان کمتر میشد اگر آدمی چشم روی آن نمیبست، اما بشر چارهساز است.
کارنامه سینمای داستانی ابراهیم گلستان با 2فیلم در دهههای 40 و 50 با سرنوشتی متغیر اما مشابه در دیدهنشدن برای او آبرویی به اندازه فیلمهای مستند فراهم کرد. «خشت و آینه» (1344) یک هفته در سینما رادیوسیتی با کمترین مخاطب و تعدادی نقد اغلب منفی از منتقدان سرشناس بهرغم تبلیغات متفاوتش در سال موفقیت تجاری بزرگ فیلم گنج قارون دستاوردی برایش نداشت. اما فیلم در طول بیش از نیمقرن توانست طرفداران و هواخواهان بسیاری را برای خود دست و پا کند. این روزها در فضای سینهفیلی فارسی «خشت و آینه» طرفداران بیشماری دارد و بهعنوان یک نمونه از درامهای با رویکرد اجتماعی ایرانی در صدر بسیاری از فهرستها قرار دارد.
در سال1352 سازمان ممیزی وزارت فرهنگ و هنر با وزارت مهرداد پهلبد بدون توجه به رفاقت گرمابه و گلستانی کارگردان با نخستوزیر در توقیف فیلم «اسرار گنج دره جنی» تردید نکرد؛ فیلمی که با صراحتی کمسابقه در تمام ادوار فرهنگی ایران معاصر، سلطنت، شاه، دربار و برنامههای توسعه فرهنگی روزگار پهلوی دوم را به سخره گرفته بود. فیلم هجویهای روشن از زمامداران زمانه خود میساخت و آنها را به باد سختترین انتقادات ممکن میگرفت. به نمایش درنیامدن فیلم محرز بود اما سندی از رودررویی گلستان با دستگاه فرهنگی زمانه خود برای همیشه ساخت؛ سندی که با نوشتن داستان بلندش با همین نام روانه قفسه کتابخوانهای فارسیزبان شد.
کارنامه سینمایی گلستان به ساختن فیلم مستند و داستانی تمام نمیشود. او دستی در راهاندازی کانون فیلم در تهران داشت و نسخهای از چند فیلم مهم تاریخ سینما همچون مهر هفتم(1957) را برای نمایش در این کانون فراهم کرد. از گلستان چند نقد فیلم هم باقی مانده که معروفترین آنها نقدی است که بر فیلم «قیصر» در روزنامه آیندگان نوشت که در 16دی1348 با تیتر «سرمشق کاملی از مسعود کیمیایی برای مسعود کیمیایی» منتشر شد. این نوشته باعث پاسخ هوشنگ کاوسی در مجله نگین و راهافتادن مجادلات قلمی فراوان درباره این فیلم شد.
از ابراهیم گلستان اجرای نمایشنامهای از جورج برناد شاو با عنوان «دون ژوان در جهنم» هم در کارنامهاش باقی مانده است.