حمید بنا، نویسنده و پژوهشگر

هم سن و سالهای بنده خاطرات تلخ و شیرین زیادی از تدفینهای شهدای گمنام در دانشگاههای شهر تهران دارند. ماجرا برمیگردد به دهه80 هجری خورشیدی که شهدای گمنام در میان حجم زیادی از موافقتها و مخالفتها در زمین سرد دانشگاهها به خاک سپرده میشدند. سالهای زیادی از آن روزها میگذرد. حالا دانشجوهای همراه و مخالف تدفین شهدا، در متن زندگی خودشان هستند و شاید شعارهای زندهباد و مردهباد آن دوران را هم فراموش کرده باشند ولی شهدا همچنان در صحن دانشگاهها حضور دارند و دانشجوهای جدید، نسل به نسل میآیند و میروند. دانشگاه علامه طباطبایی یکی از آخرین دانشگاههای مطرح تهران بود که در تیرماه سال 1390 خاکش را به تن خاطره شده 2شهید گمنام دوران دفاعمقدس سپرد. بحمدالله تشییع و تدفین کمحاشیه و آرامی هم برگزار کرد. شهدا تمام تابستان را منتظر ماندند تا دوباره سال تحصیلی شروع بشود و آنها رفاقتشان را با دانشجوها آغاز کنند.
زمان گذشت و گذشت تا رسید به روزهای سرد اواخر پاییز 1400. دانشجوها در حال آماده شدن برای شرکت در امتحانات بودند که خبر شناسایی هویت یکی از آن 2شهید گمنام در دانشگاه پیچید. نامش ابراهیم بود؛ شهید ابراهیم قائمی جمعی لشکر 5 نصر استان خراسان. انگار خدا میخواست بعد از یک دهه، دوباره شور و حال شهادت را به جان دانشگاه علامه بنشاند. خانواده ابراهیم از مشهد آمدند برای دیدار مجدد. آخرین دیدارشان برمیگشت به سال 1361 و مثل خیلی از یادمانهای دیگر، خانواده از حق خودشان گذشتند و ابراهیم را گذاشتند برای دانشجوها. مدتی بعد، دانشجوهای دهه هشتادی که در ایام تدفین این شهید 9-8 ساله بودند و خاطرهای هم از روزهای پیدا شدنش نداشتند، تصمیم گرفتند که ابراهیم دانشگاه علامه را به همه ایران معرفی کنند. کسی فکرش را نمیکرد که دهه هشتادیها در عصر شبکههای اجتماعی و دِیتهای انبوه ، اینطور پای کار شهدا باشند. دانشجوهای علامه فکرهایشان را روی هم ریختند و در نهایت به این نتیجه رسیدند که بهترین کار، تولید یک کتاب خوب و خوشخوان است. بچهها خیلی به این در و آن در زدند تا سرانجام در تابستان ۱۴۰۴ کتاب «گلستان ابراهیم» با تلاش و پیگیری دانشجوهای دهه هشتادی، توسط نشر ستارهها و به قلم مریم قربانزاده چاپ و منتشر شد.
\
گلستان ابراهیم
در همینه زمینه :