مهماننوازی به رسم ضیاءآبادیها
اهالی روستای ضیاءآبادکرمان، داوطلبانه میزبان زائران پاکستانی مراسم اربعین شدهاند
راحله عبدالحسینی- روزنامهنگار
20 روز تا اربعین حسینی مانده و لحظهشماری زائران برای قدم گذاشتن در راه آغاز شده است. درست در همین روزها، لحظهشماری برای اهالی روستای «ضیاءآباد» شهرستان «نرماشیر» استان کرمان جنس دیگری دارد.
آنان معتقدند سعادت میزبانی و خدمترسانی به زائران اربعین از 5سال پیش نصیبشان شده. وقتی هم میگوییم اهالی روستا یعنی همه، پیر و جوان و زن و مرد که با راهاندازی موکب، میزبانی از زائران ایرانی و پاکستانی را با دل و جان انجام میدهند. امشب (پنجشنبه 26مرداد) پرچم موکب «سیدهالزینب(س)» برای میزبانی از زائران اربعین امسال بالا میرود. این موکب میزبان زائران پاکستانی است که از مرز ریمدان یا مرز میرجاوه از سیستان و بلوچستان به سمت شلمچه میروند تا به کربلا برسند. در این گزارش پای صحبت اهالی روستا نشستیم تا از حال و هوای این روزهای روستا بگویند.
نوکری زائران اربعین
بیراه نیست اگر بگوییم چراغ خانههای روستای ضیاءآباد از امروز تا پایانماه صفر شبانهروزی روشن است. روستایی با هزار نفر جمعیت که از 5سال پیش بهصورت خودجوش تصمیم گرفتند درهای خانهشان را باز کنند که برای میزبانی از زائران ایرانی و پاکستانی در مراسم اربعین از جان و دل مایه گذاشتند. میعادگاهشان هم مسجد روستاست؛ مسجد حضرت اباالفضل(ع) که گلدستههای طلاییاش از دور در جاده بم-زاهدان میدرخشد. اتوبوس زائران در این مسیر توقف میکند و زائران با استراحت و اطعام جانی تازه میگیرند و به شوق مقصد، راهی ادامه مسیر میشوند. «زهره بیتاللهی» یکی از اهالی روستاست که با روی خوش از ذوق و شوقی که این روزها و شبها در روستا به پا شده، تعریف میکند. او به همشهری میگوید: «همه ما اهالی روستا از همان زمان که پای کار آمدیم تا موکب سیدهالزینب(س) مسجد حضرت اباالفضل(ع) برپا شود، یک نیت داشتیم. اینکه هر چند پای ما به حرم آقا اباعبدالله(ع) نرسید، اما دل ما حسینی است و خواهد ماند و مطمئن هستیم که نوکری زائران هم کم از زیارت ندارد.» فاصله بین ایرانشهر در سیستان و بلوچستان تا شهرستان نرماشیر 319کیلومتر است و حدود 4ساعت طول میکشد. بیشتر زائران پاکستانی که از مرز شلمچه راهی کربلا میشوند از جاده اصلی زاهدان-بم میگذرند و در موکب «سیده الزینب(س)» توقف میکنند. اهالی روستا هم بیصبرانه منتظرند تا از این مهمانان با غذای گرم و محلی برای استراحت، پذیرایی کنند. بیتاللهی ادامه میدهد: «درروزگار کرونا توفیق میزبانی زائران از ما گرفته شد و بر ما سخت گذشت. خدا را شاکریم که سفره نوکری دوباره پهن شده است.»
همدلی، حرف اول را میزند
اهالی مهماننواز روستای ضیاءآباد بهصورت نانوشته میدانند آداب پذیرایی چگونه است و هر کس با نیت خودش کاری را که برعهده دارد تمام و کمال انجام میدهد. اینطور که بیتاللهی میگوید حدود 60نفر از بانوان روستا در آشپزخانه مشغول تهیه غذا میشوند. او میگوید: «برای پخت غذا با هم مشورت میکنیم. از خورش قیمه و قورمهسبزی تا چلوگوشت و زرشکپلو با مرغ برای زائران درست میکنیم. کار با همدلی جلو میرود. کسی به دیگری دستور نمیدهد. نمیگذاریم کاری زمین بماند.» نخستین بار موکب در هر وعده غذایی توانست برای 350نفر غذا تهیه کند و حالا برای بیش از 3هزار نفر. بیتاللهی میگوید فقط با عشق به اباعبدالله(ع) است که کارهای سخت، آسان میشود. نظافت مسجد و آشپزخانه را هم با کمک هم انجام میدهند.
همه پای کارند
سکینه ارجمندی هم یکی دیگر از اهالی روستاست که با ما همکلام میشود. او میگوید: «سعی داریم تا جایی که میشود کمتر از ظرف یکبار مصرف استفاده کنیم. دختران و بانوان روستا (غیر از کسانی که در آشپزخانه هستند) در گروههای چند نفره به نوبت ظرفها را میشوییم. کار کردن برای اباعبدالله(ع) هر چه باشد مایه افتخار ماست.» او میگوید که یک لیوان شربت خنک، تسلی جان زائران میشود و گرما را دور میکند. مسئولیت شربت
درست کردن برای زائران را دختران روستا بهعهده دارند. همانها که زائران را از زیر قرآن و اسپند رد میکنند تا به سلامت به مقصد برسند. ارجمندی ادامه میدهد: «زائران معمولا در این موکب توقف کوتاه دارند، اما اگر بخواهند شب را بگذرانند یا برای خواب چند ساعتی بمانند هم قدمشان روی چشم اهالی روستاست.» علاوه بر صحن مسجد، 2حسینیه کنار مسجد هم هست که در فضایی 3هزار مترمربعی امکانات کافی برای استراحت را دارد.
تأمین ایمنی جاده برای زائران
چایخانه هم برپاست تا با استکانی چای، گرد خستگی سفر را از تن زائران بزدایند. چایخانه را پسران جوان اداره میکنند. سینیهای چای با استکان بین زائران تعارف میشود. مردان جوان روستا مسئولیت دیگری هم دارند.
بیتاللهی اینطور میگوید: «آنها ایمنی جاده را برعهده میگیرند تا زائرانی که از اتوبوس پیاده میشوند با خیال راحت به موکب بیایند. اتوبوسها در جاده اصلی زاهدان - بم توقف میکنند که محل گذر اتوبوس و خودرو و کامیون با سرعت زیاد است.»
مسئولان ایمنی جاده با هدایت مسافران به سمت مسجد، سلامت آنان را بر عهده میگیرند. برخی هم با چراغ قوه به خودروهای دیگر هشدار میدهند که حواسشان به اتوبوسهای پارک شده کنار جاده باشد.
نذر خرما
صفر تا صد میزبانی از زائران با کمک خیران و اهالی روستا انجام میشود. حجتالاسلام «رحمان رحیمی» امام جماعت مسجد حضرت اباالفضل(ع) به ما میگوید که موکب «سیده الزینب(ع)» به هیچ نهادی وابسته نیست و فقط با نیروهای مردمی اداره میشود. او ادامه میدهد: «کمکهایی هم برای خرید اقلام مورد نیاز از شهرستانها و روستاهای اطراف میرسد و غیراز این منبع تامین مالی نداریم.» بخشی از این کمک مالی برای خرید پروژکتور برای تامین روشنایی کنار جاده استفاده شدهاست که امنیت تردد مسافران را تامین کند. یکی دیگر از تفاوتهای این موکب این است که اهالی روستا با خرمای درختان نخلی که دارند، از زائران پذیرایی میکنند. برخی هم نذر خرمای خود را در این موکب ادا میکنند.
تلاش برای تأمین زیرساخت در مرز
آمار نشان میدهد در مراسم پیادهروی اربعین سال گذشته، بیش از 26هزار زائر پاکستانی از طریق پایانه مرزی ریمدان شهرستان دشتیاری و مرز میرجاوه وارد سیستان و بلوچستان شدند.پیشبینی میشود امسال نیز در ایام اربعین، ورود زوار از این کشور به روزانه حدود ۱۰ هزار نفر برسد.«محمدعلی رافت» سرپرست فرمانداری دشتیاری در جنوب سیستان و بلوچستان میگوید که سال گذشته حدود ۱۳هزار زائر از این مرز تردد کردند و رفع مشکلات زیرساختی در مرز ریمدان ازجمله لولهکشی آب، برای استقبال از زائران پاکستانی عازم کربلای معلی با سرعت بالایی در حال انجام است.
مکث
دست خالی برنمیگردی!
اهالی روستا معتقدند بهترین خاطرات در طول سال برای آنان در همین ایام میزبانی از زائران پاکستانی و ایرانی اربعین رخ میدهد و امیدوارند تا سال دیگر هم توفیق این میزبانی را داشته باشند. «سکینه ارجمندی» میگوید که هر چند طلبه هندی برای ترجمه از قم به روستا میآید، اما زنان روستا هم کمابیش توانستهاند کلمات پاکستانی یاد بگیرند و با زائران تعامل داشته باشند: «دست و پا شکسته با هم گپ میزنیم. مثلا وقتی نان میپزیم، آنان کنار ما مینشینند و تشکر میکنند. اصلا یک زبان مشترکی بین ما هست که ترجمه نمیخواهد. اگر هم گرمازده یا بیمار باشند تا حال مساعدی پیدا نکنند، مهمان ما میمانند.» «زهره بیتاللهی» هم خاطرات زیادی در طول این سالها دارد و میگوید که کم معجزه ندیده. او ادامه میدهد: «یک باردیدم که اهالی نیتی داشتند و در همین مراسم حاجتروا شدند. یادم هست یک بانوی سالمند پاکستانی در اثر گرمازدگی بیمار شدهبود. یکی ازهمین خانمهای روستا او را حمام برد و تا بهتر شدن حالش به او رسیدگی کرد. بعدها شنیدم که حاجتش را گرفته است.»