پاچنار در شمال و جنوب
3محله در فرحزاد، اوین و بازار تهران به رسم قدردانی یک نام خاطرهانگیز را همچنان زنده نگه داشتهاند
تهران در گذر سدهها آرامآرام زیر پر و بال چنارهایش بالید و بزرگ شد و این شرکای صبور و شکیبا چنان بر گذرها، محلهها و گرداگرد مراکز حضور پایتختنشینان سایه انداختند که نامشان را بر شناسنامه محل حضورشان دیکته کردند و در این همزیستی جاودانه شدند. حالا حتی در غیاب آن درختان همچنان این نامهایشان است که ما را در جستوجوی رد و نشانی از آنها در جایجای شهر راهنمایی میکند. حالا پسوند و پیشوند «چنار» و نیز عنوان «پاچنار» حکم همین راهنما را دارد.
درخت خونبار
پاچنار آدرس آشنایی است که در قدیم در برخی از محلهها سر زبانها بود. وجود یک چنار خاص، احتمالا قدیمی و تنومند بود که باعث میشد اهالی از این مشخصه برای نشانی دادن به یکدیگر استفاده کند. «علیرضا زمانی»، محقق و تهرانپژوه، هویت تاریخی محله پاچنار و دلیل نامگذاری این محله را به این نام اینگونه روایت میکند: «همانطور که میدانید، چنار در منابع تاریخی و در تمدن ایرانزمین به بلندی و سایهسار و عمر طولانیاش شناخته میشود. در دورانهای گذشته ایرانیان برای این درخت احترام قائل بودند و آن را باعث برکت، روزیبخشی و مراددادن میدانستند. در منابع مختلف هم، مثلا در داستان حضرت یونس و سفر آفرینش، میبینیم وقتی میخواستند بزرگی و عظمت فرعون را مثال بزنند، آن را به چنار تشبیه کردهاند. همچنین در حمله خشایارشا و داریوش به یونان، درباره درخت چنار و زینتبخشبودن آن، مطالبی مطرح شده است. با این مقدمه باید گفت که محله قدیمی پاچنار بازار تهران نامش را از چنار کهنسالی به یادگار دارد که به «چنار خونبار» شهرت داشت؛ همان چناری که تاب زخم کوچکی را هم نداشت و با اندک خراشی، صمغی قرمزرنگ که درنظر عوام به خون میمانست، از آن خارج میشد. پای این چنار، محل تجمع و قرار اهالی محل بود و رفتهرفته پاچنار، هویت و نام این گذر و بازار شد.» قدمت بنای امامزاده روبهروی پاچنار بازار به قبل از صفویه میرسد؛ هر چند این چنار تا دوره معاصر دوام آورد، اما عاقبت حریف توسعه بازار نشد و از میان رفت. اهالی قدیمی پاچنار علت نامگذاری این محله را مربوط به ۵ اصله چنار بزرگ ابتدای بازارچه میدانند که روزگاری برای راحتتر پیدا کردن نشانی مورد نظر از موقعیت این درختان بهره میبردند و در اینجا قرار میگذاشتند. زمانی درباره این موضوع میگوید: «اغلب در تهران قدیم بهدلیل حرمت چنار آن را در اطراف اماکن مقدسه میکاشتند. چنار کنار امامزاده سیدولی هم از همین نمونه بود. در گذشته درخت چنار تنومندی آنجا وجود داشت که تا چندین دهه گذشته باقی بود. این محله با توسعه تهران در محدوده بازار قرار گرفت و به نام «پاچنار» معروف شد.
هرچند که بعد از کاشت این درخت، شخصیتهای مهم و تأثیرگذاری در این محله سکونت داشتند یا بناهای تاریخی مهمی، برای مثال مسجد و مدرسه شیخ عبدالحسین، در این محدوده ساخته شد، اما نام هیچکدام نتوانست جایگزین نام پاچنار شود. » بهگفته زمانی در این محله، کنار بقعه امامزاده سیدولی، چناری وجود داشت که وقتی پوستش را میبریدند مایعی سرخرنگ از آن بیرون میزد. اسم این چنار را گذاشته بودند چنار خونبار و نام محله پاچنار را هم از آن گرفتند؛ محلهای که در اطراف این چنار توسعه پیدا کرد.
پاچنار فرحزاد و اوین
علاوه بر پاچنار بازار، چند محله دیگر هم در تهران قدیم به همین نام خوانده میشدند که محله اوین و فرحزاد از جمله آنهاست. زمانی، درباره محلههایی که نام آنها پاچنار بوده است، میگوید: «در گذشته در میدان مرکزی محله یا روستای اوین چنار تنومند و استواری ریشه دوانده بود. اهالی عمر آن را به 1400سال قبل نسبت میدادند. این چنار افراشته، چنار باشکوه و دوشاخهای بود که در کنار آن حوض و قهوهخانهای قرار داشت. به همینخاطر این محیط به پاتوقی برای اهالی تبدیل شده و اغلب بعدازظهرها اهالی برای گذراندن اوقات فراغت دور هم جمع میشدند تا از اتفاقات روز روستا باخبر شوند یا درباره انجام کاری با هم همفکری کنند. این درخت باشکوه تا اوایل دوره پهلوی اول وجود داشت، اما براساس اتفاقاتی که در آن دوران در اوین میافتد، توسط یکی از عوامل حکومت قطع میشود. این اقدام، اعتراض شدید اهالی را بهدنبال داشت، ولی دیگر کار از کار گذشته بود. کمکم این محل در بین اهالی به یاد آن درخت و تنه باقیمانده از آن، به نام پاچنار شهرت پیدا کرد.»
زمانی همچنین درباره محله پاچنار فرحزاد میگوید: «فرحزاد نیز چنار شکوهمندی داشت که بسیار کهن بود. در کنار این چنار هم قهوهخانه روستای فرحزاد واقع شده بود و اهالی همانجا دور هم جمع میشدند. این درخت در دهههای گذشته بنا به دلایلی نامعلوم از بین میرود و خشک میشود، اما اهالی همچنان برای ملاقات با یکدیگر کنار این تنه خشکشده چنار قول و قرار میگذاشتند و هنوز هم این محدوده در بین اهالی فرحزاد به همین نام خوانده میشود.»
چهرههای سرشناس پاچنار
اشخاص معروفی در محله پاچنار زندگی میکردند: مثل خانواده «جلال آلاحمد»، «مصطفی دادکان»، «حاج مهدی عراقی»، «اسدالله بادامچیان»، «سیدمجتبی نوابصفوی»، «احمد کافی»، «حاج اسماعیل رضایی»، «شیخ قاسم اسلامی»، «مستوفیالممالک»، «محمدرضا طالقانی» و پدر مرحوم «آیتالله طالقانی». بیگمان میتوان ادعا کرد یکی از خاستگاه های تاریخ انقلاب اسلامی همین محله بوده است.
افسانه چنار عباسعلی
چنار عباسعلی در محدوده ارگ سلطنتی تهران قدیم قرار داشت که به دستور ناصرالدینشاه به پناهگاهی برای بانوان دربار تبدیل شد. حکایت مربوط به این چنار چنین است که روزی یکی از کنیزکان اندرون کاخ سلطنتی مرتکب خلافی میشود و از آنجا که میداند مورد خشم و بازخواست خانم خود قرار میگیرد شبانگاه فرار میکند و در صحن حضرت عبدالعظیم(ع) متحصن میشود. چون این خبر به گوش شاه میرسد به خانم میگوید که او را ببخشد و آنگاه برای آنکه اهل اندرون، مأمن نزدیکتری داشته باشند و هنگام ضرورت به آنجا پناه ببرند، پنهانی به یکی از گیسسپیدان حرم دستور میدهد تا شایعه کند که خوابنما شده و در پای چنار کهنسالِ حیاط، شخص گرانقدری به نام عباسعلی مدفون است. همین که این آواز در اندرون میپیچد اهل حرم شادیها میکنند و از شاه میخواهند نردهای دور درخت کشیده شود. شاه به نصب نرده سبز رنگ امر میکند. از آن پس این درخت به چنار عباسعلی معروف میشود تا پناهگاهی برای اهل حرم باشد.
درخت عباسعلی قبلا در این محدوده قرار داشته است