از خانه شیخ تا تحصن در مدرسه مروی
پانزدهمین تور تهرانگردی همشهری بر مکانها و رویدادهای واقعه تاریخی نهضت مشروطه متمرکز بود
117سال پیش، از پس رخدادهایی بهظاهر کوچک، ی بزرگ شکل گرفت که نامش را بر مبنای دستاوردش «مشروطه» گذاشتند. با این نهضت، اتفاقات مهمی در تهران رقم خورد و زندگی مردم، بازاریان، علما و... را دستخوش تغییرات و تحولات وسیع کرد. مدتی از این نهضت نگذشته بود که نهاد عدالتخانه و مجلس شورای ملی با کودتایی از سوی شاه و اطرافیانش که همچنان سلطنت مطلقه و نه مشروطه را میخواستند، از معنا و کارکرد راستینش تهی شد.
سالروز جنبش مشروطه بهانهای بود تا مقصد پانزدهمین تور تهرانگردی مرکز تهرانشناسی همشهری مکانهای مرتبط با این جنبش و معرفی شخصیتهای مهم و تأثیرگذاری باشد که رد و نشان آنها بعد از گذشت بیش از یک قرن از این واقعه تاریخی، هنوز در شهر ما باقی است. در این تور، اردشیر آل عوض، محقق فرهنگ عامه و محمود منیعی، تهرانپژوه ما را همراهی کردند.
روایت اول
محل موعظه شیخ فضلالله
نخستین مقصد پانزدهمین تور تهرانگردی مرکز تهرانشناسی همشهری در خیابان بهشت است؛ مسجدی زیبا، به یادگارمانده از دوره قاجار که درست چند قدمی از ساختمان شهرداری فاصله دارد و اتفاقات مهم تاریخی بسیاری ازجمله در دوران مشروطه در آن رقم خورده است.
پذیرایی با چای عراقی
این مسجد نخست، بهنام مسجد میرزا یونسخان معروف بود، اما بهدلیل نزدیکیاش به خانه شیخ فضلالله نوری و همچنین برگزاری نماز جماعت توسط شیخ در آن، بهنام شیخ فضلالله نوری نامگذاری شد. البته نام نخست آن برای خودش داستانی دارد چنان که میگویند در زمان ناصرالدینشاه توسط میرزا یونسخان، جارچی دربار و حاجحسین انگشتباف بنا شده است.
حالا متصدیان مسجد شیخ فضلالله نوری با چای عراقی از مهمانان تور پذیرایی میکنند و محمود منیعی، تهرانشناس درباره نقش این مسجد در نهضت مشروطه روایت میکند: «مسجد شیخ فضلالله نوری در منطقه۱۲ یکی از بناهای تاریخی ارزشمند است که جدا از قدمت آن، بخشی از هویت و تاریخ این سرزمین محسوب میشود. این بنا و رجبهرج آجرها و سازه قدیمیاش هنوز سخنرانیهای شیخ را بهخاطر دارند. بهدلیل فاصله اندک مسجد تا خانه شیخ فضلالله نوری، اغلب سخنرانیها و موضعگیریهای شیخ فضلالله در اینجا انجام میشد. این مسجد در دوران قاجار بهعنوان مسجد و حوزه یونسخان فعال بود اما با روی کارآمدن پهلوی دوم برای مدتها به متروکه تبدیل شد تا سرانجام در 2مرحله، مرمت و بازسازی را بهخود دید.
معماری متفاوت
مرحله نخست مرمت آن در سال۱۳۵۰ شمسی و توسط آیتالله حسین غفاری (پدر آیتالله هادی غفاری) با هنر معماری استاد حسین لرزاده انجام گرفت و 33سال بعد، یعنی در سال۱۳۸۳، مسجد شیخ فضلالله نوری اینبار توسط شهرداری تهران احیا و بازسازی شد. نمای مسجد، آجری و با هنر کاشیکاری مزین شده و طاق ورودی هم بهصورت قوس شاخبزی تند و با آجرکاری نمای رومی به زیبایی آراسته شده است.»
روایت دوم
خاکسپاری روحانی نامآشنا در خانه
کنار درگاه مسجد کوچهای باریک و قدیمی هست که به منزل شیخفضلالله نوری منتهی میشود. اردشیر آلعوض، محقق فرهنگ عامه، به تابلوی شناسنامه نصبشده به دیوار خانه اشاره و درباره هویت تاریخی بنا تعریف میکند: «خانه شیخ فضلاللهنوری یکی از مکانهای مهم در تاریخ مشروطه است. این خانه پس از فتح تهران، توسط ۸۰ نفر از نیروهای یپرمخان محاصره شد. مشهدی نادعلی، پیشکار شیخفضلالله نوری، در تعریف آن روز گفته است: «عصر بود که یک مرتبه دیدیم عده زیادی خانه را محاصره کردند. مانند مور و ملخ از دیوارها بالا رفتند و پشتبامها را اشغال کردند. در میان شیون و زاری و ناله اهل خانه، یپرمخان ارمنی دست شیخ را گرفته، کشانکشان بیرون آورد و درون درشکه انداخت و فرمان حرکت داد. شیخ را برای محاکمه به عمارت گلستان بردند و در تالار آن محاکمه کردند و ۹مرداد۱۲۸۸، در میدان توپخانه اعدام شد.»
مخالفت با مجلس انتخابی
این خانه اهمیت دارد چون روایتگر بخشی از تاریخ مشروطیت است. بعد از به دارآویختن شیخ، خانوادهاش پیکر او را در خانهاش به خاک سپردند، اما بعد از ۶ماه نبشقبر انجام و پیکرش به قم منتقل و دفن شد. شیخ فضلالله نوری درباره نهضت مشروطه الگوهایی ارائه داد که به مشروطه مشروعه مشهور شد. او نوشتن هرگونه قانون و واداشتن شهروندان به پیروی از قانونی که مطابق با موازین شرع نباشد را نادرست میدانست و با برگزاری مجلس انتخابی و نیز مسئله تقسیم قوا مخالفت میکرد. در نوشته تاریخی دیگری از ترور شیخ فضلالله نوری که در روز ۱۹دیماه۱۲۸۷ اتفاق افتاد نیز چنین آمده است: «جمعهشب بود و شیخ بعد از دیدن کسی به خانه برمیگشت که هنگام پیادهشدن از درشکه توسط شخصی که بعد معلوم شد کریم دواتگر بود به وسیله ششلولی هدف قرار گرفت. گلولهها به همراهان شیخ اصابت کرد و او هم مجروح شد. کریم که خود را گرفتار اطرافیان دید زیر گلوی خود گلولهای شلیک کرد که از گونهاش بیرون پرید. مجروحان را به خانه شیخ بردند و به مداوایشان پرداختند. کریم نیز مانند بقیه مجروحان بهبود یافت و به جرم این اقدام به زندان افتاد. این خانه هماکنون دست اتحادیه صنف کفاشان است.»
بستنشینی ممنوع !
همراه گردشگران و کارشناسان تور چند کوچه را پشتسر میگذاریم تا با رسیدن به خیابان 15خرداد به سمت سومین مقصد تور تهرانگردی مشروطه برویم؛ مکانی که بخشی از اتفاقات مهم تاریخ در آن به وقوع پیوسته و به نوعی هویت تهران قدیم با آن گره خورده است. جلوی در چوبی مسجد امامخمینی(ره) میایستیم تا کارشناسان تور، ماجرای به چوببستن بازاریان در این مسجد و آغاز نهضت مشروطه را تعریف کنند. آلعوض نقل میکند: «در بازار تهران 3مسجد
حاج سیدعزیزالله، مسجد جامع یا جمعه مسجدشاه یا مسجد امامخمینی(ره) فعلی جزو ارکان مهم شهر تهران محسوب میشد. موقعیت مکانی و اهمیت مذهبی مسجد باعث شده بود تا این نقطه میزبان بخشی از مهمترین رخدادهای تاریخی باشد که بیشتر آنها در دوره قاجار و پهلوی اتفاق افتادهاند. بهخاطر نزدیکی مسجد شاه و بازار، اینجا به مرکز ارتباط روحانیون با بازاریان تبدیل شده بود و روحانیون حاضر در مسجد در جریانات مختلف تاریخی بازار و بازاریان را هم با خود همراه میکردند. مسجد امامخمینی(ره) پیش از نهضت مشروطه بهعلت حضور «سیدابوالقاسم امامجمعه» یکی از مکانهایی بود که محل تجمع طرفداران عدالتخانه به شمار میرفت و تشکیل جلسات و برگزاری سخنرانیها درباره مشروطیت در این مسجد تأثیر بسیاری در روشنشدن افکار عمومی داشته است.
دولت عینالدوله در سال1284 شمسی، دو تن از سرشناسان بازار را به بهانه اینکه قیمت قند را گران کرده بودند، بهعنوان تنبیه با چوب زدند، چون حرفشان غیرمنطقی بود روز پس از این رویداد، تمام کسبه و بازاریان حجرههایشان را بستند و در مسجد شاه در بازار دست به تجمع و اعتراض زدند. از آنجا که این حادثه ازپیشتعیینشده بود، نیروهای دولتی وارد مسجد شدند و به کتکزدن جمعیت پرداختند. تجمع اعتراضآمیز مردم در صحن این مسجد و نقطه آغاز قیام مشروطیت در اواخر حکومت مظفرالدینشاه از حوادث فراموشنشدنی در تاریخ و هویت این مسجد است. مسجد امام ازجمله مکانهایی بود که اغلب مردم برای اعتراض در آن بست نشسته و تحصن میکردند. به همینخاطر ناصرالدین شاه با حکمی که از سیدابوالقاسم امامجمعه گرفت بستنشینی را در مسجد امام ممنوع کرد.»
فرار از دست مأموران و پناهآوردن به مسجد مروی
ایستگاه چهارم تور تهرانگردی مرکز تهرانشناسی همشهری مدرسه و مسجد مروی است. آلعوض تعریف میکند: «مدرسه مروی که از قدیمیترین مدارس تهران به شمار میرود، چون یکی از مکانهای نزدیک به میدان توپخانه بود، به محل تجمع مخالفانمشروطه تبدیل شد. این مسجد مکان تشکیل جلسه کسانی بود که موافق سلطنت بودند و از این طریق نتیجه جلسات و برنامههایشان را به اطلاع طرفدارانشان میرساندند. بعد از به چوببستن دو تن از سرشناسان بازار و تجمع بازاریان در مسجد امام، مأموران به آنها حمله میکنند و بازاریان برای فرار از دستشان به سمت مسجد مروی میروند و تا ساعت 3بامداد در آنجا میمانند. از سوی دیگر، در 22آذر سال1284، همزمان با مهاجرت صغرای جمعی از علما، تعدادی از مساجد و مدارس توسط دولت از مشروطهخواهان و طرفداران مشروطه گرفته و بهدست دولتیها سپرده شد؛ یکی از این مدارس، مدرسه علمیه مروی بود که دولت بر آن دست گذاشت.
محل منازعات علما و حکومت
مردم از این رفتار دولت بسیار ناراحت شدند و اعلامیهها و نامههایی را برای علما ارسال کردند؛ علمایی که مهاجرت(صغری) کرده بودند، 8درخواست از دولت عینالدوله داشتند. یکی از این درخواستها بازگرداندن مدرسه علمیه مروی به شیخ مرتضی آشتیانی، متولی مدرسه بود. در نهایت فرمان مشروطه امضا شد و در تاریخ 4 تا 10دیماه سال1286 هجری شمسی، مخالفان مشروطه در مدرسه قدیمی مروی تجمع کردند و دست به تحصن زدند. البته تجمعهایی که در این مدرسه صورت میپذیرفت تنها به این موارد ختم نمیشد. یک اجتماع دیگر در این مدرسه زمانی رخ داد که خبر کشتهشدن آیتالله عبدالله بهبهانی به گوش مردم رسید. در تاریخ 26تیرماه1289 هجری شمسی. درست فردای همان روز، مردم به اعتراض در این مدرسه جمع شدند. با تحولات فضای اطراف مدرسه و تغییر وضعیت اجتماعی و سیاسی، مدرسه نقش مهمی در حوادث مشروطه پیدا کرد و محل منازعات حکومت و علما بر سر تولیت آن شد.»
راهپیمایی از مسجد معمارباشی تا بازار
مسجد و مدرسه معمارباشی یکی دیگر از مکانهای برجسته در مرور تاریخی نهضت مشروطه بهشمار میرود که حوادث بسیاری در آن اتفاق افتاده است. آلعوض درباره این مسجد و رویدادهای حول آن در دوران مشروطه ما را به سال 1285میبرد: «شیخ محمد واعظ اصفهانی بالای منبر مطالبی را علیه عینالدوله مطرح میکند. این سخنان باعث میشود که عینالدوله در ۱۹تیرماه۱۲۸۵ فوج عظیم قزاقها را برای دستگیری او روانه محله چالمیدان کند. شیخ را نزدیک مدرسه میرزا قنبرعلی دستگیر میکنند و به طرف گذر
امامزاده یحیی میبرند تا به خانه عینالدوله منتقل کنند. وقتی قزاقها با شیخ از مقابل مدرسه معمارباشی رد میشوند، طلاب مدرسه متوجه موضوع میشوند و طی یک درگیری میخواهند مانع این کار شوند. درگیری بالا میگیرد و در کشاکش آن، طلبه جوان ۲۲سالهای بهنام سیدعبدالحمید تیر میخورد. پیکر نیمهجان سیدعبدالحمید روی دست طلبههای دیگر وارد مدرسه میشود. او نخستین شهید مشروطه است. با شهادت او مردم عصبانیتر میشوند، پیراهن سیاه او را بر سر چوب میزنند، پرچم و جنازه او را روی دست میگیرند و بهسمت مسجد جامع بازار حرکت میکنند.»
اردشیر آل عوض ادامه میدهد: «این حرکت سرآغاز تحصن مسجد جامع بزرگ بازار تهران میشود. بهدنبال این تحصن، کشتار بزرگ متحصنین رقم میخورد و بعد از آن خروج اعتراضی علما از تهران به سمت قم شکل میگیرد. بعد از خروج علما، متحصنین، به نشانه اعتراض، مقابل سفارت انگلیس بست مینشینند تا اینکه سرانجام فرمان مشروطیت در ۱۴مرداد۱۲۸۵ صادر میشود.» ورودی این مسجد و مدرسه مذهبی محله در کوچه امامزاده یحیی واقع است و مانند همه بناهای مذهبی و قدیمی هشتی زیبا و دالانی نیمهتاریک دارد که شما را به حیاط میرساند. این مدرسه هم مانند همه مدارس مذهبی، ویژه مردان بود و خدمات آموزشی در آن ارائه میشد. معماری بنا ساده، اما در عین حال بسیار زیباست و کمترین تزیینات معماری را میتوان در مجموع آن به چشم دید. تنها قسمتی که با شیشههای رنگی آراسته شده است شبستان مسجد مدرسه است که در قسمت جنوب غربی حیاط دیده میشود. حیاط مدرسه هم با حوض بزرگی که در میانهاش قرار گرفته صفایی خاص به مجموعه بخشیده است.
خانه فرهنگی جدید
بنر قرمز و زردرنگی بر سردر خانه شیخ فضلالله نوری زده شده است. روی این بنر نوشته شده این ملک در حال مرمت و بازسازی است، اما کاری در آن در حال انجام نیست. بهگفته محمد مؤیدی، مدیرعامل شرکت توسعه فضاهای فرهنگی شهرداری تهران خانه شیخ فضلالله نوری بهعنوان اثر ملی ثبت شده و امکان ساختوساز آن وجود ندارد برای همین قیمت آن بهشدت کاهش پیدا کرده است. مالکان این خانه درنظر داشتند آن را تخریب و از آن بهعنوان یک بنای جدید برای صنف کفاشان استفاده کنند. در همین راستا مذاکرات آغاز شد و درصدد هستیم با کمک سازمان املاک شهرداری تهران و شهرداری منطقه12 این بنا را بهعنوان خانه فرهنگی جدید به شهر تهران اضافه کنیم.
داستان سردر مسجد تاریخی
در حاشیه تور وقتی که کارشناسان از وقایع تاریخی مشروطه در مسجد امامخمینی(ره) سخن میگویند، یکی از کاسبان قدیمی با دیدن گردشگران مرکز تهرانشناسی همشهری به میان گروه میآید. او برای آشنایی بیشتر تاریخچه و داستان سردر نصب شده در بالای در چوبی مسجد امامخمینی (ره) را روایت میکند. میگوید: «فتحعلیشاه قاجار بانی ساخت مسجد بود و هزینه ساخت مسجد را آسیه خانم مشهور به مهدعلیا، مادر فتحعلیشاه داد.» او در ادامه نوشته سردر مسجد را اینطور میخواند: وقف صحیح شرعی فرمود سی و چهار باب دکاکین، حادثه واقعه در بازار جنب مسجد، به انضمام یکباب حمام جدید که حدود آن در وقفنامچه، علیحِدَه ثبت و ضبط است و تولیت آن را مفوّض فرمود به متولی مسجد که در آبادی و رونق، همچنین دکاکین مزبوره لازمه دقت و اهتمام به عمل آورده، به اجاره مستأجرینِ معتبر داده، هر ساله وجه اجاره آن را از قرار تفصیل فیما بین مباشران و خدّام مسجد بر 500 و سهم تقسیم نماید....