فوتبال مصرفگرا!
کارخانه لژیونرسازی در فوتبال ایران تعطیل شده است؟
اگر کمک به رشد و توسعه فردی بازیکنان فوتبال، یکی از اهداف مهم شکلگیری لیگ باشد، باید اعتراف کرد که لیگ برتر ایران در این زمینه تا حدود زیادی شکست خورده است. تا همین چند دهه قبل بازیکنان مستقیما از لیگ فوتبال ایران به بهترین لیگهای دنیای فوتبال میرفتند اما حالا کارخانه لژیونرسازی در این فوتبال کاملا تعطیل شده است؛ فوتبال ایران به شکل واضحی مصرفگرا شده و به جای آنکه لژیونرهای جدیدی تولید کند، لژیونرهای قبلیاش را هم پس میگیرد. اینکه در بین 16باشگاه که هر کدام حداقل 33بازیکن دارند، فقط یک نفر در طول تابستان از لیگ برتر ایران مستقیما به یک لیگ خارجی رفته، زنگ خطر بزرگی را برای فوتبال ایران به صدا درآورده است.
...و دیگر هیچ!
یک امین حزباوی و دیگر هیچ؛ او لژیونر جدید فوتبال ایران در این تابستان است. البته که نفراتی مثل مهدی قائدی و محمد محبی هم از لیگ برتر رفتند اما مالکیت این بازیکنان اصلا با باشگاههای ایرانی نبود و آنها بهصورت قرضی در این تیمها توپ میزدند. چطور ممکن است فوتبالی با این همه تیم و این میزان از هزینه، در ساخت لژیونرها اینچنین ناتوان باشد؟ فوتبال ایران امسال حتی یک بازیکن هم به اروپا ترانسفر نکرده و تازه همان بازیکنی که راهی لیگ قطر شده، ممکن است با پیشنهاد قطریها برای تغییر تیم ملی نیز روبهرو شود. یعنی همین یک انتقال هم در نوع خودش اضطراب زیادی برای فوتبال ایران بهوجود آورده است. همین موضوع به تنهایی ثابت میکند که یک جای کار میلنگد و اوضاع این فوتبال اصلا دلگرمکننده بهنظر نمیرسد. فوتبال ایران در زمینه ساخت لژیونرها، شبیه کارخانهای شده که خط تولیدش را تار عنکبوت فراگرفته است!
آنها دوام نمیآورند
مسئله فقط تولید نکردن لژیونر جدید نیست؛ همان لژیونرهای سابق نیز در لیگهای خارجی دوام نمیآورند. برای مثال امیرحسین حسینزاده در بهترین شرایط سنی ممکن به اروپا رفت و برای شارلروا بازی کرد. او در مقطعی از فصل حتی بازیکن فیکس این باشگاه شد و جایزه بهترین بازیکن ماه را هم به دست آورد اما به محض روبهرو شدن با پیشنهادهای داخلی، تصمیم به بازگشت گرفت. آیا این چیزی جز بازگشت به عقب برای امیرحسین خواهد بود؟ اگر بازیکنی مثل علی قلیزاده هم به فوتبال ایران برمیگشت، میتوانست بازیکن فیکس تیم ملی در جامجهانی شود؟ اینکه لژیونرها در لیگهای خارجی دوام نمیآورند، موضوعی نیست که بتوان به سادگی از کنار آن عبور کرد. این یک مشکل ریشهای در فوتبال ایران است. در همین چند سال ستارههای زیادی مثل علیرضا بیرانوند، پیام نیازمند، شهریار مغانلو و دیگران به سرعت به فوتبال ایران برگشتهاند و دوباره برای تیمهای ایرانی به میدان رفتهاند؛ درحالیکه تبدیل شدن به یک ستاره در اروپا، صبر، تلاش، سماجت و استمرار زیادی میطلبد.
با نخستین پیشنهاد، برو!
مسئله مهم دیگر این است که اساسا بازیکنان ایرانی در سن و سال کم، فرصتهای اولیه رفتن به لیگهای خارجی را از دست میدهند. غافل از اینکه شاید این آخرین فرصتشان برای لژیونر شدن باشد. بازیکنان ایرانی اگر میخواهند در اروپا بمانند و بدرخشند، باید در سن و سال کم به این لیگها بروند؛ چرا که یک باشگاه اروپایی به ندرت با بازیکنان بیشتر از 27سال قرارداد امضا میکند. در نتیجه اگر قرار به لژیونر شدن و رسیدن به موفقیت در لیگهای خارجی است، این اتفاق باید به سرعت رخ بدهد. درست مثل اتفاقی که برای چند نفر از بهترین لژیونرهای فوتبال ایران رخ داده است. فعلا روند انتقال بازیکنان ایرانی به اروپا قطع شده و این ماجرا در درازمدت، تهدیدی جدی برای فوتبال ایران بهوجود خواهد آورد.
شرط بقای باشگاه
ترانسفر کردن بازیکن، همه جای دنیا یکی از شروط جدی بقای باشگاه است. باشگاههای ایرانی اما نه بازیکن ترانسفر میکنند و نه حتی اگر این کار را انجام بدهند، درآمد قابلتوجهی در این زمینه بهدست میآورند. نحوه امضای قرارداد با ستارههای جوان در این فوتبال طوری است که فضا را برای رفتن سریع و ساده آنها فراهم میآورد. باشگاه حتی از انتقالهای بعدی این بازیکنان نیز سودی بهدست نمیآورد و این حقیقتا تلخ و آزاردهنده است. باشگاهها اگر میدانستند که میتوانند از این راه چه درآمدی کسب کنند، هرگز این داستان را تا این اندازه دستکم نمیگرفتند.