هیئتی که به یاد ارادت خاص طیب حاجرضایی به امام حسین ع تشکیل شد
عزاداری به سبک داشمشدیها
نصیبه سجادی
در جنوب تهران جنب میدان خراسان خیابانی است به نام طیب که عدهای از اهالی قدیم آن برای گرامیداشت یاد دوستشان طیب حاجرضایی با شکل و شمایل خاصی وارد هیئت میشوند و برای امام حسین(ع) عزاداری میکنند.
حضور در هیئت ها و حسینیه های بزرگ
یکی از برنامه های هیئت داش مشتیها حضور در حسینیهها و هیئت های دیگر از جمله حسینیه کربلایی ها تهران است. داشمشتیهای برای نشان دادن ارادتشان به آقا امامحسین، بنا بر سنتی قدیمی در روز عاشورا از میدان بارفروشها به راه میافتند و مسیرشان خیابان ری، چهارراه مولوی، خیابان سیروس، بوذرجمهری، گلوبندک، خیام، میدان اعدام و خیابان مولوی و بازگشت به تکیه است. آنان در این مسیر در حسینیه کربلاییهای چهارراه گلوبندک به رسم ادب حضور مییابند و دقایقی عزاداری میکنند.
سینهزنان صد دسته
بهتدریج سبک و سیاق عزاداری طیب و دسته سینهزنان منسوب به او که شامل صد دسته سینه زن بود معروف شد. دسته طیب از میدان بارفروشها در روز عاشورا به راه میافتاد و مسیر آن خیابان ری، چهارراه مولوی، خیابان سیروس، بوذرجمهری، گلوبندک، خیام، میدان اعدام و خیابان مولوی و بازگشت به تکیه بود. زمان حرکت دسته به احترام طیب دیگر دستههای عزاداری در مسیر از حرکت بازمیایستادند. گروههای بسیار زیادی با شعارهای مذهبی سینه میزدند که هر کدام پرچمهای خودشان را داشتند و از محلهها و حتی شهرهای مختلف خودشان را رسانده بودند. طیب بین اهالی محله خراسان چهره محبوبی دارد و اهالی به نقل از پدران خود خاطرات زیادی از او نقل میکنند، همه هم به خوبی و نیکی؛ اینکه طیب لوطیمنش و دستگیر نیازمندان بود. هوای محله را داشت و... شاید قدیمیها به همین دلیل و برای اینکه این مرام و منش ماندگار بماند با شمایل پهلوان طیب هر سال در هیئت داشمشدیها دورهمی برگزار و برای امام حسین(ع) عزاداری میکنند.
تکیه در بنگاه حاج علی نوری
هیئت داشمشدیها به احترام طیب که ارادت خاصی به سرور وسالار شهیدان داشته و در ایام محرم برای اقامه عزا سنگ تمام میگذاشته این هیئت را تشکیل دادند و با هم قرار گذاشتند با لباس و پوشش همان سالها در هیئت و بین مردم ظاهر شوند. طیب در همان محله قدیمی صابونپزخانه بازارچه حاجغلامعلی، انتهای باغ فردوس مولوی در منزلش تعزیهداری حسینی را شروع کرد. بعدها بهدلیل محدودیت مکان از آنجا نقل مکان کرد و به حوالی خیابان خراسان رفت و با توسعه عزاداری حسینی در ایام محرم تکیه مفصلی در داخل بنگاه حاج علی نوری واقع در خیابان ری در کنار انبار گندم برپا کرد. البته باید گفت که طیب پس از تشرف به زیارت مرقد مطهر امام حسین(ع)، ۶۱ سال پیش، به جرگه مریدان سالار شهیدان پیوست. طیب شیفته امامحسین(ع) بود و دسته سینهزنی داشت. میگویند یک سر دسته دروازه غار و سر دیگر آن چهارراه سیروس بود. امیر حاجرضایی، مفسر فوتبال و برادرزاده طیب میگوید:«من از 8-9سالگی در هیئت عمویم بودم و میدیدم که چگونه با عشق به امام حسین(ع) و ائمهاطهار(ع) هر شب نذری میدهد. هیئت عموی من در خیابان ری، خیابان انبار گندم بود. یکی از دوستانش یک جای بزرگی در خیابان انبار گندم داشت و عمویم در دهه اول هیئت را همانجا برپا میکرد. در آن 10روز ناهار و شام نذری میپختند و در روز تاسوعا و عاشورا هم یک دسته عزاداری مشترک با حاج حسین اسماعیلپور، معروف به حسین رمضونیخی راه میانداختند که دسته بسیار بزرگی بود.»
طیب و ماجرای شب عاشورای 1342
دسته طیب شب عاشورا (12خرداد 1342) طبق معمول هر سال از تکیه بیرون آمد. طیب در جلوی علامت تکیه در حال حرکت بود و سینهزنها پشت سر وی حرکت میکردند. آن شب برخلاف سالهای قبل، تصاویر امام(ره) روی علامتها و پرچمها نصب شده بود. دکتر غلامعلی حداد عادل که در هیئت حضور داشته میگوید: «در همان شب من تقریباً در سهچهار قدمی طیب ایستاده بودم که اتومبیل دربار کنار خیابان توقف کرد و رسول پرویزی، معاون اسدالله علم از آن پیاده شد و سریعاً خود را به طیب رساند و پس از سلام کردن گفت: طیبخان!...آن عکسها را بردار. طیب گفت: من عکسها را برنمیدارم. او چندین مرتبه خواسته خود را تکرار کرد و چون با مخالفت طیب روبهرو شد، با لفظی که حالت تهدید داشت خطاب به طیب گفت: طیبخان دارم به تو میگویم بدجوری میشود ها! طیب نیز گفت: میخواهم بد بشود!»