یک چشم، یک شگفتی
مهتاب خسروشاهی
خلأهای جسم و روان میتوانند به نقطه قوت تبدیل شوند اگر بلد باشیم که چطور از هر موقعیتی، درست استفاده کنیم.«ریچل مایتا» فقط 18ماه داشت که پزشک، درخشش سفیدی را در چشم او مشاهده کرد و تشخیص داد که ریچل به رتینوپلاستوما(سرطان چشم) دچار شده است. بیماری پیشرفت کرده بود و پزشکان مجبور به تخلیه کامل چشم او شدند. اما ریچل به جای دلسوزی برای خود، چشم مصنوعی ویژهای انتخاب کرد؛ چشمی درخشان وپرزرق و برق.
ریچل بدون نگرانی و احساس کمبود ناشی از چشم از دست رفته خود تا سن 20 سالگی شرایط مناسبی داشت. اماعمل چشم او در سن 20سالگی باعث شد تا کمی اعتماد به نفس خود را از دست بدهد. اما او برای غلبه بر این حالت، شروع به انتخاب پروتزهای چشمیای کرد که شبیه جواهری عجیب وغریب هستند. این پروتزها دقیقا قطعه جواهرات مصنوعی درخشانی هستند که وقتی در حفره چشم قرار میگیرند، ظاهر خاصی به ریچل میدهند؛ ظاهری شبیه به شخصیتهای کارتونی والتدیزنی.
علاوه بر پروتزهای نگیندار درخشان، ریچل پروتزی با رنگ یکدست طلایی برای چشم خود سفارش داد و پس از آن نیز برای مهمانی ویژه خود، با پروتزی به رنگ فیروزهای کامل در جشن حاضر شد.
قدم بعدی برای آنکه حس مثبتی در افرادی که شبیه بهخود او هستند ایجاد کند، در فضای مجازی صفحهای به نام «یک چشم، یک شگفتی» راهاندازی کرد.
به سرعت افرادی که شرایط او را داشتند با صفحه او همراه شدند. کار بعدی او جمعآوری کمک مالی برای خرید پروتزهای خاص بود. درنهایت ریچل شروع به اطلاعرسانی درباره بیماری رتینوپلاستوما کرد تا افراد بتوانند در همان مراحل اولیه ابتلا به بیماری، روند آن را متوقف کنند.
ازطریق صفحه ریچل تاکنون 43نفر چشمهای کریستالی دریافت کردهاند. این کار فعالیتی مشترک میان ریچل و چشمپزشک او کریستینا کینگ است. بهطور میانگین به ازای هر 500دلار، یک پروتز امکان آمادهسازی دارد. ریچل هدف از این کار را انتقال حس مثبت به افرادی میداند که شرایطی مانند او دارند و تلاش دارد با این کار آنها را به زندگی بازگرداند.