• سه شنبه 29 آبان 1403
  • الثُّلاثَاء 17 جمادی الاول 1446
  • 2024 Nov 19
پنج شنبه 22 تیر 1402
کد مطلب : 197199
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/wj2QJ
+
-

جوان تحصیلکرده به جرم قتل نوعروس قصاص شد اما قاتل پدر به زندان برگشت

جنایت هولناک 20روز پیش از عروسی

الهه فراهانی-روزنامه‌نگار

سحرگاه دیروز 2محکوم به قصاص در زندان رجایی‌شهر پای چوبه دار رفتند تا حکم مرگ‌شان که از سوی دیوانعالی کشور تایید شده بود، اجرا شود؛ یکی از آنها که دکتری آی‌تی داشت، به جرم قتل نوعروسش در زندان بود و دیگری جوانی بود که به‌خاطر قتل پدرش به قصاص محکوم شده بود. این دو محکوم پای چوبه‌دار با 2سرنوشت متفاوت روبه‌رو شدند.

قاتل نوعروس
به گزارش همشهری، محکوم به قصاص که دیروز به دار مجازات آویخته شد، دکتری آی‌تی داشت. پرونده اتهامی این مرد نهم بهمن سال98 در دادسرای جنایی تهران تشکیل شد. آن روز گزارش یک حادثه آتش‌سوزی در طبقه اول ساختمانی در غرب پایتخت به آتش‌نشانی اعلام شد و وقتی آتش‌نشانان راهی آنجا شدند در یکی از اتاق خواب‌ها با پیکر زنی مواجه شدند که جان باخته بود؛ آن هم 20روز قبل از مراسم عروسی‌اش. خانواده این زن برای دعوت کردن مهمانان عروسی دخترشان به شهرستان رفته بودند و بررسی‌ها نشان می‌داد که داماد جوان در زمان حادثه در پارکینگ ساختمان دیده شده است. همین باعث شد تا بازپرس جنایی تهران دستور بازداشت وی را صادر کند. بازجویی از آقای داماد آغاز شد تا اینکه او تصمیم گرفت اسرار قتل هولناک نوعروسش را فاش کند.

در تدارک مراسم عروسی
داماد تحصلیکرده که 20روز قبل از مراسم عروسی، جان نوعروسش را گرفته بود در بازجویی‌ها گفت: همه‌‌چیز در یک لحظه رخ داد و اصلا نمی‌خواستم او را بکشم. وی ادامه داد: من دکتری‌ آی‌تی دارم و نامزدم فوق‌لیسانس بود. ما در دانشگاه با یکدیگر همکلاسی بودیم و پس از آشنایی به خواستگاری‌اش رفتم و عقد کردیم اما اختلافاتمان از 3سال پیش شروع شد و این همه سال طول کشید تا زندگی مشترکمان را آغاز کنیم چون نامزد من هیچ وقت از داشته‌هایش لذت نمی‌برد. همیشه از من توقع داشت؛‌ مثلا او را به سفرهای خارجی ببرم یا برایش خودروی لوکس بخرم. او هرروز توقع جدیدی داشت که من نمی‌توانستم خواسته‌های او را تامین کنم تا اینکه روز حادثه در یک لحظه کنترلم را از دست دادم و جانش را گرفتم. وی ادامه داد: آن روز خانواده همسرم به شهرستان رفته بودند تا به بستگانشان کارت عروسی بدهند. ما در تدارک مراسم عروسیمان بودیم و روز حادثه من در خانه پدرزنم بودم. مثل همیشه با همسرم جروبحثم شد. می‌گفت باید عروسی مجلل می‌گرفتی و از سالنی که برای مراسم رزرو کرده بودیم ناراضی بود. من هم عصبانی شدم و گفتم چرا همیشه ناراضی هستی؟ چرا همیشه حرف مردم برایت مهم است؟ برای خودت زندگی کن. این حرف‌ها را که زدم او بیشتر عصبی شد و بحث میان ما بالا گرفت. من هم سرگرم کار با کابل برق بودم که در یک لحظه کنترلم را از دست دادم و با آن جان همسرم را گرفتم. بعد به‌خود آمدم و دیدم او فوت شده است. هرگز قصد کشتن او را نداشتم واقعا از بهانه‌گیری‌های او خسته شده بودم. من سال‌ها بود که برای زندگی بهتر کار می‌کردم اما همسرم همیشه ناراضی بود و همین رفتارهای او اشتیاق مرا برای ادامه زندگی کمرنگ‌تر می‌کرد. همه دارایی‌ام را به نامش زده بودم با این حال ناراضی بود. خانه‌ام را به اسم او زدم اما می‌گفت باید ماشینم را هم به اسم او بزنم. بعد از قتل هم ترسیدم و می‌خواستم صحنه‌سازی‌ کنم تا خودم را بیگناه نشان بدهم. به همین دلیل مواد اشتعال‌زا در اتاق ریختم و کبریت را کشیدم. خودم هم به سرعت به پارکینگ رفتم تا وانمود کنم خانه در اثر یک حادثه دچار آتش‌سوزی شده و من زمان مرگ نامزدم در پارکینگ بوده‌ام اما در نهایت دستم رو شد.

قصاص
قاتل نوعروس در دادگاه محاکمه و به قصاص محکوم شد. پرونده او پس از تأیید و قطعی شدن حکم به شعبه اجرای احکام دادسرای جنایی تهران فرستاده شد تا مقدمات اجرای حکم فراهم شود. سرانجام 21تیرماه تاریخی بود که برای قصاص داماد درنظر گرفته شد. او سحرگاه دیروز با پاهای لرزان به سمت سالن اجرای حکم زندان رجایی‌شهر رفت و با دیدن اولیای دم از آنها خواست تا او را ببخشند اما پدر و مادر مقتول هنوز داغدار دخترشان بودند و گفتند که هرگز قتل هولناک دخترشان را فراموش نمی‌کنند. اینکه چطور داماد با بی‌رحمی و تنها 20روز مانده به مراسم عروسی، ‌جان او به طرز هولناکی گرفت و نه‌تنها از قتل پشیمان نشده بلکه نشسته فکر کرده تا چطور صحنه‌سازی‌ کند و خودش را بیگناه نشان بدهد. به این ترتیب قاتل تحصیلکرده سحرگاه دیروز به دار مجازات آویخته و پرونده زندگیش برای همیشه بسته شد تا پرونده جنایتی که مرتکب شده بود نیز به بایگانی سپرده شود.

بازگشت از پای‌چوبه‌دار

دومین فردی که دیروز پای چوبه دار رفت، به جرم قتل پدرش به قصاص  محکوم شده بود. وی یکی از روزهای خرداد سال86 در یک درگیری پدرش را به قتل رسانده بود. اگرچه خواهرش او را بخشیده بود اما برادرش اصرار بر قصاص وی داشت. ماجرا از این قرار بود که قاتل و برادرش بر سر مسائل خانوادگی با یکدیگر دچار اختلاف شده بودند و روز حادثه با هم بحثشان شد. وقتی دعوا میان آنها بالا گرفت قاتل قصد داشت با چاقو ضربه‌ای به برادرش بزند اما در این بین پدر آنها برای میانجیگری و خاتمه دادن به دعوا وارد درگیری شد. اما دخالت پدر به قیمت جان او تمام شد چرا که پسرش به جای اینکه ضربه را به برادرش بزند به قلب پدرش زد و جان او را گرفت. وی پس از دستگیری، اظهار پشیمانی کرد و گفت هرگز نه قصد کشتن برادرش را داشته نه پدرش را. او می‌گفت که در یک لحظه عصبانی شده و کنترلی بر رفتارهایش نداشته است. با این حال پشیمانی او فایده‌ای نداشت و قاتل پدر مدتی بعد در دادگاه پای میز محاکمه رفت. خواهر و برادر او خواستار قصاص وی شدند و به این ترتیب حکم قصاص مرد جوان صادر شد و به تأیید قضات دیوان عالی کشور رسید. شمارش معکوس برای اجرای حکم شروع شده بود و در این بین قاتل مدام از زندان با برادر و خواهرش تماس می‌گرفت تا او را ببخشند. التماس‌های او روی خواهرش نتیجه خوبی داشت و او چندی قبل با حضور در دادسرای جنایی، برادرش را بخشید اما هنوز یک ولی‌دم دیگر وجود داشت که او هم باید نظرش را اعلام می‌کرد. وی همان برادری بود که قاتل با او اختلاف داشت و چون از مرگ پدرش متاثر بود همچنان اصرار بر قصاص برادرش داشت چون می‌گفت پدرش در جریان اختلاف آنها، ‌مقصر نبوده و مظلومانه به قتل رسیده است. اصرار این پسر برای قصاص قاتل پدر ادامه داشت تا اینکه صبح دیروز زمان اجرا رسید. برادر او در یک قدمی مرگ قرار داشت و فاصله‌ای نمانده بود تا مجازات شود. او به پای برادرش افتاد و التماس کرد تا به جوانی او رحم کند و زندگی را به او ببخشد. در واپسین لحظات، دل برادر به رحم آمد و حکم قصاص را اجرا نکرد. او به برادرش مهلت 6ماهه داد و مرد محکوم به قصاص که باورش نمی‌شد عمر دوباره یافته، با خوشحالی به زندان برگشت به این امید که برادرش به‌زودی پای برگه رضایت را امضا کند.



 

این خبر را به اشتراک بگذارید