ماجرای حسن سنگتراش و پایینکشیدن مجسمه رضاشاه
موضوع: سرنگون کردن مجسمههای رضاشاه و پسرش
موقعیت: میدان توپخانه، بهارستان، خیابان ۲۴ اسفند، راهآهن و خیابان پارکشهر
***
قبل از کودتا شوق و اشتیاق مردم برای حمایت از حکومت ملی باعث شد تا نخستین اقدام اساسی با پایین کشیدن مجسمه شاه در میدانهای مهم تهران خود را نشان دهد؛ اقدامی که بهعنوان یکی از نکات مهم در محکومیت مصدق در دادگاه به آن اشاره شد. پایین کشیدن مجسمه رضاشاه در میدان توپخانه و بهارستان با جرثقیل در ۲۶ مرداد ۱۳۳۲ یکی از مهمترین نمادهای خشم مردم از دربار پهلوی بود. نصرالله حدادی، تهرانپژوه دراینباره میگوید: «مردم پای مجسمهها جمع شده بودند و با سردادن شعارهایی به نفع مصدق مجسمهها را تخریب کردند و به پایین کشیدند. پردهای که روی مجسمه محمدرضا پهلوی بود به آتش کشیدند. این موضوع تنها در تهران نبود و در شهرهای زیادی مردم به حمایت از مردم تهران مجسمههای پدر و پسر پهلوی را پایین کشیدند.» تظاهرکنندگان با تخریب مجسمههای میدان توپخانه، خیابان ۲۴ اسفند، راهآهن و خیابان پارک شهر بالای آن شادمانی کردند. در برخی از نقاط شهر یورش به مجسمه بهدلیل مقابله نیروهای شهربانی و انتظامی، چندین بار تکرار شد بهطوریکه در پارک شهر حملهکنندگان، پسازآنکه وادار به عقبنشینی شدند، دوباره در محل تجمع کردند. در بازجویی مصدق در دادگاه چنین آمده است: در چهارمین جلسه بازجویی یک سلسله حوادثی که روز ۲۶ مردادماه بهمنظور به همزدن اساس حکومت و تخت و تاج سلطنت روی داد متهم (منظور مصدق است) صریحاً میگوید: «روز دوشنبه آقای دکتر سنجابی را خواستم و به ایشان گفتم با اصناف و احزاب ملی مذاکره کنند و اگر صلاح بدانند، مجسمهها را بردارند. جمعیت هم رفتند و این کار را کردند. موقع شروع به کار، مأمورین مانع شده بودند. جمعیت ملی با تلفن گفتند که مأمورین مانع کار ما هستند. من دستور عدمممانعت دادم و احزاب این کار را کردند.» دادگاه این صحبتها را دلیلی بر دستور مصدق برای پایین کشیدن مجسمهها تلقی کرد. این موضوع آنقدر برای رژیم گران تمام شده بود که بعد از کودتا و روی کار آمدن دولت نظامی فضلالله زاهدی، دستگیری همهکسانی که نمایشگر خشم و نفرت عمومی بودند، آغاز شد، ازجمله فردی به نام حسن نصیری، معروف به سنگتراش که با جرثقیل مجسمه رضاشاه در میدان توپخانه را انداخته بود نیز دستگیر شد.