
تا ابد همشهری ما هستی

جواد نصرتی
«تلخترین روزهــا، روزهایی بودند که همکارانمان از این دنیا رفتند. وقتی خبر فوتشان در مجموعه میپیچید، سنگینی غم در تمام ساختمان احساس میشد. همه ساکت میشدند و این سکوت غمگین چندروزی همهمان را خفه میکرد.» و حالا سنگینی غم در تمام ساختمان احساس میشود، خیلی از همکارانی که او را بیشتر میشناختند در خود فرورفتهاند و این سکوت غم، نه فقط چند روز، که احتمالا تا روزی که خاطرات همشهری را مرور کنیم، با ما خواهد بود. اصغر تواره، همکار قدیمی ما، که لید این مطلب با نقل قول مستقیمی از او شروع شده، ما را ترک کرده و داغی بر دل همشهری گذاشته است. او، یکی از نسل اولیهای همشهری بود و کارش را در سال 1371در مجموعه شروع کرد و با وجود اینکه چند سال پیش بازنشسته شده بود، همه او را همچنان یکی از خودمان میدانستیم. در تمام سالهایی که در کنار ما بود، با روح مهربان، خندههای بیتمام و سرزندگی الهامبخشش، چشموچراغ تحریریه و تمام مجموعه بود. آقای تواره که از همکاران واحد آبدارخانه بود، چنان به نماد تحریریه همشهری تبدیل شده بود که حتی برخی شهردارها وقتی به روزنامه میآمدند، سراغ او را میگرفتند.
در ویژهنامه سالگرد انتشار همشهری در سال 97، بهعنوان یکی از قدیمیها با مرحوم تواره گفتوگو شده و از او درباره تأثیرگذارترین فرد در روزنامه همشهری پرسیده شده بود. پاسخ او به این پرسش این بوده است: «بهنظرم همه خبرنگارها تأثیرگذارترین افراد مجموعه هستند. اگر آنها نباشند و گزارشی تهیه نکنند، صفحهآرایی هم نیست. حروفچینی و ویراستاری هم بیمعنی میشود. آن موقع مدیر و مسئول هم در کار نخواهد بود؛ ما هم نیستیم که چای ببریم. میخواهم بگویم همه سِمَتها در این مجموعه و هر مجموعه دیگری زنجیروار به هم متصل هستند و اگر یکی از حلقههای زنجیر نباشد، بقیه از هم گسسته میشوند و نمیتوانند کاری انجام بدهند. حلقه اصلی زنجیر در این مجموعه خبرنگاران پرتلاش و فعالی هستند که سالهاست برای انتشار اخبار زحمت کشیدهاند.»
سرزندگی آقای تواره، از آنجا الهامبخش ما جوانترها و دیگر دوستانش بود که گوشههای کوچکی از دردسرها و مشکلاتش میتوانست انگیزه یک فروپاشی کامل باشد، اما پاسخ او به همه مشکلات، خندههای بیشتر بود. او سالها درگیر مشکلات و رنج بیماری تنش را فرسوده بود، اما خندههایش هیچوقت خشک نشد. آقای تواره، صدای خندههایت همیشه در تحریریه جاری است. قیامتت روشن.