نقش دولت در بازارسرمایه
نقش دولتها در بازارهای مالی یکی از بحثهای مهم در دنیاست. در چند دهه گذشته نیز در اینباره پژوهشهای زیادی شده است. بهطور کلی نقش دولتها در بازارهای مالی بهویژه بازار سرمایه در هیچ کجای دنیا به صفر نمیرسد اما در برخی کشورها دولتها نقش کمتری دارند و در برخی کشورها نقش دولت در بازار سرمایه پررنگ است و این موضوع به ساختارهای کلان اقتصاد بازمیگردد. نکته مهم اما این است که این نقش صرفا به دستکاری در شاخصها باز نمیگردد و همین که ساختارهای بازار سرمایه و فضای سیاستگذاریها تحتتأثیر تصمیمات دولت باشد میتوان گفت دولتها در بازار سرمایه نقش دارند. روز گذشته مجید عشقی، رئیس سازمان بورس گفت: یکی از مراقبتهای ما این بوده تا دولت دخالتی در بازار نداشته باشد که در این زمینه موفق عمل کردهایم. اگرچه سخنان عشقی ناظر بر دستکاری دولت در شاخص بورس است و از این جنبه سخنان او کاملا درست است. به این معنا که دولت بهطور مستقیم نقشی در معاملات و روند حرکت شاخص بورس ندارد اما باید توجه کرد که ارکان بازارسرمایه ایران تا حدود زیادی متاثر از سیاستها و تصمیمهای دولت است. در واقع همین که بخش زیادی از سهام شرکتها یا دولتیاند یا به نوعی وابسته به دولتاند به این معناست که دولت در بازار سرمایه نقش دارد. همین که دولت از طریق قیمتگذاری دستوری روند درآمدزایی شرکتها را کنترل میکند بهمعنای این است که دولت در بازارسرمایه نقش دارد. به این فهرست میتوان تعیین دستوری نرخ تسعیر ارز، نرخ بهره مالکانه، نرخ خوراک، نرخ سوخت و موارد بسیار زیادی را اضافه کرد. از همه مهمتر چسبندگی مدیران دولتی به سهام شرکتهای قابل واگذاری است. بسیاری از شرکتهای دولتی اگر مقاومت مدیران دولتی نبود اکنون دیگر دولتی نبودند و اگر واگذاریها درست انجام شده بود شاید این شرکتها مدیریت بهتری داشتند و درآمد این شرکتها هم افزایش یافته بود. این عامل میتوانست باعث شود تا به جای رشد شاخص تحتتأثیر رشد اسمی سود و قیمت دلار تحتتأثیر رشد واقعی تولید افزایش یابد.