چشم و گوش بسته و عافیتطلب نبود
محمدرضا زائری از فریادهای خاموش جامعهشناس سیاستمدار به همشهری میگوید
«حتی مخالفان ایشان نمیتوانستند اصالت و ریشهدار بودن او را نادیده بگیرند.» این جملهای است که حجتالاسلام محمدرضا زائری گفتوگو درباره مرحوم عماد افروغ را با آن به پایان میرساند. زائری که خود مثل افروغ استاد دانشگاه است، شناخت دقیقی از وجوه شخصیتی او دارد و به نکات کمترشنیده شدهای از مشخصات فکری و شخصی مرحوم افروغ اشاره میکند. زائری با اشاره به کتاب 7 جلدی «فریادهای خاموش: روزنگاشت تنهایی»که شرح زندگی مرحوم افروغ به قلم خود اوست به سؤالات همشهری ماه پاسخ میدهد؛ اینکه چرا مرحوم افروغ به راحتی به نمایندگی مجلس و حتی جایگاه دانشگاهی خود پشت پا زد اما رویکرد اصولی و انتقادیاش را تغییر نداد.
در ادامه مشروح گفتوگو با «حجتالاسلام محمدرضا زائری» نویسنده و استاد دانشگاه را میخوانید.
مرحوم افروغ از وجوه مختلف سیاستمدار کمنظیری بود. چرا که مورد وثوق همه طیف ها و گروهها قرار داشت و این موضوع پس از مرگ او نیز ظهور و بروز پیدا کرد. او چه کرد که اینگونه در میان همه طیفها جامعیت پیدا کرد؟
اصولا کنشهای اجتماعی و موضعگیریهای سیاسی مرحوم دکتر عماد افروغ خاستگاه جناحی و حزبی نداشت و گرچه در جایگاه نماینده مجلس هم قرار گرفت اما با این حال میشود گفت که حتی شخصیت سیاسی هم نداشت و درواقع جنبه غالب در شخصیت او همان وجه فرهنگی و فکری بود و در مجلس هم ریاست کمیسیون فرهنگی را بر عهده گرفت که دوران درخشانی بود. در آنجا هم باز نگاه فلسفی و اجتماعی و فرهنگی داشت و بهعنوان یک استاد دانشگاه و متفکر در پی انجام وظیفه بود، چنان که در سالهای قبل از آن هم این خصوصیت در کارنامه زندگی ایشان دیده میشود که اصولا برای ادای وظیفه و تکلیف و تعهدی که برحسب وجدان خود احساس میکرد به میدان میآمد چنان که موقعیت ممتاز تحصیل در انگلستان را بهخاطر مبارزه با رژیم شاهنشاهی رها کرد و به زندان افتاد و بعد هم که به ایران آمد در دوران دفاعمقدس به جبهه رفت و در مراحل مختلف زندگی ایشان همین خصوصیت دیده میشود یعنی حتی وقتی شب عاشورا در حسینیه یک روستا به نوحهخوانی میپردازد باز همان شخصیت در رفتار و احوال او دیده میشود و از این جهت خداوند هم این صفا و صداقت و باطن زلال او را در دل های دیگران بازتاب میداد و همه از طیفهای مختلف او را محترم میداشتند و مورد قبول و پذیرش عمومی بود.
مرحوم افروغ بهدلیل پشتوانه علمی و جامعهشناختی، چارچوب ذهنی منسجمی نسبت به مسائل مختلف داشت. این چارچوب منسجم و پشتوانه علمی چه تأثیری بر تحلیلها و دیدگاههای سیاسی و اجتماعی او داشت؟
اگر 7 جلد کتاب «فریادهای خاموش: روزنگاشت تنهایی» ایشان را که روزنوشتههای زندگی ایشان در سالهای اخیر است ورق بزنیم به خوبی پاسخ این سؤال را در مییابیم. ایشان در لحظه لحظه زندگی در حال تطبیق فهم عمیق علمی و تشخیص فکری خود بر واقعیتهای میدانی و رویدادهایی بود که در متن آنها قرار میگرفت. معتقدم که این 7 جلد بیش از آنکه در نگاه اول بهنظر میرسد اهمیت دارد و میتواند علاوه بر معرفی دقیق زوایای مختلف شخصیت آن مرحوم تصویری روشن هم از فضای سالهای اخیر بهدست دهد. در آنجا به خوبی مشاهده میکنیم که اندیشیدن، نقطه مرکزی زندگی ایشان است تا جایی که میگوید دوست دارم روی سنگ قبرم هم این را بنویسند!
یعنی مسئله و دغدغه جاری در زندگی ایشان تحلیل و بازشناسی قوانین و سنتهای اجتماعی در رویدادهای مختلف است و در همان حال که مشغول کار خودش بوده از تدریس در دانشگاه و راهنمایی پایاننامه دانشجویان تا موضوعات خانوادگی و زندگی در روستای لفور، باز هم بهصورت مستمر درگیر آرا و اندیشههای متفکرین جامعهشناس و مطالعه کتابهای جدید و تألیف و ترجمه است و حتی در گفتوگوهای خانوادگی با همسر فاضلشان هم باز دائم بحثهای علمی جامعهشناسانه هست. این رویکرد باعث میشد که تفاوتی میان فضای آکادمیک کار علمی ایشان و زندگی روزمره ایشان نباشد و نگاه علمی و فهم علمی ایشان در همه ابعاد زندگیشان برای حل مسائل جامعه جریان پیدا کند.
آقای افروغ سابقه نمایندگی مجلس را داشت اما از قدرت کناره گرفت. چه چیزی باعث این کنارهگیری شد؟
در روزنوشتهای همان کتاب بهطور مفصل و بارها این مسئله را شرح دادهاند و نهتنها موقعیت و جایگاه مجلس بلکه عضویت هیأت علمی دانشگاه را هم رها میکنند. شاید یکی از مهمترین دلایلش نوعی دغدغه سلوکی شخصی و احوالات روحی و مسائل فردی معنوی باشد که ایشان را به یک انزوای خودخواسته کشاند. ایشان در نوشتن این یادداشتها به کتاب «گنجینه خواف» و نوشتههای شهید مدرس در محل تبعید ارجاع میدهند و در برخی اشارات دیگرشان به خوبی هم این نکته مشهود است که مناجاتهایی عارفانه را ثبت کردهاند که گویی تلاش برای رهاشدن از تعلقها و قدم گذاشتن در مسیری معنوی و معرفتی است که البته بههیچوجه از زندگی طبیعی و فضای اجتماعی جدا نیست اما نوعی آرمانگرایی اصیل انقلابی در آن مشهود است.
گفتوگو و نگاه انتقادی در مسائل مختلف کشور بارها از سوی مرحوم افروغ مطرح شد. نگاه انتقادی او به مسائل چه ویژگی متمایزی داشت؟
شاید مهمترین ویژگی مرحوم دکتر افروغ همین وجه انتقادی بود که کاملا در چارچوب اعتقاد به اصل نظام و دلبستگی به امام و رهبری قرار داشت. کسانی که حتی اندکی ایشان را میشناسند میدانند که با تمام وجود و از عمق جان باورهای ریشهدار انقلابی داشت و به امام خمینی(ره) عشق میورزید و نسبت به مقام رهبری تسلیم و پذیرش اعتقادی روشن داشت، اما در عین حال یک فرد چشم و گوش بسته و عافیت طلب نبود بلکه مواضع اعتقادی خود را با صراحت و شفافیت بیان میکرد و رویهاش نیز کاملا اعتدالی و غیرجناحی بود. این رویکرد یعنی انتقاد زیر سقف مصالح عمومی و آرمانهای انقلابی بهنظرم مهمترین نیاز این روزهای ماست چون یک نقطه متین و معقول در میان دو جریان افراطی و تفریطی شکل میدهد. نه مثل برخی یکسره که با چشم بسته پیشرفتها و نکات مثبت را نادیده بگیرد و انتقاد به اصل نظام کند که دشمن بتواند از موضع او بهره بگیرد و نه مثل برخی از این طرف بیفتد و هیچ ایراد و انتقادی را برنتابد و همه مشکلات را توجیه کند و طوری بشود که مردم مخصوصا نسل جوان و دانشگاهی احساس کنند که منطق و اعتدالی در مواضع او نیست.
برای همین رویکرد منصفانه و متین ایشان در انتقاد درونگفتمانی بسیار راهگشا و قابل دفاع بود و شاید به همین جهت هم هیچکس حتی مخالفان ایشان نمیتوانستند این اصالت و ریشهدار بودن را نادیده بگیرند و منکر شوند.
شاید مهمترین ویژگی مرحوم دکتر افروغ همین وجه انتقادی بود که کاملا در چارچوب اعتقاد به اصل نظام و دلبستگی به امام(ره) و رهبری قرار داشت. کسانی که حتی اندکی ایشان را میشناسند میدانند که با تمام وجود و از عمق جان باورهای ریشهدار انقلابی داشت و به مرحوم امام خمینی(ره) عشق میورزید و نسبت به مقام رهبری تسلیم و پذیرش اعتقادی روشن داشت، اما در عین حال یک فرد چشم و گوش بسته و عافیت طلب نبود بلکه مواضع اعتقادی خود را با صراحت و شفافیت بیان میکرد .