فارغالتحصیلی با کلهقند روسی!
بهاره خسروی
در روزگاری نه چندان دور در شهر تهران، همینقدر که بچهها از پس کارهای شخصی خود برمیآمدند، راهی مکتبخانه میشدند که اغلب اتاق بزرگی در گوشه مسجد یا خانه مکتبدار بود. مکتبدارهای مرد را میرزا یا ملاباشی و زنها را ملاباجی میگفتند. «سهپاره»، «عمجزء» «تاریخ و صاف»، «گلستان سعدی»، «جامع عباسی»، «دیوان حافظ» و «نصابالصبیان فراهی» از کتابهای متداول آموزشی در مکتبخانهها بود که پس از پایان هر کتاب، درس جدید شروع میشد. چند روز زودتر هم به خانوادهها خبر میدادند تا علاوه بر تهیه کتاب، برای دهانشیرینکنی معلمشان هدیهای که «کله قند روسی» بود به خانه ملاباشی یا ملاباجی بفرستند. رایجترین ابزار تنبیه در مکتبخانه «فلک» و ترکه آلبالویی بود که به فراخور میزان غفلت و کوتاهی دانشآموز، از آن استفاده میشد تا درس عبرتی برای دیگر دانشآموزان باشد.
روزگاری که اتوبوسسواران لژنشین بودند
پریسا نوری
حدود ۳دهه از خداحافظی اتوبوسهای 2طبقه که یکی از قدیمیترین ایستگاههای آن حوالی سهراه افسریه بود، میگذرد. البته این ایستگاه، بعدها به خیابان هنگام منتقل شد. نخستین اتوبوسهای 2طبقهای که از انگلیس به تهران آمد قرمزرنگ و در ۴مسیر میدان امام حسین(ع) به میدان انقلاب، دانشگاه پلیس یا زندان قصر فعلی به میدان امام خمینی(ره)، سیدخندان تا دروازهشمیران و دانشگاه علم و صنعت تا میدان امام حسین(ع) فعال بود. آن زمان برخیها معتقد بودند طبقه2 اتوبوس بهدلیل زاویه دید مناسب، مثل لژ سینماست و کسانی که طبقه دوم اتوبوس مینشستند لژنشین هستند. این اتوبوسها کلاچ نداشت و رانندگی با آنها خیلی آسان بود. راننده داخل یک کابین مینشست و شاگرد در طبقه بالا هر وقت کسی میخواست پیاده شود روی داشبورد ضرب میگرفت تا راننده ماشین را نگه دارد.
نخستین گرمابه مدرن به نیت کشور خانم!
ابوذر چهل امیرانی
نخستین دوش حمام در زمان ناصرالدینشاه وارد کشور شد. این حمام دوشدار را «کلنل نیکلا سمینو» در دروازه دولت راهاندازی کرد، اما استقبال چندانی از آن نشد تا اینکه در دوران پهلوی اول، استفاده از خزینهها ممنوع شد؛ چرا که مسئولان بهداشتی، خزینهها را از مرکزهای اصلی بیماریهای واگیردار میدانستند. نخستین حمام نمره مدرن را سال۱۳۲۶ فردی به نام «سلیمان سنه» تاجر به نیت همسرش «کشور خُداد» در محله عودلاجان ساخت. گویا همسر او زمانی که باردار و در یکی از گرمابههای محله عودلاجان بود جنیناش سقط میشود. برای همین کشورخانم از همسرش میخواهد تا گرمابهای در محله بسازد که در نوع خود بینظیر باشد. این گرمابه در خیابان شهید مصطفی خمینی ۵بهمن سال۱۳۹۸ در فهرست آثار ملی ایران ثبت شد.
کوی دانشگاه تهران در مزرعه پنبه امیرکبیر
نصیبه سجادی
امیرآباد یا محله کوی دانشگاه فعلی را سالها پیش میرزا تقیخان امیرکبیر، زمانی که برای کاشت پنبه بهدنبال اراضی مطلوبی در خارج از شهر تهران بود، کشف و آباد کرد و از آن سال اینجا امیرآباد شد. جنگ جهانی دوم که شروع شد آمریکاییها برای اسکان سربازانشان در امیرآباد خوابگاههایی ساختند و تا پایان جنگ همانجا ماندند. آمریکاییها که از ایران رفتند به پیشنهاد ریاست وقت دانشگاه تهران، خوابگاهها به دانشگاه تهران واگذار و بهمن سال۱۳۲۴، ۳۰۰دانشجو که اغلب از دانشکده ادبیات و دانشسرای عالی بودند اینجا ساکن شدند در اتاقهایی که یک نفر بهراحتی و ۲نفر بهسختی در آن زندگی میکردند. دانشگاه تهران بزرگترین مرکز آموزش عالی در ایران است که ساال1313 شمسی افتتاح شد.
طایفه اذون یا گلابی روسی؟
حسن حسنزاده
درباره نام محله اوین که در بسیاری از منابع تاریخی آمده روایتهای متفاوتی وجود دارد. «یاقوت حموی» در کتاب معجمالبلدان از روستایی به نام اذون در غرب شمیران نام برده است. اگرچه دیگر در میان آبادیهای امروز شمیران اثری از نام اذون نیست اما علیرضا زمانی، تهرانشناس میگوید: دکتر حسین کریمان، در کتاب «تهران در گذشته و حال» نوشته واژه اذون در گذر زمان به ایون و پس از آن به اوین تغییر نام داده و برای سندیت این مدعا هم شواهدی از تغییر برخی کلمات در زبان رایج اهالی شمیران ارائه کرده است.» زمانی میگوید: «برخی دیگر بهدلیل وجود باغهای گلابی در این محدوده، سراغ ریشه نام ایون رفتهاند. آنها واژه ایون را با واژه روسی «ایوا» بهمعنای گلابی، مرتبط دانستهاند. این روایت اما در منابع مکتوب اعتباری ندارد.»