پرتره ایران پیر
اینکه میگویند تا «پرتگاه سالمندی جمعیت»، فاصلهای نداریم به چه معناست؟
فاطمه عسگرینیا- روزنامهنگار
دهه آخر اردیبهشتماه، معمولا بحثهای مرتبط با جمعیت در ایران شدت میگیرد؛ چراکه هفته آخر منتهی به روز ملی جمعیت را هفته جمعیت و مباحث آن نامگذاری کردهاند و طبیعی است که چنین بحثهایی اوج بگیرد. اساسا بحثهای جمعیتی در ایران نیز جزو بحثهای همیشه مهم هستند؛ چراکه به نوعی آینده و توسعه کشور به آنها گره خورده است. همین یکی، 2روز پیش بود که صابر جباری، سرپرست اداره جوانی جمعیت وزارت بهداشت گفت: «کشور ما در لبه پرتگاه سالخوردگی است. در سالهای پیشرو ۶سال وقت داریم که افزایش جمعیت داشته باشیم در غیراینصورت این موضوع دیگر قابل جبران نیست.» شاید شما هم درباره سالمندی و بحران پیری جمعیت در ایران بسیار شنیده باشید، اما درک درستی از اینکه واقعا کهنسالی جمعیت چه بحرانهایی میتواند برای ما ایجاد کند، نداشته باشید. چراکه طبیعی است هر انسان و جمعیت و گروهی روزی پیر شود و این بهخودی خود نکته منفیای نیست. اما در این میان، بحثهایی وجود دارد که باعث میشوند تا این فرایند طبیعی کهنسالی جمعیت، تبدیل به بحران شود؛ ازجمله عدم نرخ جایگزینی جمعیت و عدم طراحی برنامههای حمایتی برای سالمندان و... اگر دوست دارید در اینباره بیشتر بدانید، گزارش ما را بخوانید تا ببینید که کهنسالی جمعیت چطور در کشوری مثل ایران تبدیل به بحرانی بزرگ خواهد شد و چه کارهایی باید انجام بدهیم.
بحران سالخوردگی داریم
صابر جباری، مدیرکل دفتر جوانی جمعیت وزارت بهداشت در این مورد نکتههای جالبی را با همشهری در میان میگذارد. او میگوید: «در حال حاضر ما با یک بحران سالخوردگی جمعیت در کشور روبهرو هستیم و زمان زیادی هم برای مقابله با آن نداریم. البته طرح «حمایت از خانواده و جوانی جمعیت» کلید خورده است و قرارگاهی نیز در وزارت بهداشت شکل گرفته و بهصورت هفتگی در این مورد بحث و بررسی و راهکار ارائه میشود، اما آنچه مبرهن است این است که متأسفانه در بحث مقابله با بحران جمعیت خیلی تأخیر اتفاق افتاده و باید تلاشها در این زمینه بیشتر شود و برای فرزندآوری بیشتر خانوادهها ازجمله در بحث اقتصادی، رفاهی، بهداشتی و درمانی نیز تسهیلاتی فراهم شود.»
تفاوت بحران سالمندی در ایران و جهان
این مقام مسئول در حوزه جمعیت، همچنین درباره آینده وضعیت پیری جمعیت در ایران نیز معتقد است: «در 3دهه آینده رکورد جدیدی را در سرعت سالخوردگی جمعیت ثبت خواهیم کرد. این در حالی است که اغلب کشورهایی که امروز در مرحله سالمندی هستند، مسیر جوانی تا سالخوردگی و مرحله سالمندی را در یک بازه زمانی ۱۳۰ تا ۱۴۰ساله طی کردهاند، اما ایران مسیر جوانی تا سالمندی جمعیت را در یک بازه زمانی ۳۰ساله طی خواهد کرد و به این ترتیب در یک بازه زمانی ۳۰ساله یک کشور فوقسالمند یا در مرحله انفجار سالمندی خواهیم داشت و از این به بعد نمیتوان ایران را کشوری جوان خطاب کرد.»
پیامدهای یک بحران
شاید برایتان مطرح باشد که پیامدهای پیری جمعیت در ایران چه مواردی میتوانند باشند. جباری در اینباره میگوید: «مهمترین این پیامدها در حوزه اقتصاد خواهد بود. زمانی که سالخوردگی این میزان از جمعیت را بهخود اختصاص میدهد، یعنی نیروی کار کاهش پیدا میکند. همچنین با سالمندی جمعیت کشور، هزینه نگهداری، بهداشت و درمان سالمندان افزایش جدی پیدا میکند، بهطوری که مطالعات نشان میدهد یک سالمند 4برابر یک جوان هزینههای درمانی و بهداشتی دارد. از سوی دیگر با افزایش سالمندی، صندوقهای بازنشستگی مانند تأمین اجتماعی در معرض ورشکستگی قرار میگیرند؛ با افزایش سالمندی، باید سنوات کار و سن بازنشستگی افزایش پیدا کند. باید مردم مالیات بیشتری بدهند، بیمه بیشتری پرداخت کنند، زیرا در حال حاضر هر ۷نفری که در سن کار و فعالیت هستند با پرداخت بیمه و مالیات یک سالمند را مدیریت و تأمین مالی میکنند اما تا 3دهه آینده هر 3نفر باید هزینههای یک سالمند را پرداخت کنند و فشار زیادی روی طبقات اجتماعی و سازمانهای حمایتگر وارد خواهد آمد.»
آمارها سخن میگویند
مدیرکل جمعیت جوانی وزارت بهداشت در پایان اشاره میکند که «متأسفانه در شیب نزولی جمعیت هستیم و در حال حاضر ۱۰درصد از جمعیت ما سالمند هستند، اما تا 3دهه آینده، ۳۰درصد از جمعیت در بازه سالمندی بالای ۶۰سال قرار خواهند گرفت و بحران جمعیت، آینده کشور را تهدید میکند. البته ایران در حال حاضر کشور پیری محسوب نمیشود، اما در ادامه این روند سیاستهای جمعیت و کاهش میزان موالید، در ازای افزایش تعداد سالمندان در سالهای آینده، جمعیت جوان جایگزین نمیشود و در نتیجه بیشتر جمعیت کشور را افراد پیر تشکیل میدهند.»
سالمندی و تغییر نظام سلامت
محمد ترکاشوند، جمعیتشناس و عضو هیأتعلمی دانشگاه نیز در این مورد نکتههای جالبی دارد. او که بهطور تخصصی در حوزه سالمندی جمعیت کار میکند معتقد است: «بحث اینجاست که سلامت آدمی به نسبت سن او فرق میکند. طبیعی است جمعیت سالمند ما وقتیکه وارد دوره سالمندی میشود، نظام سلامت را هم به نسبت این ورودش تغییر خواهد داد. بیماریهای یک سالمند زمین تا آسمان با بیمارهای افراد دیگر فرق میکند. وقتی که پایش درد میکند دیگر خوب نمیشود یا وقتی سرطان میگیرد دیگر خوب نمیشود. در نتیجه باید بخش سلامت ما بهطور فوری با این گروه جمعیتی و نیازهای پزشکی و سلامتش منطبق شود. همانطور که پزشک کودک تربیت میکنیم باید بتوانیم پزشک سالمند هم تربیت کنیم تا در حوزههای پزشکی و سلامت مورد نیاز این گروه جمعیتی، صاحب تخصص شده و بتواند خدمات بدهد. اینها مواردی است که نظام سلامت ما باید با فوریت درک و به آن ورود کند.»
ناخوشیهای بیشتر جمعیت سالمندان
این جمعیتشناس همچنین میگوید: «مسئله مهم بعدی، البته هزینههای بیشتری است که با تبدیل جمعیت ایران به جمعیتی سالمند بر جامعه بار میشود. بیماریهای دوره کودکی، عموماً بیماریهایی هستند که حالت کشنده دارند. یعنی اگر خدای ناکرده بیماری کودک به طول انجامد، او را از پای در خواهد آورد. یعنی روی هم رفته نظام سلامت چندان با بیماری بچهها درگیر نیست. اما در مورد سالمندان چون بیماریهایشان مزمن است، در نتیجه گروه جمعیتی سالمندان زمان بیشتری با این ناخوشیها درگیر هستند و چهبسا حتی ماهها و سالها درگیر درمان باشند و کلی هزینه شود و از بهترین امکانات هم بهره ببرند، ولی اتفاق خاصی نیفتد. این مزمن بودن بیماریها، هزینه زیادی روی خانوارها و نظام سلامت بار میکند. بیماریهای دوره سالمندی حتی ممکن است 10سال خانوادهای را درگیر کند و در این دوره به اقتصاد خانواده صدمه بزند، از سوی دیگر اقتصاد نظام سلامت را هم تقلیل میدهد و هزینهای را که باید صرف کل گروههای جمعیتی میکرد، حالا ناچار است صرف یک گروه
جمعیتی کند.
دیگران چه میکنند؟
ترکاشوند همچنین درباره تجربه کشورهای دیگر در این زمینه میافزاید: «سؤال بعدی که مطرح میشود، آن است که کشورهای دیگر چطور سعی میکنند این موج جمعیت سالمندی و کیفیت زندگی سالمندی را کنترل کنند؟ در اینجا آنچه مهم است این است که کیفیت زندگی و سلامت سالمند را، مسیر زندگی او میسازد. باید درک کنیم که عمده بیماریهایی که در دوره سالمندی هستند، درمان ندارند؛ مثل بیشتر سرطانها و دیابت و فشار خون و... فقط نیاز به مراقبت دارند. بهترین راه درمان سرطان و دیابت و امثالهم، آن است که مبتلا نشوید. برای مبتلا نشدن هم باید یک عمر سبک زندگی سالمی داشته باشید. پس آنچه کیفیت سلامت سالمند را میسازد، زندگی 30سال قبل اوست.»
بحران سالمندی جمعیت، یک موضوع حاکمیتی شود
احمد دلبری، رئیس انجمن علمی سالمندان ایران نیز در گفتوگو با همشهری میگوید: «سرعت بالای سالمند شدن جمعیت نگرانی اصلی ما در این حوزه است درحالیکه آمار سالمندان جمعیت ما از 1355 تا 1395 از 5درصد به 10درصد رسید پیشبینی میشود این آمار در کمتر از 20سال 2برابر شود و حتی به بیش از 30درصد برسد.» او با بیان اینکه در حال حاضر کشورهای پیشقراول در حوزه رویارویی با سالمندی با اینکه تنها 20درصد از جمعیت کشورشان را سالمندان تشکیل میدهند و در طول 100سال با برنامهریزی خود را برای این بحران اماده کردهاند اما اکنون دم از غافلگیری میزنند ولی این وضعیت در کشور ما بسیار غافلگیرکنندهتر است. او با اشاره به فعالیت 1500مهدکودک در شهر تهران معتقد است به اندازه تعداد مهدکودکهای فعال در تهران به مراکز نگهداری روزانه سالمندان نیاز داریم. این در حالی است که تعداد این مراکز در شهر تهران بهعنوان پایتخت کشور به تعداد انگشتهای یک دست هم نمیرسد. او در ادامه با بیان اینکه اگر نتوانستیم بحث سالمندان و معضلات ناشی از آن را در کشور مدیریت کنیم با چالش بزرگی روبهرو میشویم که اگر تمام کشور برای رویارویی با این بحران بسیج شوند، راه به جایی نخواهند برد، گفت: «به اعتقاد من سالمندی باید به یک موضوع حاکمیتی تبدیل شود. بهزیستی با توجه به محدودیتهایی که دارد توانایی مدیریت این بخش را ندارد و قطعا باید حاکمیت با دستور مقام معظم رهبری و در قالب قرارگاه سالمندی جمعیت این بحران را مدیریت کند.»