انگار روز معلم که از راه میرسد، دهه شصتیها و دهه هفتادیها بیشتر از هر نسلی دلتنگ مدرسه و کلاس درس میشوند. انگار دوباره دلشان میخواهد به روزهایی برگردند که به اندازه معلمها و شاید بیشتر از آنها از رسیدن هفته بزرگداشت مقام معلم خوشحال میشدند، ولی جنس خوشحالی دانشآموزان با دلایل شادی معلمها تفاوت داشت. بچههای محجوب و البته شیطان دهه شصتی و دهه هفتادی که در تمام شبهای سال تحصیلی مجبور بودند لااقل 2بار از روی درس جدید فارسی و حداقل 4صفحه از روی تمرینات تازه درس ریاضی بنویسند و درسهای علوم تجربی و علوم اجتماعی را هم آنقدر بخوانند که پای تخته سیاه برای خانم معلم یا آقا معلم مثل بلبل چهچه بزنند، در هفته تجلیل از مقام معلم میتوانستند کمی تنبلی بکنند، مثلا مشقشان را نصفه نیمه بنویسند یا حتی به کلی از خیر حفظ کردن درسهای جدید علوم اجتماعی، تعلیمات مدنی، جغرافیا و علوم تجربی بگذرند چون در این هفته معلمها مهربانتر میشدند و کمتر به بچهها سخت میگرفتند. روز معلم شبیه روزهای تولد معلمها بود و آنها که میدانستند ما در حال تدارک جشن روز معلم هستیم، برای سختگیریکردن و درس پرسیدن و مو را از ماست کشیدن کمی معذب بودند.
در طول هفته معلم، جشن و برنامهای در کار نبود و همه ماجراها برای روز 12اردیبهشت باقی میماند. البته قبل از رسیدن این هفته، دانشآموزان سقف و دیوارهای همه کلاسها و راهروهای مدرسه را پر از شرشرههای کاغذی میکردند؛ شرشرههای رنگارنگی که از کاغذ روغنی درست میشد و اگر گیره انتهای آن را با احتیاط نمیکشیدی، حتما تار و پودش از هم جدا میشدند
سه شنبه 12 اردیبهشت 1402
کد مطلب :
190636
لینک کوتاه :
newspaper.hamshahrionline.ir/3lYpn
+
-
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به روزنامه همشهری می باشد . ذکر مطالب با درج منبع مجاز است .
Copyright 2021 . All Rights Reserved