نخستین داروخانه ایران چه زمانی راهاندازی شد
داروهای اتریشی در تهران
ثریا روزبهانی- روزنامهنگار
حکیمباشیها در تهران قدیم با آگاهی از خواص مختلف گیاه، نقش پزشکهای امروزی را داشتند و چون دوا و داروهای شیمیایی در آن دوران وجود نداشت، از گیاهان دارویی برای درمان بیماران بهره میبردند و بیماران هم این گیاهان را از عطاریها تهیه میکردند. نخستین داروی خارجی که وارد ایران و تهران شد، «گنهگنه» بود که یک پزشک انگلیسی به نام «کورمیک» برای معالجه تب نوبه عباس میرزا استفاده کرد. اما نخستین قدم برای راهاندازی داروخانه زمانی برداشته شد که ناصرالدینشاه از سفر فرنگ برگشت و تصمیم گرفت تا بیمارستانی به سبک اروپایی در تهران دایر کند. این بیمارستان که تا مدتها معروف به مریضخانه دولتی بود، یک دواخانه(یا داروخانه) نیز داشت که دو نفر به نامهای میرزا فرهاد و میرزا عنایتالله آن را اداره میکردند، اما نکته قابل توجه این بود که در این داروخانه نیز به جای داروهای اروپایی، بیشتر داروهای گیاهی فروخته میشد به همین دلیل هم به عطارخانه معروف بود.
در آن سالها چند داروخانه ازجمله داروخانه نظامی توسط مدرسان رشته داروسازی مدرسه دارالفنون در تهران راهاندازی شد. ماجرای داروخانه نظامی از این قرار بود که ارتش ایران وسایل و تجهیزات مورد نیاز داروخانه، از دارو گرفته تا وسایل پزشکی چون سرنگ را از یک حراجی در اتریش خرید و اداره این داروخانه به هادیخان سرتیپ سپرده شد. هادیخان ۳۰ سال متصدی داروخانه بود تا اینکه بعد از مرگش مسئولیت داروخانه از سوی ارتش به عبدالحسینخان نظامی از دانشآموختگان رشته داروسازی دارالفنون سپرده شد. بعد از مدتی هم بهدلیل پرداختنشدن حقوق کارکنان از سوی دولت، بابت طلب عبدالحسینخان، داروخانه نظامیه از سوی ارتش به او واگذار شد. عبدالحسینخان نظامی که فوت کرد، داروخانه تعطیل شد، اما سال۱۳۸۱ با تلاش دکتر زریندخت شرقی، همسر امیرهوشنگ نظامی، آخرین وارث داروخانه نظامی، این داروخانه به «موزه ملی تاریخ علوم پزشکی ایران» اهدا شد. در این داروخانه که حالا به موزه تبدیل شده، اسناد و مکاتبات در ارتباط با طلب عبدالحسینخان از وزارت جنگ و دفاتر منظم دواخانه که در آن تاریخ نسخه، نام طبیب، نام بیمار، ترکیب داروها و قیمت آن درج شده، موجود است. داروخانه نظامی با کمک عکسهای قدیمی و قطعات باقیمانده از قفسههای داروخانه و هزینه شخصی زریندخت شرقی به شکل سابق بازسازی شده است.
روزگاری که دورهگردها نامهرسان بودند!
ابوذر چهل امیرانی- روزنامهنگار
در قدیم، مردم تهران برای ارسال نامه یا مرسولات پستی خود، سری به کاروانسراها میزدند و پیام و اجناس خود را از طریق تاجران به آشنایان خود در شهرهای دیگر ارسال میکردند؛ به همین دلیل، سرویس منظمی برای ارسال مرسولههای مردم وجود نداشت تا اینکه امیرکبیر سال١٢٢٦ به فکر راهاندازی پستخانه افتاد. میرزا محمدتقیخان فراهانی با این اقدام سرویسهای پستی منظمی بین شهرها ایجاد و حتی تعرفههای پستی هم برای ارسال مرسوله و نامهها تعیین کرد؛ مقرراتی که امیرکبیر برای پستخانه وضع کرده بود، زمینهای شد تا نخستین قانون پستی کشورمان، سال1289 بهتصویب دولت برسد. این پستخانه در سرای امیر و در دل محله بازار تهران قرار داشت و امیرکبیر، مسئولیت آن را بهفردی بهنام «میرزا شفیعخان چاپارچیباشی» واگذار کرد که ۴روز در هفته و روزانه ۴ساعت فعال بود. بعدها تشکیلات پست به خانه میرزا قهرمان
امین لشکر در شرق میدان توپخانه که جزو اراضی باغ لالهزار بود، منتقل شد.
آن زمان به کارکنان پستخانه «غلام پست» میگفتند. آنها پیلهورهایی (دورهگردهایی) بودند که حین کاسبی در محلهها، کار پست را هم انجام میدادند، ولی بعدها با تثبیت این شغل، به «فراش پست» تغییر نام دادند که امروزه از آنها بهعنوان نامهرسان یاد میشود. وسیله حملونقل مرسولات، ابتدا اسب بود که بعدها این کار بهترتیب با گاری، دلیجان، کالسکه، دوچرخه و خودرو انجام شد.
متأسفانه پس از قتل امیرکبیر، فعالیت این پستخانه رو به افول گذاشت تا اینکه ناصرالدینشاه اداره پست را سال1255 به امینالدوله (امینالملک) سپرد و کمکم پست، دارای تشکیلات منظمی شد.
درشکهسواری مجانی با چاشنی کتک
بهاره خسروی- روزنامهنگار
در روزگاری نهچندان دور پایتختنشینان با درشکه در تهران تردد داشتند و یکی از این ایستگاههای معروف درشکه در تهران قدیم که مسافران زیادی هم داشت چهارراه خرمشهر، تقاطع خیابان سینا در منطقه ۱۱شهرداری(امروز) بود. تقریبا بیشتر مسافران این ایستگاه زنانی بودند که برای زیارت اهل قبور راهی امامزاده حسن(ع) یا امامزاده معصوم(ع) و حرم شاهعبدالعظیمحسنی(ع) میشدند. آن طور که در کتابهای تاریخی آمده در خیابان خرمشهر، 2کاروانسرا برای پارک درشکهها وجود داشت؛ یکی ویژه درشکههایی که برای حمل آب از قنات فرمانفرما و باغ شاه و خیابان کاشان آبگیری میکردند و دیگری درشکههایی که برای رفت وآمد مردم درنظر گرفته شده بود. در میان این رفتوآمدهای درشکهها، پسربچههای بازیگوش و زرنگ هم بیشترین بهره و لذت را از درشکه سواری میبردند.این پسرهای زیرک و بازیگوش مخفیانه پشت اتاقک پارچهای درشکه پنهان میشدند و در مسیر رفتوبرگشت یک دل سیر مجانی درشکه سواری میکردند. گاهی اوقات درشکهچیها متوجه حضور بچهها میشدند و ماجرا را به روی آنها نمیآوردند اما برخی وقتها با شلاقهایی که برای هدایت اسبها و قاطرها در دستشان بود آنها را تنبیه میکردند.درواقع این یواشکی سوار شدن به نوعی بازی کودکانه بچههای تهران قدیم بود تا ساعاتی خوش را در کنار دوستان تجربه کنند. بعدها با تغییر سبک زندگی و شهری شدن پایتخت، همچنین ورود اتومبیل به تهران، گاراژی با نام «اتو طهماسبی» در خیابان قزوین، تقاطع خیابان هلالاحمر راهاندازی شد که اتوبوسهای این مسیر با دریافت ۳ ریال، مسافران را به حرم شاه عبدالعظیمحسنی(ع) میرساندند. درنهایت با آسفالتشدن خیابانها و جمعشدن درشکهها از تهران، تفریح درشکهسواری بچهها به خاطرهها پیوست.
بهترین قصههای تاریخی تهران جایزه میگیرند
صفحه «روایت تهران» که پیش روی شماست، به انعکاس روایتهای خواندنی تاریخ تهران قدیم و سرگذشت شخصیتها و نامداران، خیابانها و گذرها، واقعههای تاثیرگذار و تاریخ شفاهی طهران تعلق دارد؛ با عکسهای بازمانده از خاطرات تهران دیروز و قصهها و ماجراهای پس پشت این عکسها. شما هم میتوانید در انتشار این صفحه که متعلق به خود شما و شهرشماست ما را همراهی کنید. «همشهری» بهترین عکسها و قصههایی را که برای ما ارسال میکنید با نام خودتان منتشر و به شما «همشهریان همراه» هدیهای تقدیم میکند.
نشانی و شماره تماس ما: mahaleh@hamshahri.org و ۴۶۴- ۲۳۰۲۳۴۵۵