146سال قبل در فروردینماه 2بالن در پایتخت به هوا فرستاده شد
پرواز بالن در طهران
ثریا روزبهانی- روزنامهنگار
بالن هوای گرم در فروردینماه سال1256برای نخستین بار توسط اروپاییها وارد تهران شد. این غولی که به آسمان میرفت برای تهرانیها بسیار جالب، عجیب و هیجان انگیز بود.به همینخاطر روزی که قرار شد این بالن به آسمان فرستاده شود، جمعیت بسیاری دورتادور آن حلقه بسته بودند و باتعجب گوشه و کنارش را برانداز میکردند.
در کتاب «طهران قدیم» جعفر شهری نوشته شده: «چند تن خارجی از اتباع فرانسه در تهران ادعا میکنند که چیزی اختراع کردهاند که میتوانند با آن به هوا پرواز کنند و قرار نمایش آن را برای روزی در میدان مشق میگذارند و مردم هم که این امر بعد از قصه شاهنامه و هوا رفتن کیکاوس که از دهان نقالها شنیده بودند، برایشان عجیب بوده برای تماشا هجوم میبردند تا هنگام عمل میرسد.فرنگیها چادر برزنتی بسیار بزرگی را بر سر حفرهای که قبلاً دستور حفر آن را داده و در آن کاه فراوان انباشته بودند گشوده، اطراف آن را با میخها و طنابهای مخصوص به زمین محکم کرده در کاهها آتش افکنده تا کاه دود کنند و چون دود زیر چادر جمع میشود، کمکم بالا آمده بزرگ و بزرگتر تا هیولا گرد شده و سرپا میشود. آنگاه دهانهاش را به هم آورده سبدی به زیرش بسته، یک نفر در آن میرود و در یک لحظه طنابهای آن را بریده، رهایش میکنند و بالن در مقابل دیدگان حیرتزده مردم، مسافر را برداشته به هوا میبرد؛ اما هنوز چند دقیقه از صعود آن نمیگذرد که ترکیده، سرنگون شده سرنشین آن پخش زمین میشود ناصرالدین شاه درباره پرواز نخستین بالن نوشته است: «روز شنبه ۸ ربیعالاول سال ۱۲۹۴ قمری پنج ساعت به غروب مانده دو بالن از جلوخان مدرسه معلمخانه آسمان رفت...بالن اولی قرمز رنگ بود، هوا رفت، اما کم و در باغ سپهسالار مرحوم افتاد.... بعد بالن سفید بزرگ برش فرنگی باد شد، 2 هزار ذرع هم بلکه بیشتر هوا رفت. خیلی
خیلی تماشا داد... .»
تکیه دولت؛ نخستین آمفیتئاتر ایرانی
سمیراباباجانپور- روزنامهنگار
یحیی ذکاء در کتاب «تاریخچه ساختمانهای ارگ سلطنتی تهران» تاریخ ساخت تکیه دولت را سال1248شمسی نوشته و ساخته شدن آن را به دوستعلیخان معیرالممالک و به فرمان ناصرالدینشاه نسبت داده که ۳۰۰هزار تومان خرج ساخت آن شد. معماری زیبا و منحصربهفرد تکیه دولت در زمان خود موجب شده است برخی از پژوهشگران از آن بهعنوان نخستین آمفیتئاتر ایرانی یاد کنند. ساموئل بنجامین، نخستین سفیر ایالاتمتحده در سفرنامه خود درباره تکیه دولت نوشته است: «تردیدی ندارم که اگر این تکیه یا آمفیتئاتر بهجای آجر، مانند آمفیتئاترهای روم قدیم از سنگمرمر هم ساخته میشد باز بههیچوجه بر زیبایی و عظمت آن افزوده نمیشد. واقعاً توصیف زیبایی طاقها و سردرهای هلالیشکل تکیه امکانپذیر نیست.» این تکیه حدود ۳هزار مترمربع مساحت داشت که در ۳ یا ۴ طبقه بنا شده بود. در طبقه اول وزرا و حاکمان ولایات، درطبقه دوم بانوان حرم ساکن میشدند که ناصرالدینشاه هم در این طبقه جایگاه داشت و در طبقه سوم هم نقارهچیها حضور داشتند.
این تکیه با اتفاقات تاریخی نیز پیوند جالبی دارد؛ اینکه جنازه مظفرالدینشاه را قبل از انتقال به عتبات طی مراسمی در تکیه دولت چرخاندند و در سوگ او عزاداری مفصلی گرفتند یا مجلس مؤسسانی که ۱۵آذر ۱۳۰۴ برای برکناری احمدشاه و نشاندن رضاشاه به حکومت موقت برپا شد در همین تکیه دولت بود اما سرنوشت تکیه دولت برخلاف بسیاری از بناهای تاریخی از دودمان قاجار فراتر نرفت و پس از روی کار آمدن پهلوی به فراموشی سپرده شد و پس از مخروبه شدن آن در سال۱۳۲۵ بیشتر عرصه آن را به ساخت شعبه بانک ملی بازار اختصاص دادند.
قصری مجلل که بانک شد
زهرا بلندی- روزنامهنگار
بانک تجارت که امروزه در ضلع شرقی میدان امامخمینی(ره) به جای بانک شاهی نشسته یکی از بناهای مهم این میدان است. این بانک در سال۱۳۰۶ قمری برابر با ۱۲۶۷ شمسی تأسیس شده و در تاریخ ۱۲ بهمن۱۳۸۱ با شماره ثبت ۷۴۴۰ بهعنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است. بانک شاهی که امروزه بهعنوان موزه بانک تجارت شناخته میشود، نخستین بانکی بود که حکومت وقت میخواست بهعنوان نماد اقتصاد و بانکداری دوران رضاخانی بسازد، بنابراین باید یکی از بهترین ساختمانهای میدان توپخانه از آب درمیآمد. بانک شاهی قرار بود امروزی باشد، اما نشانهای از گذشته نیز داشته باشد.
ساختمان بانک شاهی که کتیبه لاجوردی سردر ورودی آن با عنوان بانک بازرگانی ایران خودنمایی میکند، ابتدا توسط میرزا قهرمان امینلشکر، از درباریان ناصرالدینشاه قاجار و داماد مظفرالدینشاه، بهعنوان قصری مجلل ساخته شد و به این دلیل که نتوانست پول کامل ساخت عمارت را پرداخت کند ناچار به فروش آن شد و بعدها نخستین بانک ایران با عنوان بانک شاهی و پس از آن بانک بازرگانی ایران در آن مستقر شد. این بنای تاریخی که میراث ارزشمند باقیمانده از بناهای میدان توپخانه قدیم است، دارای طرحی یگانه بوده و استفاده از عناصر تزیینی معماری ایران، همانند کاسهسازی در نیمگنبد سردر ورودی، کاشیکاری و گچبری را میتوان از ویژگیهای برجسته آن شمرد. همچنین وجود ستونهای رفیع در فضای داخلی بانک شاهنشاهی ایران و تلفیق هنرمندانه آن با دورههای تیزهدار و استفاده از چوب در پوشش سقف، ترکیبی موزون را پدید آورده است.
جاده شمیران قدیم کجاست؟
حسن حسنزاده- روزنامهنگار
خیابان شریعتی که امروز یکی از پررفتوآمدترین خیابانهای شهر است، روزگاری جادهای خاکی بود و البته نخستین جادهای که از دارالخلافه به سمت شمیران کشیده شد. تهرانیها به این خیابان که انگار از دارالخلافه مستقیم به دل کوهها میرفت، جاده شمیران میگفتند.
از روزگار گذشته جاده شمیران نشانههای زیادی باقی نمانده است؛ به جز درختان بلندبالایی که در باغهای اطراف جاده شمیران قرارداشت و هنوز هم در حاشیه خیابان شریعتی دیده میشود. جاده شمیران، تا اواخر دوره قاجار و اوایل پهلوی جادهای خاکی و البته مستقیم بود که دارالخلافه را به آبادیهای خوشآبوهوای شمیران وصل میکرد .بنابراین در ساخت این جاده، رد پای شاهان و شاهزادگان دیده میشود که میخواستند با آسایش بیشتری به باغها و عمارتهای ییلاقی خود در شمیران سفر کنند. ساکنان آبادیهای شمیران هم از این جاده برای دسترسی به دارالخلافه استفاده میکردند. جاده شمیران که در دوره قاجار بهدلیل تردد اعیان قاجار موردتوجه بود، در دوره پهلوی بهدلیل ساخت مراکز اداری و تجاری مهم در حاشیه آن اهمیت پیدا کرد. علیرضا زمانی، تهرانشناس میگوید: «خیابان شریعتی کنونی جادهای بود که از دوره قاجار، دروازه شمالشرقی تهران را به شمیران متصل میکرد؛ دروازهای که رو بهسوی شمیران داشت و به همین دلیل دروازه شمیران نام گرفت. جادهای هم که تهرانیها را از تهران راهی مناطق کوهپایهای البرز میکرد جاده شمیران نام گرفت.» نام جاده شمیران تا دورههای بعد هم روی این جاده ماند اما در دوره پهلوی بهدلیل ساخت جادهای جدید به سمت شمیران به نام خیابان پهلوی، این جاده به جاده قدیم شمیران معروف شد.
راسته تنورسازها
ابوذر چهل امیرانی- روزنامهنگار
روزگاری نهچندان دور، هرکسی قصد راهاندازی نانوایی در محلهها را داشت، برای خرید تنور به کوچه «سرپولک» در اواسط خیابان پانزدهخرداد میرفت؛ کوچهای که بیش از ۱۰۰سال از شروع بهکار تنورسازها در آن میگذرد و این روزها تعداد آنها به انگشتان یکدست هم نمیرسد. کوچه سرپولک در تمام نقاط پایتخت به راسته تنورسازها مشهور بود. کسی از علت حضور و فعالیت تنورسازها در این کوچه خبر ندارد، اما حاج مصطفی امیری که سالها در این حرفه مشغول بوده، میگوید: «پدرم از تنورسازهای قدیمی تهران بود. آن موقع فقط ۵نفر در این شهر تنورسازی داشتند که معروفترین آنها جعفر تنورساز و حاج اسماعیل فردحسینی بودند.» این کاسب ۷۵ساله تعریف میکند: «چراغ تنورسازیهایی که اکنون در کوچه سرپولک و اطراف شهرری فعالیت میکنند، با سفارش مغازههای کبابی روشن ماندهاند و تعداد کمی از مشتریهایشان، نانواییهای سنتی تهران هستند.» این تنورساز قدیمی میگوید: «تنورسازها برای تهیه گِل تنور و قوامگرفتن آن و چسبندگی آن از ماسه رودخانه، خاکرس، گرد کاه و پشم بز استفاده میکردند. این فرمول قدیمی از ۱۰۰سال قبل به یادگار مانده، اما اکنون در هیچ کارگاهی از کاه و ماسه استفاده نمیکنند و همین باعث میشود کیفیت تنورها پایین بیاید و عمرشان کم شود.» حاج مصطفی جابهجایی تنورها را بخش دشوار کار تنورسازها میداند و میگوید: «در قدیم تنورها را با دست جابهجا میکردند. وقتی تنور خشک میشد، ۴نفر از باربرهای قوی هیکل بازار را صدا میکردیم تا آن را بلند کنند و روی گاری بگذارند. موقع پایین گذاشتن تنور، همین تعداد آدم نیاز داشتیم. حالا تنورها را با جرثقیل و ماشینهای باری حمل میکنند و به شهرهای مختلف میبرند.»
بهترین قصههای تاریخی تهران جایزه میگیرند
صفحه «روایت تهران» که پیش روی شماست، به انعکاس روایتهای خواندنی تاریخ تهران قدیم و سرگذشت شخصیتها و نامداران، خیابانها و گذرها، واقعههای تاثیرگذار و تاریخ شفاهی طهران تعلق دارد؛ با عکسهای بازمانده از خاطرات تهران دیروز و قصهها و ماجراهای پس پشت این عکسها. شما هم میتوانید در انتشار این صفحه که متعلق به خود شما و شهرشماست ما را همراهی کنید. «همشهری» بهترین عکسها و قصههایی را که برای ما ارسال میکنید با نام خودتان منتشر و به شما «همشهریان همراه» هدیهای تقدیم میکند.
نشانی و شماره تماس ما: mahaleh@hamshahri.org و ۴۶۴- ۲۳۰۲۳۴۵۵