چند الزام مهم برای کوچ به بسترهای مجازی بومی
محمد لسانی: سیاستگذاران گذشته در فضای مجازی باید پاسخگوی وضع موجود باشند
محمد لسانی، کارشناس فضای مجازی و مدرس سواد رسانهای : سابقه فعالیت اینستاگرام که برخی کسبوکارها بر بستر آن شکل گرفتهاند به یک دهه قبل بازمیگردد. در این مدت، اینستاگرام شبکه اول اجتماعی کشور بوده است و بهنظر میرسد سیاستگذارانی که در این سالها بر فضای مجازی سیاستگذاری کردهاند، بهدلیل نگاه افقی که به موضوع فضای مجازی داشتهاند به شکل سطحی و بدون آیندهنگری همراه با یک شیفتگی و خوشخیالی به این فضا نگریسته و بدون اینکه از مالکان آن تضمینهای لازم ازجمله تاسیس دفتر نمایندگی، قابلیت پیگیری شکایت افراد و نیز فعالیت در چارچوب قوانین و شاخصهای فرهنگی را اخذ کنند، اجازه توسعه فعالیت آن را برای مدت طولانی در کشور دادهاند. اکنون همه افرادی که در این سالها در حوزه فضای مجازی مسئولیت داشتهاند باید جوابگوی عملکرد خود درباره آنچه امروز شاهد آن هستیم، باشند. از سوی دیگر، این الزام از سوی کارشناسان مطرح میشد که کسبوکارهایی که در بستر بیگانه شکل گرفتهاند باید به سمت بسترهای بومی کوچ کنند تا فعالیت آنان بهدلیل برخی سیاستهایی که اعمال میشد، دچار خسارت نشود. این نظر البته درست است اما با چند مشکل برای تحقق کوچ کاربران فضای مجازی به سمت بسترهای داخلی روبهرو هستیم. ما چندین دوره کوچ از یک بستر مجازی به بستری دیگر را تجربه کردهایم؛ در دورهای کاربران به وایبر کوچ کردند و بعد از مدتی کاربران به تلگرام، واتساپ و مانند آن کوچ کردند. درهیچ یک از این تغییرات، راهبری، برنامهریزی و ثباتی را برای اطمینانبخشی به کاربران در استفاده از بسترهای بومی نداشتیم و نتوانستیم کاربران را به این سمت هدایت کنیم. در این فرایند 3دولت متفاوت نقشآفرینی کردند و علاوه بر آن، شورایعالی فضای مجازی نیز که مجموعهای فراقوهای است، نظارهگر این کوچها بود؛ کوچهای پیدرپی که درنهایت منجر به بروز بیاعتمادی کاربران و وارد شدن خسارتهای جدی مادی و معنوی به آنان و سبب شده تا ما با مشکلات جدی روبهرو شویم؛ بنابراین در تشویق کاربران فعال در شبکههای غیربومی برای کوچ به شبکهها و بسترهای بومی باید آسیبشناسی جدی کرد که چه اتفاقاتی منجر به بروز کوچهای قبلی از یک بستر مجازی به بستری دیگر شده است تا با رفع مشکلات، زمینه را برای ماندگاری افراد در بستر جدید فراهم کنیم.
اما چگونه میتوان اعتماد کاربران را برای حضور در یک بستر بومی جلب کرد؟ بهنظر میرسد سیاستگذاران باید 3مسئله را در این زمینه مورد توجه قرار دهند؛ نخست اینکه باید سطح خدماتی را که در شبکههای بومی ارائه میکنیم به اندازهای ارتقا دهیم که از بستر غیربومی بیشتر و بالاتر باشد. متأسفانه اکنون بسیاری از بسترهای مجازی ما بیشتر شبیه یک نامهبر الکترونیکی هستند و کف خدمات را ارائه میکنند. با این سطح از ارائه خدمت، سرعت و تنوع کم نباید انتظار داشت کاربران ماندگاری در بستر بومی داشته باشند یا تجربه خوشایندی پس از استفاده از خدمات پیدا کنند تا مجاب به ادامه حضور در آن باشند. از سوی دیگر، بسترهای بومی تنها در حال جذب کاربر هستند و بهندرت شاهد بهروزرسانی زیرساختهای خدماتی آنها هستیم. این موضوعات نقاط ضعف جدی ما در بسترهای مجازی برای تشویق افراد در کوچ به این بسترها و ماندگار کردن آنان در این فضاست.
برای تحقق این هدف، نیازمند آن هستیم که تاکتیکهایی را که برای این مهم درنظر گرفتهایم تغییر دهیم. ممکن است افرادی که در گذشته سیاستگذار فضای مجازی بودهاند تغییر کرده باشند و نگاه در این حوزه نیز مشمول تحول شده باشد، اما هنوز روشها و تاکتیکها تغییر نکرده است. تا زمانی که تاکتیکهای ما مانند گذشته بر همان مدار قبل باشد نباید انتظار داشت که بتوانیم تحول جدی در این عرصه ایجاد و کاربران خود را متمایل به حرکت از بسترهای خارجی به داخلی کنیم. این درست است که هدفگذاریها تغییر کرده است، اما رسیدن به اهداف تعیین شده با روشهای فعلی ممکن نیست؛ چراکه بهنظر میرسد بهدلیل سخت بودن آرایش و برنامهریزی در امور و نیز بهکارگیری افراد متخصص و کنشگران این حوزه در جای مناسب انجام نمیشود و به این دلیل اعتمادسازی نیز رخ نمیدهد. اتفاقی که ضرورت دارد برای تغییر مسیر و رسیدن به هدفگذاریها هرچه زودتر انجام شود.