سیداحسان باقری، هنرمند جوان برگزیده جشنواره هنرهای تجسمی فجر امسال
آرزو دارم آزادسازی قدس را عکاسی کنم
نیلوفر ذوالفقاری
هفته گذشته پانزدهمین جشنواره تجسمی فجر که یکی از مهمترین رویدادهای هنری کشورمان است به پایان رسید و سیداحسان باقری، عکاس جوانی که پیش از این با بیلبورد معروف «داستان یک پرچم» شناخته شده بود، توانست تندیس زرین جشنواره را در بخش «جهاد تبیین» برای عکسی صحنهپردازی شده از سالگرد آزادسازی خرمشهر دریافت کند. با این هنرمند عکاس جهانی از تجربه انتخاب مسیر هنری، چالشهای این راه و آرزوهایش برای ایستادن بر قلههای موفقیت هنری گفتوگو کردهایم.
علاقه شما به هنر از کجا شروع شد؟
از همان روزهای کودکی به کارهای هنری علاقه داشتم. کاردستیهای مختلف درست میکردم و عکاسی را دوست داشتم. اما این علاقه را جدی دنبال نمیکردم. بعد از دبیرستان به اصرار خانواده رشته روانشناسی را ادامه دادم و وارد دانشگاه شدم. در واقع علاقه هنری را در کنار درس ادامه میدادم. تحصیل در رشته روانشناسی را تا مقطع کارشناسیارشد ادامه دادم. در همین زمان، علاقه قدیمیام یعنی عکاسی را بهصورت آزاد با شرکت در دورههای آموزشی و کارگاههای مراکز هنری پیگیری کردم.
واکنش اطرافیان به انتخاب هنر توسط شما چه بود؟
معمولا انتخاب هنر، بهویژه برای پسرها، از طرف خانواده چندان جدی گرفته نمیشود. در کودکی که علاقهام به عکاسی را بروز دادم، خانواده تعجب میکردند که چرا من از طبیعت و اشیا عکس میگیرم! همه به گرفتن عکسهای خانوادگی و یادگاری عادت داشتند و شاید نگاه هنری در عکاسی را، مساوی با هدر دادن نگاتیوهای عکاسی میدانستند! بعد از آن هم، خانواده چندان تمایلی نداشتند که من هنر را انتخاب کنم. سالهای بعد وقتی در دوره دانشگاه سراغ عکاسی رفتم، تغییر زمینه کاری از روانشناسی و معلمی به هنر برای خانواده عجیب بود و هم اینکه رشتههای هنری مثل عکاسی پرهزینه هم هست.
اولین دوربینی را که خریدید یادتان هست؟
در دوره دوربینهای آنالوگ، یک دوربین یاشیکا داشتم و بعد هم یک دوربین زنیت اتوماتیک خریدم که داشتن آن در آن روزها میان علاقهمندان به عکاسی معمول بود. بعدها دیگر سراغ دوربینهای حرفهایتر رفتم. یادم هست که برای خریدن نخستین دوربین حرفهای، یک وام گرفتم که چند برابر حقوقم بود و تا مدتها این موضوع را از اطرافیان پنهان میکردم.
بهنظر شما هنرمندان جوان در مسیری که انتخاب میکنند، با چه چالشی مواجه میشوند؟
بهنظر من مهمترین مشکل، نادرست بودن هدایت تحصیلی و مشاوره شغلی در سالهای نوجوانی و ابتدای جوانی است. در کشور ما بچهها را براساس هوش منطقی و ریاضی دستهبندی میکنند و هر کسی که هوش بالاتری دارد، به حضور در رشتههای معدودی هدایت میشود. امروزه درباره هوش، نظریههای چندگانهای وجود دارد و هر کدام از استعدادهای ما، در یکی از شاخههای مختلف هوش میگنجد. از آنجا که در نظام آموزشی ما بچهها بیشتر به رشتههای ریاضی و فنی هدایت میشوند، از گذشته این تصمیم نادرست رایج بود که رشتههای علوم انسانی و هنر را مختص دانشآموزان ضعیفتر میدانستند. در صورتی که در تمام دنیا، اگر نگویم برعکس است، دستکم اینطور هم نیست و همانقدر که رشتههای فنی و مهندسی اهمیت دارند، رشتههای هنری و علوم انسانی هم مهم هستند. این رویکرد به کشتن خلاقیت منجر و با انتخابرشته براساس معیارهای نادرست، آینده علاقهمندان به هنر با چالش مواجه میشود.
آیا برای علاقهمندان به هنر، زمینههای لازم برای ادامه فعالیت در رشته مورد علاقهشان فراهم است؟
همان رویکرد نادرست در هدایت استعدادها، باعث شده عرفی نادرست در جامعه شکل بگیرد. به همه دانشآموزان ریاضی توصیه میشود مهندس شوند، از همه دانشآموزان علوم تجربی توقع میرود سراغ پزشکی بروند و همه بچههای علوم انسانی تشویق میشوند که حتما حقوق بخوانند. این باعث نادیده گرفتن استعدادها و علاقهها میشود. به همین دلیل جوانها خیلی اوقات ناچار میشوند این عرف ذهنی جامعه را دنبال و چند رشته محدود را انتخاب کنند، درحالیکه بسیاری از رشتهها دیگر اشباع شده و از طرف دیگر تناسب روحی و جسمی با علایق همه افراد ندارد. اگر کسی سراغ علایق هنری یا متفاوت خود برود، با نگرانی و مخالفت اطرافیان مواجه میشود.
هنر شغل شماست؟
بله، هنر شغل من است. من در همه سالهای فعالیتم، معلمی در مقاطع تحصیلی مختلف را ادامه داده و مسئولیتهای اجرایی را هم تجربه کردهام. بستگی دارد که ما چه تعریفی از شغل داشته باشیم. اگر تعریفمان از شغل فقط راهی برای کسب درآمد باشد، هنر میتواند کار را سخت کند چون زمینههای کسب درآمد در هنر، مخصوصا در عکاسی، برای بیشتر افراد سخت است. اما اگر به پیگیری علاقه و استعداد توجه کنیم، دنبال خلق در فضای هنری باشیم و این خلق، مشغله ما باشد، هنر به شغل هنرمند تبدیل میشود. هنرمند باید بیشتر زمانش را در خلق اثر هنری بگذراند و اگر اینطور نباشد، نمیتواند به قلههای هنر برسد، هرچند که مشکلات معیشتی همواره این کار را دشوار میکند.
قله موفقیتی که شما در هنر برای خودتان تعریف کردهاید کجاست؟
در مصاحبهای که بعد از برگزیده شدن در جشنواره تجسمی فجر انجام شد درباره این موضوع توضیح دادم. تفاوتهایی در نگاه کشور ما به هنر با نگاه باقی کشورهای دنیا وجود دارد. ما به هنر برای هنر باور نداریم. حتما قله هنر این است که هنرمند آنقدر زلال شود تا بتواند با اثر هنری خود، اعتقادات و معرفت ناب الهی را به دیگران منتقل کند. اگر هنر به مرحلهای برسد که به جای خود ستایشگر و به جای خود منتقد باشد، بهنظرم هنرمند به قله موفقیت خود رسیده است.
پیش از پانزدهمین جشنواره هنرهای تجسمی فجر، در جشنوارهها و مسابقات هنری شرکت کرده بودید؟
با توجه به اینکه تحصیلات دانشگاهی من ارتباطی به هنر نداشت، جشنوارهها از ابتدای ورود حرفهای من به عکاسی، محل ارتباطم با جامعه هنری و محک زدن تواناییهایم بودهاند. در بیش از 45جشنواره ملی و بینالمللی صاحب رتبه شدهام، ازجمله دوسالانه عکس یازدهم، دوازدهم و سیزدهم. جشنوارهها میتوانند فرصتی برای انتقال پیام هنری به مردم و جامعه هنری باشند. جشنواره فجر همواره برایم متفاوت بوده چون آن را فقط یک جشنواره هنری برای کسب شهرت نمیدانم. از آنجا که این جشنواره در سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی برگزار میشود، به نوعی به هنر انقلاب نگاه دارد و وظیفه خودم میدانستم که با اثری مربوط به آن، در این جشنواره شرکت کنم. برایم حضور در جشنواره فجر مهم بود نه برگزیده شدن.
این حضور به برگزیده شدن در جشنواره منجر شد. بهنظر خودتان اثر برگزیده شما چه ویژگیهای شاخصی دارد؟
یک عکس صحنهپردازی شده از چهلمین سالگرد آزادسازی خرمشهر، توانست در بخش جهاد تبیین جایزه طوبی زرین را میان همه آثار دریافت کند. با توجه بهعنوان جهاد تبیین، این عکس بازسازی یک عکس است که 40سال بعد از آزادسازی خرمشهر ساخته شده و شخصیتها، اتفاقات مختلف، حال و هوای جامعه و فرصتهایی که در این 40سال بهوجود آمده، به تصور کشیده شده است.
کمی بیشتر درباره جایزه جهاد تبیین توضیح دهید.
هجمه سنگین رسانهای که دشمنان علیه انقلاب اسلامی دارند، تلاش دارد بسیاری از افتخارات و دستاوردهای کشورمان را پنهان کند. بهنظرم هر چیزی که بتواند این غبار را پسبزند و جو منفی رسانهای غالب را از بین ببرد، میتواند ارزشهای انقلابی را به مردم یادآوری کند و مصداق جهاد تبیین است.
از اینکه هنر را انتخاب کردهاید راضی هستید؟
به هنرمند بودنم افتخار میکنم و خوشحالم که خداوند از ویژگی خلق خود که در بعضی انسانها به ودیعه گذاشته، به من هم هدیه داده است. خوشحالم توانستهام آثاری خلق کنم که روح و ذهن مخاطبان را درگیر و احتمالا تغییری در اندیشه آنها ایجاد کند.
دوست دارید از چه مکان یا رویدادی عکاسی کنید که تا به حال تجربهاش نکردهاید؟
من هم مثل همه عکاسها، عکس مستند میگیرم و کتابهایی از عکسهای راهپیمایی اربعین یا روند ساخت متروی تهران دارم. اما شاخه مورد علاقه خودم، عکس صحنهپردازی شده است، عکسی که به جای کشف یک صحنه، خلق یک صحنه است. تصاویر زیادی در ذهنم هست که آرزو دارم آنها را خلق کنم. یکی از این تصاویر، لحظه برگرداندن قدس به فلسطینیان است و آرزو دارم آزادسازی قدس را عکاسی کنم.