ماجرای مسمومیت سریالی دانشآموزان در مدارس، نه از ۱۹آذر و مدرسهای از قم که از هفتهها قبل از آن آغاز شده بود. فراخوانهای متعدد برای تعطیلی مدارس و پیوستن به اغتشاشات که شکست خورد، نوبت به دعوت از دانشآموزان برای شعارنویسی روی دیوارها رسید؛ آن هم از سوی گروهی که بارها گفته بودند خواندن سرود برای امام زمان هم درگیر کردن کودک به ایدئولوژی و سیاست است. برای کارفرمایان پروژه ضدایرانی اغتشاشات پاییز، ریختن در خیابان، شعارنویسی و شعاردادن اگر علیه جمهوری اسلامی باشد، نه سیاست محسوب میشود و نه ایدئولوژی. از ابتدای مهرماه فراخوان شرکت دانشآموزان منتشر و برخی از اعتراضهای بسیار محدود دانشآموزان هم با پوشش ویژهای از سوی شبکههای ضدانقلاب مواجه شد. دهه هشتادیها باید در میدان بودند تا پروژه اغتشاشات پیش برود و ابعاد مختلف این پروژه توسط رسانهها و افراد مختلفی هدایت میشد.
تأکید بر پشت کردن مدارس به انقلاب
پشت کردن نسل دانشآموز به انقلاب، کلیدواژه پرتکرار از شروع اغتشاشات بود. کارشناسان ضدانقلاب با تأکید بر اینکه جمهوری اسلامی نتوانسته ایدئولوژی خود را به دانشآموزان بقبولاند، تلاش میکردند بخش بسیار محدودی که به اغتششاشات پیوستند را به کل مدارس تعمیم دهند. ۱۱مهر ثمانه قدرخان در گفتوگو با ایران اینترنشنال گفته بود سلام فرمانده یک پروپاگاندا بود که به شکست انجامید و دانشآموزان علیه جمهوری اسلامی میایستند. ۱۷آبان هم سعید پیوندی، یکی دیگر از کارشناسان ضدانقلاب گفته بود میان مدارس و جمهوری اسلامی اعتماد بهصورت کامل فروپاشی شده است. اما فقط چند هفته کافی بود تا نهتنها مدارس به حالت عادی برگردد و دیگر خبری از شعارنویسیهای تکنفره نباشد، بلکه خیابانها نیز دیگر شاهد اغتشاش نباشند.
پایان پروژه اول، شروع پروژه دوم
همزمان با پایان یافتن اغتشاش در خیابان، سنگبنای پروژه دوم گذاشته شد. باز هم دختران و باز هم دهههشتادیها باید مورد هجوم کارفرمایان پروژه دوم که همان کارفرمایان پروژه اول هستند، قرار میگرفتند. قم بهدلیل پیوندی که با جمهوری اسلامی و مذهب دارد، شروع خوبی برای پروژهای بود که هدف نهاییاش پیوند دادن مسمومسازی دختران دانشآموز با دین و جمهوری اسلامی است.
خبرسازی
مانند بسیاری از بحرانها، مسئولان یا حرفی نزدند یا حرفهای متناقضی بر زبان آوردند. دقیقا مانند تجربههای قبلی، همین متناقض صحبت کردنها نیز به سکویی برای بالارفتن شایعات و اتهامزنیها تبدیل شد. بعد از اینکه مسمومیتها گستردهتر شد، پای یک رسانه داخلی هم به ماجرا باز شد تا با استناد به فردی که نه نامش مشخص است و نه اصلا وجود داشتن او ثابت شده، جریانی شبهدینی را مسئول این کار بداند تا رسانههای ضدانقلاب نیز ادامه این خط را پیگیری کنند و پای جمهوری اسلامی را به بهانه دروغ نقش داشتن دین در این ماجرا وسط بکشد.
کشتهسازی
حتی از دختری که مرگش هیچ ربطی به مسمومیت نداشت هم نگذشتند. با وجود مسمومیتها هنوز کسی از دانشآموزان کشته نشده بود، پس نیاز بود که با وجود مصاحبه پدر و نیز توضیحات برادر، سناریویی برای فاطمه رضایی، دختری که 3هفته قبل از مرگش اصلا به مدرسه نرفته بود، اجرا کنند که دقیقا مشابه مواردی مانند نیکا شاکرمی بود؛ کشتهسازی از مرگی طبیعی یا خودکشی و کاملا بیربط به ماجرا.
کارفرما وارد میشود
دقیقا با رسیدن خبر مسمومیت به دبیرستانی در استان تهران، صبرشان هم تمام و پردهای دیگر از پروژه مسمومسازی دانشآموزان رو شد. همانطور که پس از خودکشی یک دختر و مرگ طبیعی دختری دیگر، جمهوری اسلامی را مقصر اعلام کرده و بلافاصله دعوت به شورش میکردند، مریم رجوی که قبلا در توییتی ردپای خود را در مسمومسازی دانشآموزان ایرانی نشان داده بود، چند ساعت قبل از انتشار خبر مسمومیت دانشآموزان دبیرستانی در پردیس، از والدین دانشآموزان خواست تا به خیابان بریزند و اعتراض کنند.
توجه خارجی
همگام با مریم رجوی، کارفرمای دیگر پروژه هم دست بهکار شد. مسیح علینژاد، ضلع دیگر پروژه مسمومسازی دانشآموزان برای به راه انداختن دوباره اعتراضات در ایران است که او نیز همزمان با مریم رجوی و یک روز قبل از رسیدن مسمومیتها به تهران با گاردین مصاحبه کرد و آن را انتقام حکومت از مردم دانست. در ماههای گذشته علینژاد بارها تلاش کرده بود که با جلب توجه رسانهها پروژه تحریم ایران، بستن سفارتخانهها، اخراج مقامات ایرانی از کشورهای دیگر و حمایت رهبران خارجی از پروژه اغتشاشات در ایران را پیش ببرد، اما آن قدر ناموفق بود که یکی از مجریان اینترنشنال روی آنتن زنده به او گفت: نه توانستی سفارتی را ببندی و نه سفیری را اخراج کنی. در آخرین ناکامیاش هم وزیرخارجه بلژیک که موهایش را در مهرماه به نشانه حمایت از اغتشاشات ایران بریده بود به دیدار امیرعبداللهیان آمد و از ادامه دیدارها ابراز خوشحالی کرد. علینژاد در گفتوگو با گاردین هم همین پروژه را پیش برد. او به صراحت گفته است که یک سازمان خارجی باید به بررسی این مسئله بپردازد. درواقع دغدغه علینژاد بهعنوان یکی از اضلاع پروژه مسمومسازی دختران دانشآموز ایرانی همان است که در پروژه اغتشاشات پس از مرگ مهسا امینی بود؛ «درگیر کردن سازمانها و کشورهای خارجی علیه ایران و درخواست تحریم برای کشورمان.»
رسانههای خارجی به خط میشوند
خبرهای رسانههای خارجی نیز چاشنی این پروژه بود. همانطور که سیانان در میانه اغتشاشات زن، زندگی، آزادی خبر دروغ مینوشت و نخستوزیر کانادا توییت دروغ منتشر میکرد، دیلیتلگراف هم این روزها مینویسد که حملات شیمیایی به مدارس دخترانه احتمالا بهمنظور منصرف کردن دختران یا والدین آنها از ادامه تحصیل انجام میگیرد که مانند حملات مشابه در کشور همسایه افغانستان، در باورهای اسلامی درباره نقش زن ریشه دارد. گاردین هم علاوه بر گفتوگو با علینژاد این ماجرا را انتقام از دختران نوجوان برای شرکت در راهپیمایی علیه حجاب دانسته، اما فقط بخش اول نوشته گاردین درست است. پروژه مسمومسازی انتقام است، اما نه بهخاطر شرکت در اغتشاشات، بلکه بهخاطر عدمهمراهی با جریان ضدانقلاب و تحریک والدین وحشتزده از این اتفاق به ریختن در خیابان.
انتقام از دهههشتادیها
در همینه زمینه :
منهایفوتبال