امید کربلایی، نابغه و کارآفرین دهه هفتادی با تلاش بسیار بر معلولیت چیره شده است
تسخیر دنیا با یک انگشت
سعیده مرادی
انسانهایی هستند که با وجود تمام مشکلات و ناملایمات زندگی و مسیر سخت و ناهمواری که سرنوشت پیش پایشان گذاشته، ناامید نشده و بلکه با تلاش مضاعف و تحمل سختیها و داشتن ایمان و امید، از این جدال نابرابر موفق و سربلند بیرون آمدهاند؛ مثل امید کربلایی که از همین دست آدمهاست و از او بهعنوان نابغه ایرانی و کارآفرین موفقی یاد میشود که از کودکی دچار بیماری و معلولیت شده و از تمام توانایی و قابلیتهای جسمی، فقط حرکتدادن یک انگشت برایش امکانپذیر است. او با وجود این محدودیت، چه در تحصیل و چه در کسبوکار، یک فرد موفق است. کربلایی نهتنها کسبوکار خودش را دارد که با توسعه آن توانسته برای دهها نفر هم اشتغال و درآمد پایدار ایجاد کند. این جوان کارآفرین دهه هفتادی مدیریت مجموعهای را برعهده دارد که در زمینه آموزش برنامهنویسی اندروید فعالیت میکند. امید، میتواند الگوی بزرگ و انسانی الهامبخش برای جامعه و بهویژه جوانان ایرانی باشد.
چطور با واژه معلولیت آشنا شدید؟
تقریبا ٢ساله بودم که خانواده متوجه معلولیت جسمی من شدند. با وجود محدودیتهای جسمانی، بزرگ شدم و به مدرسه رفتم. در دوره دبستان فقط تا سال سوم سر کلاس رفتم، چون محل تشکیل کلاس پایههای چهارم و پنجم در طبقه دوم بود و مدیر مدرسه از اینکه کلاسهای من در طبقات پایین مدرسه برگزار شود، مخالفت میکرد. در آن دوران و همچنین دوره راهنمایی معلم اصلی من مادرم بود. در مقطع دبیرستان هم در هیچ کلاسی شرکت نکردم. در این دوره خواهرم آموزش من را برعهده داشت. به خوبی به یاد دارم که در سال اول دبیرستان ریاضی را ٨ گرفتم و از لج این نمره بود که رشته ریاضی را انتخاب کردم. بعد از گرفتن دیپلم، ترک تحصیل کردم.
پس چطور به مرحله برنامهنویسی رسیدید؟
در دوران دبیرستان برای خودم یک لیست از 10شغلی که علاقه داشتم را نوشتم که متأسفانه بهعلت معلولیت هیچکدام از آنها را نمیتوانستم انجام بدهم. نزدیکترین شغل به تواناییهای جسمی من برنامهنویسی اندروید بود. بنابراین تحقیق درباره برنامهنویسی اندروید و اینکه چطور یک برنامهنویس بشوم را شروع کردم ولی خب نتوانستم پیشنیازهای اولیهاش را داشته باشم زیرا باید میتوانستم با همه دکمههای کیبورد کار کنم یا خیلی از مواقع باید از Shortcut استفاده میکردم که متأسفانه معلولیت مانع این کار بود. بالاخره تصمیم گرفتم که ایدههای برنامه اندرویدم را بنویسم و سفارش بدهم تا یک (برنامهنویس) Freelancer برایم کدهایش را بزند. اما هیچ Freelancer ایدههای من را برایم اجرا نمیکرد. یا بهعلت معلولیت من بود یا بهعلت اینکه من شناخت کافی از برنامهنویسی نداشتم و نمیتوانستم به خوبی با آنها ارتباط برقرار کنم. تا اینکه یک روز که در حال چرخزدن در گوگلپلی بودم و اپلیکیشنهای جدید را نگاه میکردم تا ایده بگیرم، به یک نرمافزار رسیدم که این امکان را میداد تا با گوشی بتوان لپتاپ را کنترل کرد. تصمیم گرفتم امتحان کنم تا ببینم آیا میتوانم با کمک این نرمافزار، برنامهنویسی کنم یا خیر که متأسفانه کار نکرد. بعد از این اتفاق تصمیم گرفتم تا دوباره همان ایدههایم را بنویسم و سراغ فریلنسرها بروم. بعد از اینکه باز هم از اینکه Freelancerها بتوانند ایدههایم را اجرا کنند ناامید شده بودم، تصمیم گرفتم یکبار دیگر آن نرمافزار را امتحان کنم. به صفحه آن اپلیکیشن، در اپاستور رفتم و کامنتهای کاربران آن برنامه را خواندم تا اگر کسی احتمالا همان مشکل من را داشته در کامنتها جوابش را پیدا کنم. در کمال تعجب دیدم تمام کامنتها تعریف و تمجید بود. اینجا بود که فهمیدم احتمالا من اشتباه کردهام. همهچیز را پاک کردم و مجددا اپ را از اول نصب کردم و نتیجه شگفتآور بود. اپلیکیشن کار کرد! من توانستم به وسیله گوشی، کنترل لپتاپ را بهدست بگیرم. بنابراین از سال ٩٠ بود که در ذهن خودم استارت تسخیر دنیا با یک انگشت را زدم و یادگیری برنامهنویسی اندروید را شروع کردم.
چند وقت طول کشید تا به درآمدزایی برسید و از چه زمانی شرکت خود را دایر و کارآفرینی کردید؟
بعد از ۶ماه از شروع کارم، توانستم چند برنامه موفق طراحی و عرضه کنم که بازخوردهای خوبی هم داشت؛ برنامههایی که بسیار شدند و این شرایط را برای من مهیا ساختند تا مدیریت گروههای کوچک برنامهنویسی را برعهده بگیرم. از سال۱۳۹۶ شرکت خودم را افتتاح کردم و برای حدود ٢٥ نیرو به شکل مستقیم کارآفرینی کردم و در کنار این تعداد نیرو، بیش از ٢٠٠ برنامهنویس را نیز کنار خودم دارم. از سال۱۳۹۹ تمام اپلیکیشنهای فعالم در بازار ایران را فروختم تا با تمرکز تمام به سایت «گیتیگت» برسم.
این دستاورد برایتان لذتبخش بود؟ در آن زمان چه انگیزهای به شما قدرت داد تا در این مسیر گام بردارید؟
خب اینکه توانستهام شرایط کار را برای چند نفر دیگر نیز مهیا کنم بسیار خوب و لذتبخش بود. درباره انگیزه هم باید بگویم اینکه بتوانم عدهای را به آرزوهایشان برسانم تنها عاملی بوده که باعث شد تا در مسیر کارآفرینی قدم بگذارم و همین موضوع به من در این راه قدرت بخشیده است.
بهنظر شما یک کارآفرین موفق باید چطور رفتار کند و چه فرایندی را پیشرو قرار دهد؟
بهنظر من ۷۰درصد کارآفرینی ذاتی است و بقیه آن اکتسابی بهدست میآید. آنهایی که میگویند با کسب علم به همه موفقیتها دست خواهند یافت، بهنظر من تفکری نادرست دارند. چون یکسری کارها باید در ذات آدم باشد. درباره کارآفرین موفق هم باید بگویم این عنوان برای کسی است که بیشتر از تواناییهایش کار دارد و این حجم بالای کار بهنظر من فقط از رضایت مشتری یا بهتر بگویم با درست کاری بهوجود میآید.
مهمترین پشتوانهای که یک کارآفرین باید داشته باشد چیست؟
اول اینکه در زمینه کاری که انجام میدهد، دانش لازم را داشته باشد و همچنین این توانایی را داشته باشد که باتوجه به شرایط بتواند به خوبی تصمیمگیری کند.
ابتدای کار تصور میکردید که روزی به این موفقیت برسید؟
حقیقتا خیر اما همیشه سعی کردهام روی پاهای خودم بایستم.
اگر به عقب برگردید، آیا دوباره کارآفرینی خواهید کرد؟
من اگر دوباره به عقب برگردم، دوست دارم یک مدیر میانی ردهبالا باشم نه کارآفرین! چون کارآفرینی بیش از حد استرسزاست و تقریبا وقت زیادی را از آدم میگیرد. در مسیر کارآفرینی بهویژه کارآفرینان معلول مشکلات بسیاری وجود دارد که همگی بهشدت اذیتکننده هستند.
مثلا چه مشکلاتی پیشروی این گروه از جامعه قرار دارد؟
مهمترین مشکل در حوزه کاری من سرعت پایین اینترنت است که متأسفانه بزرگترین دغدغه کاری این روزهای من و امثال من محسوب میشود.
در زندگی حسرت کار انجامنشده هم داشتهاید؟
تاکنون سعی کردهام تقریبا تمام کارهای دنیا را انجام بدهم اما وقتی میدیدم کاری دور از تواناییهای من است به سراغ کار دیگر میرفتم. منظورم از کار فقط کسبوکار نیست، منظورم هر فعالیتی هست که میتوان انجام داد؛ درواقع به جای حسرت کارهایی که نمیتوانستم انجام بدهم، تمام وقت روی بهترشدن در کارهایی که میتوانم انجام بدهم تمرکز کردم.
چه توصیهای به جوانان مانند خود دارید؟
آزمون و خطاکردن، مهمترین راز موفقیت است. بنابراین به جوانهایی مانند خود توصیه میکنم از آزمون و خطاکردن نترسند. توصیه دیگر من رهاکردن بهموقع اشتباهات است.
در این سالها فعالیت، تاکنون پیش آمده که طعم شکست را بچشید؟
بسیار زیاد. باتوجه به شرایط کشور و وجود کمبودها و به تبع آن شرایط بد کسبوکار، بارها پیش آمده که مانند خیلیها با چالشها و شکستهایی مواجه شوم اما خب خدا را شکر از آنها گذر کردم تا به اینجا رسیدم.