مشکلات محله زیر ذرهبین حاجحیدر
این برادر شهید و جانباز جنگ، دوران بازنشستگی را در میدان محله سپری میکند
ابوذر چهلامیرانی-روزنامهنگار
در دوران جنگ از ناحیه پا، شکم و کتف آسیب دیده و نباید مسافت زیادی را با پای پیاده طی کند، با وجود این، وقتی از مشکلی در محله جلیلی باخبر میشود، بهسرعت خود را به آنجا میرساند تا آستین بالا زده و برای حل آن کاری کند.
شمارش کارهایی که با پیگیری حیدر زال در محله جلیلی انجام و سبب رفاه اهالی شده، آسان نیست. خودش نیز دوست ندارد درباره آنها حرف بزند اما وقتی از بازارچه محلی جلیلی و برخی خیابانها بهسرعت عبور میکند، مشخص میشود که خیال او از این نقاط راحت است و میداند آنجا مشکلی وجود ندارد.
در همین گشتزنیها، گاهی یکباره در نقطهای از محله توقف و اطراف را بررسی میکند. همین ویژگی بارز زال است، یعنی مشکلات یا نقصهایی را در محله شناسایی و پیگیری میکند که شاید از نگاه دیگران موضوعی جدی نباشد اما از نگاه او خطری است که میتواند جان یکی از هممحلهایهایش را به خطر بیندازد. نمونهاش، دیدن زائدهای کوچک در پل فلزی ابتدای یکی از کوچههاست. این زائده از نظر او میتواند منجر به پنچر شدن یا پارگی لاستیک خودروی یکی از اهالی شده و آنها را به دردسر بیندازد. حتی زال به این موضوع فکر میکند که این زائده، احتمال زمین خوردن کودکان یا افراد مسن را افزایش میدهد.
در بخش دیگری از محله، سراغ ۲سطل زباله میرود که اطرافش را شیرابه گرفته است. سطلها را بهدقت بررسی میکند تا بداند سوراخ هستند یا خیر. سپس از بیتوجهی برخی افراد و کسبه به نظافت محله گلایه میکند و میگوید: «مسئولان شهرداری در اینجا 2سطل زباله نصب کردهاند اما پسماند زیادی در کنار مخازن دیده میشود که چهره محله و بازارچه جلیلی را مخدوش کرده است. متأسفانه برخی از اهالی و کسبه بازار، بهجای تخلیه پسماند در سطلهای زباله، آنها را کنار مخازن رها کردهاند. البته در ایجاد این مشکل، زبالهگردها هم نقش دارند و محتویات سطلها را بیرون میریزند. این کارها سلامتی دیگران را بهخطر میاندازد.»
پیگیری ۲موضوع مهم در محله
سعید زنجانی سالهاست در محله جلیلی زندگی میکند و زال را بهخوبی میشناسد. او میگوید:«حاج حیدر بازنشسته شرکت گاز است اما پیگیری مشکلات مردم را به خانهنشینی ترجیح داده است.»
او با بیان اینکه زال از جوانی بهفکر رفاه شهروندان بوده، ادامه میدهد: «اکنون هم پیگیر ۲موضوع مهم در محله است؛ برگزاری کلاس برای آشنایی بچههای محله با مضرات مصرف موادمخدر و ایجاد امکانات برای کودکان سندروم داون در سرایمحله جلیلی، کارهایی است که دغدغه او هستند و پیگیر انجام آنهاست.»جواد قربانی از کسبه محله است و هرجا مشکلی میبیند، بلافاصله سراغ زال میرود. او میگوید: «همیشه مزاحم حاجحیدر میشوم و مشکلات محله را به او اعلام میکنم. درخواستی هم که بهتازگی با او درمیان گذاشتهام، رسیدگی به وضعیت مخازن زباله است. عدهای از اهالی و کسبه برای خودداری از لمس احتمالی سطلهای زباله، پسماند خود را کنار مخازن رها میکنند. زال در گفتوگو با من، پیشنهاد داد تا این سطلها به در و اهرم پا مجهز شوند تا از انتشار زباله و بوی آنها در محله جلوگیری شود و اهالی هم مجبور به لمس در مخازن نشوند. قرار است او این موضوع را با مسئولان شهرداری درمیان بگذارد تا درصورت امکان اجرایی شود.»
حسن شیری هم که از کسبه و ساکنان قدیمی محله است، میگوید: «هروقت طرحی در این محله اجرا میشود، زال بهصورت مرتب پیگیری میکند تا هزینهها بهدرستی صرف و از هدررفت بودجهها جلوگیری شود. یادم هست هنگام سنگفرش بازارچه جلیلی، مدام پیگیر استفاده پیمانکاران از مصالح مرغوب بود تا درآینده، سنگفرشها از زمین جدا نشود. او به نحوه آسفالت کوچهها هم پس از حفاری شرکتهای مختلف برای انشعابها نظارت میکند تا این کار به نحو احسن انجام شود.»
سعید قرهداغی هم، رسیدگی به معیشت نیازمندان را از دغدغههای زال میداند و میگوید: «اگرکاری از دست حاج حیدر بربیاید، حتماً برای محله و اهالی، بهخصوص نیازمندان انجام میدهد. او سالها برای رسیدگی به وضعیت معیشت اهالی تلاش کرده و با بچههای مسجدی، سبدکالا و نوشتافزار و... بین خانوادههای کمبضاعت توزیع کرده است.»
اهالی، شایسته بهترینها هستند
زال زمان انقلاب سن کمی داشت اما در فعالیتهای انقلابی شرکت میکرد. وقتی که جنگ شد، در کلاسهای آموزشی امدادرسانی به مصدومان شرکت کرد که در مساجد امام زمان(عج)، موسیبنجعفر(ع) و یومالغدیر برگزار میشد. با همین تخصص، آنهم در ۱۴سالگی به جبهه اعزام شد و در عملیاتهای والفجر مقدماتی، والفجر یک و ۴ بهعنوان امدادگر خدمت کرد. حین کمکرسانی به زخمیها، نحوه امدادرسانی به جانبازان را به رزمندهها آموزش داد تا اینکه سال۱۳۶۵ در عملیات والفجر۸ آرپی جی بهدست گرفت و در همین عملیات، در منطقه فاو به درجه جانبازی نایل آمد. با وجود این، خیلیها از جانبازی او بیخبرند. تعصب زیادی به این محله منطقه۱۷ دارد و وقتی علت را میپرسیم، میگوید: «در محله جلیلی به دنیا آمدهام و رسیدگی به مشکلات این محله و ساکنانش را وظیفه خودم میدانم.»
او ادامه میدهد: «جلیلی از محلههای قدیمی منطقه است و زمانی که بخشهایی زیادی از این منطقه آباد نشده بود و بیشتر زمینها کشاورزی بودند، خانوادههای زیادی در اینجا زندگی میکردند. این خانوادهها گردن ما حق دارند. آنها در برهههای مختلف پای نظام ایستادند و شایسته امکانات بیشتری هستند. در زمان انقلاب حضور چشمگیری در راهپیماییها داشتند و در دوران دفاعمقدس هم شهیدان زیادی تقدیم اسلام کردند. هرجا به کمکهای مردمی نیاز بوده، همین خانوادههای کمبضاعت مشارکت جدی داشتهاند.»
سپس میگوید: «افتخار خانوادههای محله جلیلی این بود که فرزندانشان در راه انقلاب شهید یا مجروح شوند. بعضی از بچهمحلها هم که در مبارزات انقلابی شرکت داشتند، اما آن زمان مجروح یا شهید نشدند، در دوران دفاعمقدس به این افتخار دست پیدا کردند. نمونهاش شهید حسن قلیزاده بود. ساواکیها بارها برای دستگیریاش به محله آمدند و نتوانستند کاری از پیش ببرند. او بعد از پیروزی انقلاب فرمانده پایگاه بسیج مسجد امام زمان(عج) شد و در زمان جنگ به جبهه رفت و به شهادت رسید.» البته برادر همسرش نیز همین سرنوشت را داشته است؛ شهید محرمعلی مقدم بارها تحت تعقیب ساواک قرار گرفت اما زنده ماند تا در دوران جنگ به شهادت برسد.
مکث
تربیت در خانوادهای شهیدپرور و انقلابی
پدرش کارگر ساده بود و مادرش سواد قرآنی داشت. با وجود این فرزندان خود را صالح بار آوردند. عباس در دوران دفاعمقدس شهید شد و مجتبی لباس روحانیت پوشید و مدتی هم امام جماعت مسجد موسیبنجعفر(ع) بود. حیدر هم کارشناسی الهیات دارد و گرایش او فقه و حقوق اسلامی است.
شهید عباس زال، ۱۳بهمن سال۱۳۴۸ به دنیا آمد. تا دوم متوسطه در رشته علوم تجربی درس خواند و سپس بهعنوان امدادگر بسیجی به جبهه رفت تا اینکه ۲۰دی سال۱۳۶۵ در شلمچه بر اثر اصابت ترکش به سر شهید شد. امسال به مناسبت سیوششمین سالگرد شهادت وی، آیین نامگذاری یکی از کوچههای محله جلیلی به نام ایشان در مسجد یومالغدیر برگزار شد. شهردار منطقه۱۷ در این مراسم با اشاره به بخشی از وصیتنامه شهید عباس زال گفت: «این شهید بزرگوار در وصیتنامه خود نوشته چشمهایم را باز بگذارید که گمراهان بدانند من از روی شناخت و آگاهی این راه را انتخاب کردم.»