گفتوگو با پدر شهید فریدالدین معصومی، نخبهای که در حادثه تروریستی شاهچراغ آسمانی شد
مهمترین اصل تربیتی را لقمه حلال میدانم
لقمه حلال، مهمترین اصل در تربیت فرزند صالح است و بچهها در خانواده عشق و صمیمیت را میآموزند
سعید مرادی
روز پدر که از راه میرسد، تمام پدران چشم به راه فرزندانشان هستند تا کنارشان بروند و آنها را در آغوش بگیرند و به جشن گل و شیرینی و بوسه ببرند اما هستند پدرانی که در این روز تنها سهمشان از حضور فرزندان، فقط یک قاب عکس و یک دنیا خاطره و دلتنگی است. مثل پدر شهید «فریدالدین معصومی» از شهدای حادثه تروریستی حرم شاهچراغ(ع) که سال گذشته هرگز گمان نداشت که امسال در فراق پسر نخبهاش این روز را سپری کند. او امسال جای خالی فریدالدین را بیش از همیشه در روز پدر احساس خواهد کرد. پدری که از راه و مسیر و سرنوشت فرزندش رضایت دارد و میگوید شهادت، پاداش نان حلالی است که بر سر سفره برده و لقمههای پاک که از گلوی فرزندانش پایین رفته است. گفتوگوی ما را با سیدمحسن معصومی، پدر شهید سید فریدالدین معصومی که در آستانه فرارسیدن ولادت حضرت علی(ع) و روز پدر صبورانه پاسخگوی ما بود، از دست ندهید.
بهنظر شما رسالت پدری بهویژه پدر شهید بودن سنگین است؟
بهنظر من از مهمترین حسهایی که یک مرد در زندگی خود میتواند تجربه کند، پدر شدن است؛ احساسی که آن قدر شیرین است که به تحمل همه مسئولیتها و سختیهایش میارزد. پدر شهید هم که باشی این احساس برایت کمی متفاوتتر خواهد بود. در همینجا فرارسیدن روز پدر را به همه پدران ازجمله فرزندانم تبریک میگویم و امیدوارم همه پدرها همیشه سلامت باشند و موفقیت فرزندان خود را ببینند.
فکرمیکردید که روزی بهعنوان پدر شهید خطاب شوید؟
همه ما هرقدر هم علاقهمند به مقوله شهید و شهادت باشیم اما هیچوقت انتظار شنیدن خبر شهادت عزیزانمان را نداریم. من و پسرم هر دو خادم حرم امامرضا(ع) بودیم. زمانی که پسرم شهید شد، نوبت من بود که در حرم امامرضا(ع) حاضر باشم و خدمت کنم. وقتی خبر شهادتش را دادند، همان موقع رو به حرم مطهر و ضریح آقا کردم و اشک از چشمانم جاری شد. از امام رضا(ع) خواستم که خدا به من و مادر و همسر شهید و فرزندانش صبر بدهد. در آن لحظه خیلی ناراحت بودم اما با این فکر که شهادت پسرم، معاملهای با خداست و او در راه خالق شهید شده، تسلیم درگاه الهی شدم و تا حدودی آرامش یافتم. امیدوارم که موردقبول باریتعالی قرارگیرد.
چه ویژگی شهید فریدالدین در خاطرتان جاوید میماند ؟
شهید فریدالدین، فرزند سوم من و از بهترین ویژگیهای او ایستادگی برای حرفها و عقایدش بود، او کاملا استقرار عمل داشت و تقوای بسیاری از خود نشان میداد بهطوری که از کودکی این تقوا را نشان میداد. فرزندم خیلی مؤمن بود و برایش فرق نمیکرد کجاست، وقت اذان به نماز میایستاد، در نیوزیلند هم کار قرآنی میکرد، حسینیهای راهاندازی و شیعیان را جمع کرده بود و گروه خوبی تشکیل داده بود و با همه آنها به خوبی ارتباط داشت. به افراد ضعیف اهمیت میداد. از سفر که آمد بهشدت دغدغه مردم را داشت و کمک میکرد برای پروژهای به لامرد فارس رفت و همانجا هم به شهادت رسید. در حوزه مروی درس خواند، خادمیار حرم امام رضا(ع) بود با برادرش با هم کشیک بودند و با هم میرفتند، ما اصلا نمیدانستیم که حافظ قرآن است، برادرش این را فهمیده بود و بعدها برای ما بازگو کرد. همچنین او فردی صادق و راستگو بود و در کار و زندگی رو راستی و صداقت برای او اهمیت خاصی داشت. او در زندگی هیچوقت اتلاف وقت نداشت و در کارهای جهادی همیشه پیشقدم بود.
همانطور که گفتید، شهید فریدالدین در نیوزیلند تحصیل کرد، چطور به کشور بازگشت و زندگی در ایران را به ماندن در نیوزیلند ترجیح داد؟
او در دامن مادرش بزرگ شده و تربیت او باعث شده بود تا به چنین فرد بزرگواری تبدیل شود. مادر شهید فریدالدین فداکاری بسیاری برای او کرد و از جان خود مایه میگذاشت. زمانی که شهید فریدالدین خواست از کشور برود و تحصیل کند؛ با این هدف از ایران رفت تا کاملتر شود و علم خود را بیشتر کند. پس از کسب مدرک کارشناسی ارشد در نیوزیلند دکتری خود را ادامه داد. او تمایل داشت که تحصیل خود را ادامه دهد اما مادرش بیتابی میکرد و به همین دلیل به ایران بازگشت تا به میهن خود در کنار خانوادهاش خدمت کند. او پیشنهادهای بسیاری را از کشورهای دیگر رد کرد و به ایران بازگشت چرا که باور داشت باید دانش خود را در ایران پیادهسازی و با اشتغالزایی هموطنان خود را مشغول بهکار کند و حرکت مفیدی صورت دهد.
از زحمات همسرتان برای تربیت فرزندان و فداکاریهایش برای فرزندان یاد کردید که دور از انتظار از یک مادر نیست. بهنظر شما پدران در راهبری تربیت فرزندان چه نقش و جایگاهی دارند؟
خوب، نمیتوان نقش پدر را در خانواده نادیده گرفت. یک پدر همانطور که از قدیم گفتهاند ستون خانواده است. پدری که همه اعضای خانواده به او تکیه میکنند و میتواند یک دوست و یار واقعی برای همسر و فرزندانش باشد. من بهعنوان یک پدر همیشه با فرزندانم دوست و رفیق بودهام. آنها هم همیشه با من صمیمی هستند. بهعنوان مثال فرزندم «فریدالدین» همیشه با من شوخی میکرد و ارتباط خوبی باهم داشتیم. ما همیشه با هم صحبتهای علمی میکردیم و او همیشه همه جزئیات را با من در میان میگذاشت.
رابطه خوب و صمیمانه زن و شوهر چقدر در تربیت فرزندان صالح تأثیرگذار است؟
بسیار زیاد. رابطه صمیمانه یک زن و شوهر در تربیت فرزندان نقش مستقیم و مؤثر دارد و باعث میشود تا فرزندان در مسیر تربیتی درست و صحیح قرار بگیرند. وقتی ارتباط میان زن و شوهر خوب و صمیمانه باشد، فرزندان صمیمیت و عشق را میآموزند و قطعا در آینده آنها نیز همانند پدر و مادر عشق و صمیمیت را در زندگی خود و در ارتباط با مردم و اطرافیان پیش خواهند گرفت.
مهمترین اصول تربیتی شما در تربیت فرزند چه بوده است؟
من ادعایی در این زمینه ندارم اما مهمترین اصل من در تربیت فرزندان، اعتقاد به لقمه حلال است و همیشه تلاش کردهام که بر این اصل پایبند باشم و زندگیام عاری از نان حرام باشد. همچنین داشتن ارتباط صمیمانه و دوستانه از دیگر اصول من در تربیت فرزندانم بوده است. از همان دوران کودکی فرزندانم تاکنون، ما هر از گاهی جلسههای شبانه برگزار میکنیم و در آن هر یک از فرزندان صحبت و نقد و نظرهای خود را مطرح میکنند. برگزاری این جلسهها نهتنها باعث ایجاد صمیمیت بیشتر میان ما میشود، از سوی دیگر باعث شده تا هیچ حرف نگفتهای در دلمان باقی نماند و دوستی و صمیمیت میان خانواده را بیشتر کرده است.
از لقمه حلال یاد کردید. به اعتقاد شما لقمه پاک و طیب چه تأثیری در رشد معنوی و روحی افراد دارد؟
به اعتقاد من لقمه حلال در تربیت فرزندان صالح نقشی صددرصدی دارد و از لقمه حلال است که همیشه نتیجه خوب حاصل میشود.
گفتید با فرزندان خود رابطه رفاقتی داشته و دارید. آنها در مواجهه با نکات اخلاقی که شما بهعنوان پدر گوشزد میکنید، چه واکنشی نشان میدهند؟
باور کنید که هیچیک از فرزندان من هیچوقت، خطایی نداشتهاند که من بخواهم به آنها گوشزد کنم اما گاهی پیش آمده که به آنها بخواهم نصیحتهای پدرانه داشته باشم و آنها نصیحتها را به گوش جان خریدارند. البته همانطور که گفتم ما همیشه جلسههای خانوادگی داریم که فرصتی است تا درباره همه آنچه در زندگیمان جریان دارد، صحبت و به شکل بهتر مشکلات را حل کنیم. همچنین من اگر بخواهم نصیحتی به فرزندانم داشته باشم براساس آیههای قرآن و احادیث موجود با آنها صحبت میکنم. فرزندانم هم چون مذهبی هستند و هم میدانند که این حرفها، حرفهای خدایی است، خیلی راحت و خوب آنها را قبول میکنند. البته نه اینکه آنها هر حرفی را بدون فکر قبول کنند، بلکه در ابتدا تعقل و تفکر کرده و در نهایت این نصیحتهای پدرانه را پذیرفته و به آن عمل میکنند.
شهید فریدالدین که خودش هم پدر بود و 2فرزند داشت، در تربیت فرزندانش تا چه حد شما را الگو قرار داده و در رفتار و منش جای پای شما گذاشته بود؟
به اعتقاد من پسرم فریدالدین در تربیت فرزندان خود همان رفتار و برخوردی را داشت که من با او و دیگر فرزندانم داشته و دارم. او بهخوبی میدانست که این راه نتیجه خوبی به همراه دارد. خدا را شکر نوههایم نیز کاملا موفق هستند. بعد از شهادت پسرم، وقتی به محضر مقام معظم رهبری رسیدیم و حضرت آقا از پسر شهید پرسیدند که وقتی بزرگ شدی، میخواهی چه کاره بشوی؟ او جواب داد میخواهم راه پدر را ادامه بدهم، چون او یک انسان کامل بود.