• شنبه 8 اردیبهشت 1403
  • السَّبْت 18 شوال 1445
  • 2024 Apr 27
دو شنبه 10 بهمن 1401
کد مطلب : 184405
+
-

با تقدیر رهبری، همه خستگی‌ام دررفت

گفت‌وگو با زهره یزدان‌پناه‌، نویسنده کتاب «اینجا سوریه است» که به‌تازگی مورد تقدیر مقام معظم رهبری قرار گرفته است

گفت‌وگو
با تقدیر رهبری، همه خستگی‌ام دررفت

علی‌الله سلیمی-روزنامه‌نگار

زهره یزدان‌پناه‌قره‌تپه، ضمن بهره‌مندی از «علوم حوزوی»، کارشناس «تاریخ»، کارشناس‌ارشد «تاریخ و تمدن اسلامی» و کارشناس‌ارشد «پژوهش هنر» است و 18عنوان کتاب مستقل دارد. کتاب‌های چاپ‌شده‌اش، در زمینه ادبیات داستانی، پژوهش، مستندنگاری و تاریخ شفاهی در حوزه‌های مختلف ازجمله حوزه دفاع‌مقدس و مقاومت هستند. این نویسنده، پژوهشگر و مستندساز، فعالیت در عرصه مستندسازی، مستندنگاری و تاریخ شفاهی در زمینه دفاع و مقاومت در داخل و عرصه بین‌الملل از ترکیه، لبنان، سوریه و عراق را در کارنامه فعالیت‌های خود دارد. وی  داور جشنواره‌های مختلف ادبی و داستانی است و خاطرات حوزه دفاع‌مقدس و همچنین نامزد و برگزیده جشنواره‌های متعدد در حوزه فیلم و ادبیات نیز در کارنامه او دیده می‌شود.

کتاب «اینجا سوریه است؛ صدای زنان راوی جنگ» اثر تحقیقی و میدانی درباره مقاومت در جبهه سوریه، از زبان زنان راوی سوری است. چه شد که شما تصمیم گرفتید به سوریه بروید و جنگ در آن منطقه را از زبان زنان آن سرزمین روایت کنید؟
درباره اینکه چرا روایت کتاب، از زبان زنان بوده، خب، پرسش اصلی من در این پژوهش میدانی، این بود که جنگ تحمیل شده بر دولت و مردم سوریه، چه اثری را بر زندگی زنان و کودکان این کشور درگیر بحران جنگ گذاشته است؛ زنان و کودکانی که از مردم عادی‌اند و اصلا نظامی هم نیستند! از سوی دیگر، وقتی نام زن به میان می‌آید، در کنارش، خانواده مطرح می‌شود و خانواده هم، یعنی کوچک‌ترین نهاد جامعه. پس وقتی زنان، روایتگر می‌شوند، یعنی خانواده و سپس جامعه دارد روایت می‌شود. در کنار این موضوع، جریان‌ساز بودن زنان هم مطرح است. این جریان‌ساز بودن زن در طول تاریخ، قابل اثبات است. بهترین مصداق را هم می‌توانید در مورد حضرت‌زینب(س) در واقعه کربلا و نهضت عاشورا ببینید. حضرت زینب(س)، درواقع پیام‌بری پیام‌های عاشورا و نهضت کربلا را برعهده می‌گیرند و در مورد آن، جریان‌سازی می‌کنند؛ لذا جریان‌ساز عاشورا، یک زن است.
محتوای کتاب نشان می‌دهد شما به‌عنوان یک زن مستندنگار در شرایط بحرانی به استان‌های مختلف سوریه سفر کردید تا نگاه جامعی به موضوع داشته باشید. درباره سختی‌های این کار، آن هم برای یک زن نویسنده در یک منطقه بحرانی جهان بگویید.
اینکه یک زن بخواهد به یک کشور درگیر بحران جنگ، مثل سوریه برود، یک موضوع است و اینکه همین زن بخواهد سراغ زنان درگیر بحران در آن کشور برود هم، موضوع دیگری است. وقتی یک خانم بخواهد سراغ پژوهش میدانی درباره موضوعی برون‌مرزی برود، به‌طور یقین، مشکلاتی را به همراه دارد. این مشکلات را بگذارید در کنار موافق نبودن بعضی از افراد با این موضوع. رفتن من هم به سوریه، ابتدا مورد مخالفت‌ بعضی‌ها واقع شد، اما با وجود این مسائل و البته حمایت‌های دیگر، با همه فرازونشیب‌هایی که وجود داشت، سفر من انجام شد. خب من قبلا به‌دلایل مختلف، بارها به سوریه رفته بودم، ولی همه‌شان قبل از درگیری‌های سوریه بوده است. وقتی اواخر جنگ یعنی سال 2017 و 2018 میلادی به این کشور رفتم، وضعیت با آن چیزی که من در سفرهای قبلی‌ام دیده بودم، خیلی متفاوت بود. همین وضعیت باعث شد من شناخت جدیدی نسبت به این کشور پیدا کنم که با شناخت قبلی‌ام فرق می‌کرد.
کتاب شما امسال در بخش مستندنگاری جایزه ادبی جلال آل‌احمد به‌عنوان یکی از 5نامزد راه‌یافته به مرحله نهایی بود و در مراسم اختتامیه در بخش ویراستاری برگزیده شد. دراین باره چه نظری دارید؟
در جشنواره‌ها، این نظر داورهاست که اهمیت دارد و شرط انتخاب‌هاست؛ بنابراین به‌عنوان مولف اثر نظر خاصی نداشتم و هنوز هم، خیلی جاها و خیلی مواقع ندارم؛ چون به‌عنوان مثال، بوده در جشنواره‌ای که همین کتاب به دلایل غیرمنطقی و غیرقابل باوری، حتی به‌دست داورها نرسیده تا حداقل، مورد ارزیابی و داوری قرار بگیرد و به همین راحتی، فرصت حضور این کتاب در آن جشنواره، سوخته و از بین رفته است. در مورد جایزه ادبی جلال آل‌احمد، با همه سلامت‌نفسی که از دبیر علمی آن سراغ دارم، ولی دوباره همان سلیقه داورهاست که حرف نهایی را می‌زند. خیلی‌ها بعد از اعلام برگزیده‌ها در این جایزه ادبی، مهم‌ترین پرسشی که در مورد نوع انتخاب‌های داوران محترم این جایزه داشتند، این بود که وقتی از بین 5نامزد نهایی این جایزه، هر 3کتابی که برگزیده می‌شوند، کتاب‌هایی هستند که روش پژوهش‌ آنها روش کتابخانه‌ای بوده، پس جایگاه تاریخ شفاهی و مستندنگاری در این انتخاب‌ها کجاست؟! نمی‌خواهم کتاب‌هایی که انتخاب شدند را کم‌ارزش بدانم؛ اتفاقا هر 3 کتابی که انتخاب شدند، بسیار کتاب‌های ارزشمندی هستند، اما داوران محترم توجه نکرده‌اند که روش پژوهش کتابخانه‌ای در مقایسه با روش پژوهش میدانی، چقدر متفاوت است. اما نکته دیگر بحث ویراستاری است. از همان زمان که ویراستاری کتاب «اینجا سوریه است» شروع شد، مسائل متعددی که در مرحله ویراستاری این کتاب پیش آمد، مرا متوجه چند نکته کرد. مجموع این نکات باعث شد حتی پرسشی اساسی برایم مطرح شود که نیاز به بحث و گفت‌وگوی علمی دارد. شکی نیست که هر کتابی، محصول تعامل نویسنده و ویراستار است، اما با همین تعریف و با توجه به اینکه، هنگام چاپ همان اثر، فقط نام ویراستار در شناسنامه کتاب درج می‌شود، پرسش قابل طرح این است که نسبت تعامل ویراستار و نویسنده با همدیگر در ویراستاری کتاب و نسبت و میزان این تعامل با یک کتاب، چگونه است؟
به‌تازگی رهبر معظم انقلاب اسلامی از کتاب شما، «اینجا سوریه است» تقدیر کرده‌اند. از احساس خود در این‌باره بگویید.
همه خستگی‌ام دررفت؛ همه خستگی‌ام. من 2بار در مورد این کتاب، خستگی‌ام در رفته است؛ یکی وقتی بود که از حلب تازه برگشته بودم و می‌خواستم دیگر به ایران برگردم که یک دفعه شنیدم قرار است به‌زودی آخرین گروه مردم تحت محاصره فوعه و کفریا با مسلحان و خانواده‌های آنها مبادله شوند؛ نیم‌ساعت بعد، من با کوله‌پشتی و دوربینم، در جاده حلب بودم تا خودم را به اردوگاه جبرین برسانم. من نخستین و تنها بانوی ایرانی بودم که شاهد این آزادی بودم. آن لحظه احساس می‌کردم، خداوند پاداش رنج و زحمات من را در این سفر و پژوهش میدانی برای نگارش کتاب «اینجا سوریه است» داده است. بار دوم وقتی بود که مدتی بعد از چاپ این کتاب، متوجه شدم همین کتاب، مورد توجه حضرت‌آقا واقع شده، همه خستگی‌ام از جسم و جانم بیرون رفت. من از قبل اطلاع نداشتم که اصلا آن روز قرار است، چنین تقدیری باشد. به من گفته بودند که آن روز برای جلسه‌ای بروم. وقتی وارد شدم، تازه متوجه حضور مدعوین، دوربین‌ها، عکاس‌ها و بقیه قرائن و شواهد شدم. تازه اولش ناراحت هم شدم که چرا به‌خود من، چیزی گفته نشده، ولی انگار تصمیم کسانی که آن مراسم را گرفته بودند این بود که می‌خواستند با نگفتنش به من، به قول خودشان، باعث غافلگیری‌ام شوند. این موضوع در شرایطی اتفاق افتاد که هم احقاق حق از کتاب بود و هم باعث آرامشم شد.



 

این خبر را به اشتراک بگذارید