
گپی با محمود دینی که 20 سال از شهرت دور است
از صفر شروع میکنم

اواسط دهه 60 را میتوان عصر طلایی ساخت مجموعههای تلویزیونی با مضامین اجتماعی و ظهور ستارههای جدید از دل آنها دانست.محمود دینی هم با ایفای نقش علی در سریال آینه عبرت به اوج شهرت رسید و در مدت کوتاهی هم به جوان اول سینما تبدیل شد. علی پسر جوانی بود که بنا به دلایل مختلف اجتماعی به ورطه اعتیاد کشانده میشود و دست آخر با عزم و اراده خودش از بند اعتیاد رها میشود.این خلاصه داستان سریال پرمخاطب آینه عبرت بود که در زمان خودش بینندگان تلویزیونی را میخکوب و خیابانها را خلوت میکرد.محمود دینی در آن روزها مرد شنبه شبهای پربیننده تلویزیون بود و انتظار میرفت بعد از پایان مجموعه آینه عبرت به سوپراستارهای آن روز سینما بپیوندد اما بعد از ایفای نقش در چند فیلم سینمایی آرام آرام محو شد.این هفته سراغ بازیگر نام آشنای سالهای نه چندان دور رفته ایم و احوالش را جویا شده ایم.دینی میگوید با کمک همسر و فرزندانش مقابل سیلی که وارد زندگیاش شد ایستاده و حالا آماده است تا همه چیز را از صفر شروع کند.
چه شد که با وجود داشتن فوق دیپلم نظامی وارد دنیای هنر و بازیگری شدید؟
از سال 1360 مدیر کل روابط عمومی ستادمبارزه با مواد مخدر بودم که زیر نظر نهاد ریاست جمهوری فعالیت میکرد. این ستاد یک سازمان انتظامی بود و نیروهایش باید درس این رشته را میخواندند. ما کلاسهای آموزش عقیدتی و نظامیداشتیم و با اجرای طرح ادغام درجه سروانیام را دریافت کردم. بعد از گذراندن دورههای مختلف از ناجا درجه سرهنگی گرفتم و در همان مقطع فوقدیپلم نظامی دریافت کردم.
ایده ساخت سریال آینه عبرت از کجا شکل گرفت؟
در همان سالها قرار شد با دعوت از هنرمندان و ساخت یک مجموعه تلویزیونی، در زمینه اطلاع رسانی و پیشگیری از اعتیاد به مواد مخدر قدم برداریم و ایده ساخت این مجموعه را مطرح کردم.از بین چند گزینه کارگردانی هم محسن شاه محمدی را انتخاب کردیم که هشدارهای پلیس را ساخته بود و با کار در این زمینه آشنایی داشت.
در آن سالها سابقه فعالیت هنری داشتید؟
قبل از آینه عبرت به عنوان سیاهی لشگر در دو سه پلان از فیلم تیغ و ابریشم ساخته مسعود کیمیایی بازی کرده بودم و در سال 71 هم در فیلمهای تابع قانون و یک روز گرم نقش نسبتا خوبی را به من واگذار کردند اما رشته اصلیام عکاسی و فیلمبرداری بود و در مدرسه عالی تحصیل کرده بودم.با شروع جنگ تحمیلی تعدادی فیلمبردار از طرف صدا و سیما به مناطق جنگی میرفتند و من هم یکی از آنها بودم.
اما قرار نبود به عنوان بازیگر در آینه عبرت حضور داشته باشید.
در قسمتهای اول و دوم سریال آینه عبرت نقشی نداشتم و تهیه کننده مجموعه بودم اما همانطور که گفتم زمینه بازیگری داشتم.در آن سالها امکانات زیادی نداشتیم و تهیه کننده، مدیرتدارکات و مدیر فیلمبرداری خودم بودم.در قسمت سوم سریال دو سه پلان بازی کردم و آقای محسن شاه محمدی که کارگردان مجموعه بود خوشش آمد و اصرار کرد که نقش علی را خودم بازی کنم.ما از سال 67 ساخت مجموعه را شروع کردیم و تا سال 73 ادامه داشت.
بازیگری جزو علایق شما بود؟
قبل از شروع مجموعه آینه عبرت برای ستاد مبارزه با مواد مخدر 800 دقیقه فیلم مستند درباره مواد مخدر ساخته بودم و زمینه فیلمسازی و کارگردانی داشتم اما علاقه اصلیام به بازیگری بود.در عین حال فیلمسازی و تولید را هم رها نکردم.یادم هست که فیلمبرداری آینه عبرت را با یک دوربین قدیمی و سه پایه ناقص انجام دادیم.حتی بوم صدا نداشتیم و میکروفن را به یک تکه چوب میچسباندیم تا صداها را ضبط کنیم.
داستان آینه عبرت واقعی بود؟
برای ساخت مجموعههایی از این دست معمولا به پروندههای خام رجوع میکردند.ما هم از اداره اطلاعات و عملیات ستادمبارزه با مواد مخدر پروندهای را گرفتیم که قابلیت پردازش داشت.البته گاهی اوقات یک پرونده معمولی در اختیار کارگردان قرار میگیرد و بهترین فیلم یا مجموعه تلویزیونی را میسازد و گاهی خلاف این اتفاق رخ میدهد.آقای شاه محمدی هم برای کارکردن روی پروندهای این مدلی ذوق داشت و به همین دلیل آینه عبرت به یک کار خوش ساخت تبدیل شد.
دستمزد بازیگران این مجموعه چه قدر بود؟
در آن سالها برای بازیگران دستمزدهای دولتی در نظر میگرفتند؛ مثلا هر بازیگر بابت هر قسمت 200 هزار تومان و ماهیانه 800 هزار تومان حقوق میگرفت و مالیات هم از آن کسر میشد.امروزه یک بازیگر معمولی بابت بازی در سریال تلویزیونی کمتر از 100 میلیون تومان نمی گیرد و بازیگران مطرح بابت بازی در هر فیلم سینمایی بین 150 تا 700 میلیون تومان طلب میکنند.
پخش مجموعه آینه عبرت با نظرات موافق و مخالف بسیاری همراه بود. عدهای به جنبه پیشگیرانه پخش چنین مجموعهای اشاره میکردند اما برخی منتقدان از اثرات مخرب آن روی جوانان میگفتند.بازخورد این مجموعه در جامعه چگونه بود؟
آینه عبرت بدآموزی نداشت چون بر خلاف برخی سریالهای امروز به هیچ عنوان منقل و وافور و فرد معتاد در حال مصرف مخدر را نشان ندادیم.حتی در چند سکانس «آتقی» که شخصیت معتاد سریال بود یک سیگار روشن لای انگشتانش داشت و هرگز به آن پک نمی زد.یادم است محتوای سریال به شدت زیر ذرهبین بود و حتی از پوشیدن لباس آستین کوتاه منع میشدیم.
به عنوان تهیه کننده با منتقدان وارد بحث شدید؟
یک بار نویسندهای در یکی از روزنامههای پرتیراژ ماجرای قتل پدری توسط پسر معتادش را در تهران به پخش سریال آینه عبرت ربط داده بود.او را به دفتر روابط عمومی ستاد مبارزه با مواد مخدر دعوت کردم.چند دقیقه که صحبت کردیم متوجه شدم طرف اعتیاد دارد و اعتراف کرد که وقتی سریال پخش میشود همسر و فرزندانش به او نگاه میکنند و این موضوع آزارش میدهد.آینه عبرت هم مثل هر مجموعه تلویزیونی دیگری بی عیب نبود اما طبق نظرسنجی سازمان سنجش افکار عمومی سازمان صدا و سیما،هنگام پخش آن خیابانها خلوت میشد.
عموم مردم بعد از گذشت همه این سالها هنوز شما را به دلیل بازی در سریال آینه عبرت میشناسند.حتی جمله «محمود دینی الان کجاست؟» یکی از جملات پرتکرار موتور جستجوگر گوگل است.چرا یکباره از صحنه بازیگری کنار رفتید؟
سال 1374 بود که با ستادمبارزه با مواد مخدر قطع همکاری کردم و موسسه فرهنگی هنری یاسین فیلم را راه انداختم.یکی از کارهای ما تولید تیزرهای امحای مواد مخدر بود تا اینکه دو فیلم خداحافظ سینما و عبور از زندگی را برای رسانههای تصویری که آن روزها نوپا بودند ساختم و موسسه جان تازهای گرفت. دوست داشتم در بخش تولید و تهیه فیلم و سریال فعالیت کنم.
ماجرای راه اندازی شبکه تلویزیونی ماهوارهای چه بود؟
در دولت قبل از هنرمندان خواستند تا در ملاقات با رئیس جمهور وقت، مشکلات و درخواستهایشان را مطرح کنند و من درخواست راه اندازی یک شبکه تلویزیونی ماهوارهای را دادم.بعد از 8 ماه مجوز راه اندازی شبکه پرشین تی وی توسط وزارت ارشاد صادر شد و پخش فیلمها و برنامههایی مطابق با سیاستهای جمهوری اسلامی ایران را شروع کردیم.مجوز پرشین تی وی 6 ماهه بود اما در سه ماهه دوم تعداد کانالهای پرشین تقلبی زیاد شد و از طرفی خیلیها انتقاد کردند که چرا به ما چنین مجوزی نمی دهید و دامنه بحثها به برنامه پرمخاطب هفت کشیده شد. در نتیجه بعد از 3 ماه و سرمایه گذاری هنگفتی که برای راه اندازی شبکه کرده بودیم،مدیران وقت وزارت ارشاد مجوز را باطل کردند و من ماندم و دو و نیم میلیارد تومان بدهی.
پس دلیل غیبت طولانی شما در عرصه بازیگری به مشکلات شخصی هم مربوط میشود.
بعد از این ماجراها درگیر گرفتاریهای ناخواسته شدم.خانهام را فروختم و حتی همسرم خانهای را که ارثیه پدریاش بود فروخت تا پول طلبکاران را بدهیم.
بدهیها پرداخت شد؟
خوشبختانه همسری دارم که برایم حکم مادر و خواهر و برادر و بهترین رفیق را هم دارد و در همه مشکلات و سختیها یار و یاورم بوده است.در اوج مشکلات مالی که برایم پیش آمد یک قدم عقب نشینی نکرد و کنارم ایستاد.ما در یک برههای فرش زیر پایمان را فروختیم و روی زیلو زندگی میکردیم.حتی تلویزیونی در خانه نداشتیم. همه وسایل زندگی مان را بابت تسویه حساب با طلبکاران فروختیم و به یک خانه اجارهای رفتیم.
بچهها چگونه با این ماجراها کنار آمدند؟
وقتی چنین مشکلاتی به وجود آمد من و همسرم و سه دخترم دست به دست هم دادیم تا از بحران عبور کنیم.من و همسرم کنار هم ایستادیم تا به بچهها آسیبی نرسد اما آنها یک قدم از ما جلوتر بودند و با حقوقی که میگرفتند بدهیهای مرا پرداخت میکردند.اتفاقاتی را که در زندگیام رخ دادند میتوانم به سیلی تشبیه کنم که میخواست همه چیز را با خودش ببرد اما حالا همه خوشحالیم که با ایمان به خدا سد محکمی ساختیم و این بحران را پشت سر گذاشتیم.هنوز هم برای حل هر مشکلی دست به دست هم میدهیم و به خدا پناه میبریم.
سال 93 بود که خبر بازگشت شما به سینما مطرح شد. چرا این اتفاق نیفتاد؟
مدتهاست به دنبال دریافت پروانه ساخت فیلم سینمایی گروگان هستم که مضمون اجتماعی دارد و درباره مواد مخدر است.ما 1700 شهید داریم که در حین مأموریت و در راه مبارزه با قاچاق مواد مخدر به شهادت رسیده اند و کمتر کسی از آنها یاد میکند.طرح اولیه را تهیه کردم و فیلمنامه را عبدالرضا منجزی نوشته و توسط یک گروه مجرب بازنویسی شده .این فیلم را خودم کارگردانی میکنم و در چند سکانس هم بازی خواهم کرد اما هنوز موفق به دریافت پروانه سینمایی نشدهام و کسی جواب مشخصی نمی دهد.
فکر نمی کنید زمانه عوض شده و سرمایه گذاری برای ساخت فیلم یا مجموعهای شبیه آینه عبرت ریسک خطرناکی است؟
حاضرم چک سفید امضا بدهم که فیلم گروگان کمتر از 20 میلیارد تومان نخواهد فروخت.بابت تامین سرمایه هم مشکلی ندارم چون هنوز بین دوستانم اعتبار دارم و در کمترین زمان ممکن میتوانم 5 میلیارد تومان سرمایه مهیا کنم. میخواهم یک بار دیگر از صفر شروع کنم و توانش را دارم اما عدهای سنگ اندازی میکنند.در ایران اگر کسی بخواهد فیلم بسازد باید پول و اعتبار و پارتی داشته باشد که من آخری را ندارم.
ظاهرا طرح ساخت مجموعهای تلویزیونی با همین موضوع را تهیه کرده اید.درست است؟
یکسال قبل چنین طرحی را تهیه کردم اما متاسفانه ستادمبارزه با مواد مخدر به عنوان متولی اصلی این حوزه از آن استقبال نکرد و حتی جواب نامه مکتوب مرا هم ندادند.ستاد مبارزه با مواد مخدر بودجه هزار میلیارد تومانی دارد و اگر 10 میلیارد از آن را به تولید یک مجموعه تلویزیونی که به کاهش جرم کمک کند اختصاص بدهد راه دوری نمی رود.
برای تهیه این سریال با صدا و سیما مذاکرهای نکردید؟
طرح ساخت این مجموعه در گروه اجتماعی شبکه یک سیما به تصویب رسید و حتی بر سرساعت پخش آن هم به توافق رسیدیم اما به دلیل عدم استقبال ستادمبارزه با مواد مخدر مسکوت مانده است.می توانم متناسب با حال و هوای امروز جامعه سریالی با مضمون اجتماعی و مواد مخدر بسازم و اگر خیابان را خلوت نکرد برای همیشه از صحنه هنر کنار بروم.
به کسانی که میخواهند بدانند محمودی دینی الان کجاست چه میگویید؟
می خواهم به مردمی که بعد از این همه سال در کوچه و خیابان و در شبکههای اجتماعی به من ابراز لطف میکنند بگویم که 6 سال است،بدون دلیل از کار منع شدهام. از مسئولان میخواهم توضیح بدهند چه جرمی مرتکب شدم و چرا باید از کار منع بشوم.
از بازیگری تا فعالیت اجتماعی
محمود دینی که به گفته خودش،مدتهاست بنا به دلایل نامعلومی از کار منع شده دستی هم در کارهای خیر و فعالیتهای اجتماعی دارد و با چندین بنیاد خیریه همکاری میکند.او به واسطه فعالیت دخترش نگار،در بنیاد خیریه دستهای مهربانی به عنوان مشاور هنری و به طور عام المنفعه با این بنیاد همکاری میکند و در بسیاری از جشنها و مراسمی که برای کودکان یتیم برپا میشود حضور دارد.دینی که بچه محله امامزاده حسن است هنوز در ماههای محرم به هیات قدیمی این محله در مسجد المهدی میرود و با کمک دوستان و بچه محلهای قدیمی،گرفتاری افراد نیازمند را رفع و رجوع میکند.او به عنوان فعال اجتماعی حضور پررنگی هم در فضای مجازی دارد و معمولا به همه پیامهای طرفدارانش پاسخ میدهد.محمود دینی برای همه کسانی که با گذشت همه این سالها هنوز جویای احوالش هستند یک پاسخ دارد:«به مردم بگوئید بیکارم و اجازه کار ندارم اما کار اصلیام همانی است که مردم با آن خاطره دارند.»دینی این روزها فرصت بیشتری دارد تا سری بزند به کافه دخترش نگار در خیابان فرشته.ما هم تلاش کردیم همین جا با او گفت و گو کنیم.
نسبتی با ش.ش ندارم
حتما در مورد شباهت عجیب محمود دینی با یکی از خوانندگان لس آنجلسی شنیده اید.بازیگر خوش سیمای سریال آینه عبرت در آن سالها با نوع پوشش، ته ریش و مدل مویی که فرق از وسط بود،شباهت خود را با خواننده لسآنجلسی بیشتر میکرد. او در آستانه 55 سالگی به حاشیههای ریز و درشتی را که به خاطر همین شباهت ظاهری برایش ایجاد شده فراموش نکرده است: «بعد از آینه عبرت چند روزنامه با تیتر درشت در مورد شباهتم و حتی نسبت فامیلیام با خواننده قبل از انقلاب نوشتند که برای خودم جای تعجب داشت.حتی یکی از شبکههای ماهوارهای این شایعه را پخش کرد. بعد از این ماجراها با مدیر آن شبکه تماس گرفتم و از او خواستم به این شایعات عجیب دامن نزنند. روزهای عجیبی بود. به همه شبیه بودم جز خودم. مدام مرا با این و آن مقایسه می کردند.حتی یادم می آید یکی از مدیران تلویزیون قسم می خورد که تو برادر ش.ش هستی و البته تأکید میکرد که من برادر ناتنی آن خواننده هستم ولی پدر آن خواننده ارتشی بود و پدر من در خیابان قزوین تهران چای فروشی داشت.»
از «آ تقی» چه خبر؟
دیگر بازیگرانی که در کنار محمود دینی در سریال آینه عبرت ایفای نقش میکردند،هر کدام به سرنوشت متفاوتی دچار شدند. مهری ودادیان که نقش مادر علی را بازی میکرد بعد از تحمل سالها درد و رنج بیماری در اسفند سال 89 درگذشت. بهزاد رحیم خانی هم چند سال بعد بازنشسته شد اما سرنوشت جواد گلپایگانی، یکی از دو بازیگر اصلی سریال که با نقش «آتقی» به اوج شهرت رسید از همه دردناک تر است.او بعد از تصادف با اتومبیل بدون بیمه که منجر به قتل شد، از سال 80 تا 94 و در بی خبری جامعه هنری در زندان به سر برد و بعد از انتشار مصاحبهاش با یکی از خبرگزاریهای رسمی، تعدادی از هنرمندان و همشهریانش در گلپایگان با راه اندازی کمپین و جمع آوری مبلغ دیه 72 میلیون تومانی، مقدمات آزادی او را فراهم کردند.جواد گلپایگانی در حوالی میدان گمرک نمایشگاه ماشین داشت اما بعد از گرفتار شدن پشت میلههای زندان، کسب و کار وسرمایهاش را از دست داد. او البته در زندان هم بیکار نبود و 5 فیلم مستند از جمله مستند هشدارها را ساخت که مضمون اجتماعی داشت.گلپایگانی بارها اعلام کرده که هنوز عاشق بازیگری است و میتواند در سریالهای تلویزیونی بازی کند اما او را هم باید در زمره بازیگران فراموش شده سینما و تلویزیون دانست.
400 هزار تومان دستمزد گرفتم
بین دستمزد برخی بازیگران فعلی با مبالغی که بازیگران نسبتا مطرح سه دهه قبل دریافت میکردند فاصله زیادی دارد. محمود دینی که بعد از بازی درخشان در سریال آینه عبرت به جوان اول سینمای ایران در دهه 60 تبدیل شده بود برای بازی در سه فیلم سینمایی قراردادی با یکی از موسسههای هنری بست که ارزش هر سه قرارداد روی هم رفته به دو و نیم میلیون تومان هم نمی رسید.دینی میگوید:«برای بازی در فیلم سینمایی شاهین طلایی که سال 72 اکران شد 400 هزار تومان و برای بازی در فیلم حامی 800 هزار تومان دریافت کردم. قرار بود در فیلم علفهای هرز هم با دستمزد یک میلیون و 200 هزار تومانی بازی کنم اما انصراف دادم و امین حیایی به جای من در این فیلم حضور داشت.»دینی که سابقه بازی در 10 فیلم سینمایی را در کارنامه هنریاش دارد، مقایسه دستمزد قدیمیها با بازیگران امروزی را قیاس مع الفارق میداند:«برای انتخاب بازیگران فیلم گروگان- که هنوز موفق به اخذ پروانه ساخت آن نشدم- با یکی از بازیگران مطرح مذاکره کردم اما به نتیجه نرسیدم.بازیگر مورد نظر ما 5/1 میلیارد طلب کرد که این رقم معادل کل هزینههای ساخت فیلم بود.»
همدوره سوپراستارها
روزهایی که نام محمود دینی به خاطر بازی در سریال آینه عبرت بر سر زبانها افتاد و از دهه هفتاد پایش به سینما باز شد،دوره ظهور بازیگران مطرح و البته پرحاشیهای بود. در آن روزها مهران مدیری با نوروز 72 و بعد از آن با بازی در سریال باغ گیلاس که سال 72 از تلویزیون پخش شد به شهرت رسیده بود و در ابتدای مسیر تبدیل شدن به یک بازیگر محبوب و پرطرفدار قرار داشت. البته ابوالفضل پورعرب را که با بازی در فیلم عروس به اوج شهرت رسیده بود میتوان پرچمدار ستارههای سینمای ایران در آن سالها دانست. او در دهه هفتاد در 28 فیلم ایفای نقش کرد و عمده فعالیتهای هنریاش در همین دوره بود.بیژن امکانیان را هم باید در ردیف سوپراستارهای دهه 60 دسته بندی کرد.او با بازی در فیلمهایی مثل دبیرستان و دستهای آلوده و گلهای داوودی خود را به عنوان بازیگری مطرح معرفی کرد و با پایان دهه هفتاد آرام آرام از صحنه اصلی سینما خارج شد.محمود دینی اگر میخواست در سینما حضور دائمی داشته باشد باید با چنین بازیگران محبوب و اسم و رسم داری رقابت میکرد و به نظر میرسید به واسطه اقبالی که مردم به سریال آینه عبرت نشان داده بودند میتوانست این مأموریت غیرممکن را به سرانجام برساند اما او مسیر دیگری را انتخاب کرد و با راه اندازی موسسه فرهنگی هنری یاسین فیلم به پشت دوربین پناه برد.