انقلابیای که پایهگذار نهضت آزادی بود
امیررضا واعظیآشتیانی-فعال سیاسی
دکتر شیبانی، فردی وارسته و سلیمالنفس و بریده از دنیا از این نظر که دنبال جاه و مقام باشد یا تلاش کند که پست و عنوانی داشته باشد، بود. او کسی بود که مانند او در جامعه ما کم است یا شاید هم هست، اما در جامعه آنان را نمیبینیم. شیبانی عاشق خدمت بود و برای او مهم بود که بتواند به جامعه کمک کند و تلاشش را هم بر این مبنا گذاشته بود. متأسفانه یاد گرفتهایم وقتی افراد و انسانهای وارسته و کسانی را که الگوی جامعه ما در رفتار سیاسی و اجتماعی هستند، بعد از اینکه از دست میدهیم تکریم کنیم و یادشان را گرامی بداریم؛ درحالیکه چنین شخصیتها و الگوهایی باید به خوبی در جامعه معرفی شوند و رفتار و منش آنان بهعنوان مسیر راه برای کسانی که پا در مسیر سیاست و اجتماع میگذارند تبیین شود تا بتوانند رفتار درست را در مسیری که میپیمایند انتخاب کنند.
گرچه بر این باورم که شخصیت مرحوم شیبانی آنطور که باید و شاید برای دیگران تبیین و معرفی نشده است، اما، خود در دوره دوم شورای شهر 4سال افتخار همدورهای ایشان را داشتم، به مدت 2سال در کنار ایشان قرار گرفتم و او را فردی پرتلاش، زحمتکش و دلسوز دیدم. او با مردم همانگونه که بودند برخورد میکرد و همنشین واقعی فقرا بود. او ازجمله افرادی بود که عمیقا به انقلاب اسلامی و ارزشهای نظام باور داشت و عمیقا نیز یک مذهبی روشن و همراه با تعقل بود.
دکتر شیبانی در سپهر سیاسی خود، بنیانگذار نهضت آزادی بود. نهضت آزادی بعد از تاسیس خود دچار انحرافاتی شد و در نگاه خود به ولایت فقیه دچار خطای سیاسی فاحشی شد که در نهایت این خطا و انحرافات ناشی از آن در نهضت آزادی سبب شد، مرحوم شیبانی با وجود نقش مؤثرش در پایهگذاری این جریان کمکم از آن فاصله بگیرد. باورهای شیبانی همانطور که بیان کردم انقلابی، مذهبی و همراه با تعقل بود و این موضوع باعث شد نتواند با خطمشی نهضت آزادی و اعضای آن کنار بیاید و به این دلیل در جبهه انقلاب و ولایت قرار گرفت، تا آخرین لحظه زندگی نیز بر این باور خود استوار بود و به نوعی از این جریان تبری جست.
شاید بتوان به جرأت یکی از ویژگیهای بارز مرحوم شیبانی را در رعایت جانب انصاف و اعتدال در رفتار و گفتار دانست. او چه در دورانی که فعالیت سیاسی انجام میداد و چه در دورانی که در شورای شهر، نقش موکل مردم را به خوبی ایفا کرد، هرگز نقدها و نظرات خود را به شکل افراطی بیان نکرد، جانب انصاف و عدالت را به خوبی حفظ کرد و درگیر هیجانات کاذب سیاسی برای قرار گرفتن در تیتر رسانهها نشد؛ رفتاری که این روزها بیش از هر زمان دیگری در سپهر سیاسی، اجتماعی و اقتصادی کشور به آن نیازمندیم و جای خالی آن را احساس میکنیم؛ بهعنوان مثال، شیبانی فردی گزیدهگو و مختصرگو بود و مانند برخی که آسمان ریسمان در بیان گفتار خود دارند، نبود. او چنان دایره لغات قویای داشت که همین گزیدهگوییها بارها توانست موجهایی را در شورای شهر ایجاد کند که به نفع مردم و شهر بود. این بیان بهمعنای عالی کلمه نشاندهنده انتخاب درست و هنرمندانه شیبانی از بین واژگان برای بیان کلمات بود. ایشان در حد 2 خط نظر خود را مطرح میکرد و در اینباره منفعت شخصی خود را لحاظ نمیکرد. او نگرانی یا ترسی از اینکه برخی نظراتش ممکن است خوشایند کسی نباشد نداشت و برخلاف دیگران که رفتار و گفتارشان با هم یکی نبود اهل سیاسیکاری و روابط سیاسی ناسالم با کسی نبود و به آنچه میگفت خود عمل میکرد؛ بهعنوان مثال در دورهای که شورا قصد انتخاب آقای قالیباف بهعنوان شهردار تهران را داشت، شیبانی در حضور قالیباف نقدهای منصفانه و بسیار جدیای را به قالیباف وارد کرد که میتوان متن آن را جستوجو و مطالعه کرد. او برخلاف بسیاری از سیاسیون دیگر که رفتار و عملشان با هم فرق داشته و دارد، بهشدت صریحاللهجه اما، منصف بود و به واسطه نقد یا انتقادی که به افراد داشت دست به توهین یا بیاحترامی به کسی نزد و با این رفتار خود الگوی نقد درست و منصفانه را به همگان نشان داد. او در رفتار سیاسی خود فردی شفاف بود و با کسی درباره حقوق مردم و جامعه تعارف نداشت و کسی نمیتوانست مدعی شود که شیبانی سیاستباز است و از سیاست برای خود نفعی را کسب کرده است و حتی منتقدینش او را به پاکدستی و اخلاص در گفتار و رفتار میشناسند. بدون شک با تدبر در سیر زندگی سیاسی و اجتماعی مرحوم شیبانی میتوان به این مفهوم رسید که او انقلابی زندگی کرد، انقلابی ماند و انقلابی هم درگذشت. من کمتر کسی را دیدم که چنین باصفا و در عین حال مقتدر در جهت دفاع از نظام و انقلاب باشد و ذرهای در دفاع از مبانی اصیل آن کوتاه بیاید. بدون شک جای او در عرصه سیاسی و اخلاق سیاسی در کشور خالی است و نبودش خسارتی بزرگ برای کشور در این عرصه خواهد بود.