طراحی «لحظه چرنوبیل» برای ایران
میکائیل دیانی؛ روزنامهنگار و مستندساز
استادان روابط بینالملل برای توصیف آنچه در این جنگ ترکیبی علیه ایران اتفاق افتاده است از نظریهای استفاده میکنند به نام «Chernobyl Moment» یا «لحظه چرنوبیل»؛ لحظهای که از حجم وحشتناک بمباران اطلاعاتیخبری سیستم مهاجم علیه جامعه، نسبت حاکمیت و جامعه قطع و ذهنیت فروپاشی تثبیت میشود.
آنچه در این ماهها از سوی دیکتاتوری اقلیتی در فضای مجازی با عنوان «مقابله با عادیسازی» طرح میشود، در واقع ناظر به همان حادثه چرنوبیل است که با تیتر «عادینشاندادن شرایط غیرعادی» در مورد آن حادثه تثبیت شده است!
این نظریه یک تئوری پیوست رسانهای هم دارد و آن «فراواقعیت» است. در نشانهشناسی و فلسفه پست مدرن استفاده میشود تا عدمتوانایی انسان را در افتراق واقعیت از خیال توضیح دهد. ژان بودریار در اینباره توضیح میدهد که «فراواقعیت امری بهغایت شبیه امر واقعی، بلکه عین امر واقعی و تسخیرکننده جایگاه آن است. بهطوریکه فراواقعیت غیاب و نبود امر واقعی را پنهان میسازد. کسی متوجه این جا بهجایی و این پنهانکاری نیست.»
بودریار این مفهوم را در کتابی با عنوان «جنگ خلیجفارس هرگز رخ نداد»
که سر و صدای زیادی به پا کرد و درباره جنگ میان عراق و آمریکا و متحدان آن بود، مطرح کرد؛ او توضیح داد که در اثر بمباران رسانهای، جامعه آمریکا فکر میکرد اصلا جنگی رخ نداده است!
تلفیق «لحظه چرنوبیل» و ذهنیت فروپاشی و تثبیت فراواقعیت انقلاب را میتوانیم در فاصله زیاد رسانههای معاند و بازتاب آن در همین فضای مجازی مثل اینستاگرام با خیابانهای شهر ببینیم که با این گزاره تثبیت شده است که «وقتی میای در مجازی میگی انگار انقلاب شده؛ وقتی میری توی خیابان هیچ خبری نیست!»
لحظه چرنوبیل و فراواقعیت انقلاب برای بخش بزرگی از جامعه یک مارپیچ سکوت میسازد. جامعه با آنکه میداند خبری نیست، با آنکه میداند شرایط عادی است، جرأت بیان آن را ندارد و میترسد بگوید «این فراواقعیت دروغ است» و چیزی با عنوان فروپاشی در این واقعیت میدانی موجود چیزی شبیه شوخی است؛ درواقع جامعه در بمباران اطلاعاتی و در برابر این فراواقعیت مانند آن قورباغهای میشود که درقابلمه آب روی حرارت قرار گرفته؛ کمکم بیتحرک و بدون کنش میشود!
سکوت ماه اول در نسبت با این تصویر غلط از سوی بخشی از جامعه نشان میدهد این طراحی دقیق بوده است اما به لطف خدا نتوانست کارگر بیفتد و جامعه ایران خیلی سریع در برابر این ماجرا واکنش نشان داد و از این خلسه ایجاد شده خارج شد.
فارغ از اقلیتی چند ده نفری مثل علی کریمی و حمید فرخنژاد که معامله کرده و خودشان را فروختند، آن بخش از جامعه فرهنگیهنری که هنوز در این فضا قرار دارند که فکر میکنند باید در برابر عادیسازی عمل کنند، آنهایی هستند که هنوز در لحظه چرنوبیل گیر کردهاند؛ و شاید این بهمنماه بتواند همه را از این خلسه خارج کند!