بساط برای زندگی در خیابانهای شهر
دستفروشی، معضلیاست که نهتنها تهران بلکه شهرهای داخلی و خارجی بسیاری را درگیر خود کرده است
حامد فوقانی
واقعا همهچیز هست؛ «از شیر مرغ تا جون آدمیزاد»! آقایی شال و روسری میفروشد، خانمی رومیزی بتهجقهای، پسربچهای به همراه مادر معلولش صندل و دمپایی، روفرشی و یکی هم کلی خردهریز در بساط دارد؛ از واکس و ناخنگیر گرفته تا آچار پیچگوشتی و محلول لولهبازکنی. این، تصویری از اینشبهای تجریش است. دستفروشان درست روبهروی در ورودی مغازهها و پاساژها بساط پهن کردهاند و برای جلب توجه رهگذران، نوع جنس خود را فریاد میکشند؛ اگرچه هنوز بنرهای زردرنگ «بساطگستری ممنوع» و «دستفروشی ممنوع» در جایجای پیادهرو، از سرپل تا میدان قدس دیده میشود! در میدانهای هفتتیر و ونک و سهراه جمهوری هم گهگاه وضعیت به همین شکل است؛ گاهی که پلیس حضور دارد، اثری از دستفروشان نیست اما اگر پلیسی نباشد، با وجود سرمای هوا هم بازارشان حسابی داغ میشود. البته مرتضی که در کوچه شریف میدان ونک مشغول فروش تیشرت مردانه است، میگوید: «ما اصلا بازار داغی نداریم و درآمدمان آنطور که بعضیها میگویند بالا نیست. من یکی که حسابی کار کنم، روزی 50هزار تومان کاسبم. حساب کنید! در ماه 26روز هم کار کنم، میشود یکمیلیون و 300هزار تومان. با این وضع اجاره خانه و پولی که بابت همین جا میدهم تا فرد دیگری تصاحبش نکند، شندرغاز تهش میماند». او روی فضایی که شبها در آنجا دستفروشی میکند، اساسی حساس است؛ تا جایی که میگوید کسی نباید آن را «تصاحب» کند؛ انگار واقعا ملک او شده باشد. آنطور که مرتضی میگوید اگر 2شب پشت سر هم دستفروشی را قطع کند، شب سوم حتما فردی جایش را میگیرد. او برخلاف خیلی از دستفروشان تجریش، میگوید که به غیر از این، مشکل دیگری ندارد و اتفاقا مغازهداران اطراف، هوایش را هم دارند؛ طوری که میگذارند از سرویس بهداشتی مغازهشان هم استفاده کند و داخل مغازه هم نماز بخواند.
***
برخلاف آنچه برخی میپندارند، بسیاری از دستفروشان، افراد آبرومندی هستند که بهواسطه نیافتن شغل و تنگناهای اقتصادی روی به این شغل آوردهاند. آنها گاهی چنان تنها میشوند که هیچ فریادرسی ندارند؛ اگرچه در دنیا تنها نیستند و عین خودشان حتی در پیشرفتهترین شهرهای جهان هم دیده میشود. گاهی همه سرمایهشان در یک چشمبرهمزدن بر باد میرود و گاهی اسیر باندهایی میشوند که قصدشان فقط سودجوییاست و بس. دستفروشی در دنیا یک پدیده پذیرفتهشده است؛ پدیدهای که ریشه در تاریخ هم دارد؛ آنطور که حتی در تمدن بابل هم، هرچند وقت یکبار عدهای به کنار رود فرات میآمدند و اجناسی را برای فروش عرضه میکردند. در رم باستان و گذشته دور ایران هم دستفروشی ـ جدا از خریدوفروش در حجرههای بازار ـ مرسوم بوده است. البته آنزمان مانند امروز شهرها اینقدر توسعهیافته نبودهاند و دستفروشی و بساطگستری آسیب چندانی به دیگران نمیزده است اما امروزه چالشهای بسیاری در رابطه با دستفروشی مطرح است؛ عدهای بهحق از ترددهای بیملاحظه آنها در واگنهای مترو گلایه میکنند، عدهای آنها را مخل حرکت در پیادهروها میدانند و تعداد زیادی از کسبه هم مانع رونق کسبوکار. پیداشدن باندهای دستفروشی در این میان نیز مزید بر علت شده است؛ آنطور که برخی میگویند 60درصد دستفروشان، نیازمندان واقعی نیستند و در قالب باندهای هدایتشدهای فعالیت میکنند. اما هنوز این آمار از سوی دیگر ارگانهای مختلف نه تأیید شده و نه تکذیب. بنابراین هنوز آمار دقیقی از دستفروشان نیازمند وجود ندارد. این در حالی است که دکتر مراد ثقفی که در حوزه علوم سیاسی و اجتماعی فعالیت دارد، در مورد درآمد و نیازمندیهای دستفروشان تهرانی میگوید: «برخلاف خیلی از مسائلی که تاکنون عنوان شده اغلب دستفروشان تهران که اقدام به بساطگستری میکنند افراد نیازمند جامعه هستند. این طیف را باید از متکدیان و شبهمتکدیان جدا کرد». وی براساس پژوهشی که از سوی انجمن دیدهبان مدنی شهر و به سفارش معاونت رفاه وزارت کار انجام داده، درباره بساطگستران پایتخت، اعلام میکند که متوسط درآمد دستفروشان در تهران حدود 47تا 48هزارتومان در روز است. به گفته وی آنها به طور میانگین روزانه 173هزار تومان فروش دارند که از این میزان ماهانه زیر یکمیلیون و 200هزار تومان درآمد کسب میکنند. این تحقیق در 22 منطقه تهران و با جامعه آماری 400 نفر ، اواخر سال 95 و اوایل امسال انجام شده است.دکتر ثقفی، دستفروشی را مسئلهای چندوجهی میداند و میگوید: «برخلاف بسیاری از شهرهای توسعهیافته، در شهرهای ما قانون درستی برای دستفروشی وجود ندارد؛ درحالیکه اگر دستفروشی در مسیر درستی قراربگیرد، هم میتواند باعث رونق کسبوکار شود و هم سرزندگی و نشاط برای جامعه به بار آورد. یکی از راههای رفع شبمردگی در محلههای مختلف کلانشهرهای ما هم میتواند ایجاد محلهای تمیز و امن برای فعالیت بساطگستران و دستفروشان باشد؛ آنموقع دیگر میتوان امیدوار بود که سدمعبر دستفروشان و گلایههایی که شهروندان از آنها دارند پایان یابد». این فعال عرصه فرهنگ، سیاست و جامعه اعتقاد دارد که تدوین آییننامه دستفروشی میتواند حتی جاذبههای گردشگری یک منطقه را افزایش دهد. ثقفی نگاه نادرست به پدیده دستفروشی و ندیدن فرصتهای شغلی حاصل از آن را سبب تبدیل این پدیده به یک آسیب اجتماعی در ایران میداند. وی با بیان اینکه خوارشمردن دستفروشی در تهران، مانع ساماندهی دستفروشان شده است، میگوید: «مگر پاریس، نیویورک یا کوالالامپور پایتخت نیستند که در آنها هزاران دستفروش به شکل جالبی فعالیت میکنند؟ آنوقت چرا برخی میخواهند با این توجیه که تهران پایتخت است و با وجود دستفروشان، چهره شهر نازیبا میشود، تنها با روشهای سلبی و برخورد قهرآمیز، جلوی فعالیت آنها را بگیرند؛ آن هم در صورتی که میشود با ارائه تمهیداتی، دستفروشان را به بهترین شکل ساماندهی کرد؟».
فرار از بازارچهها و دستفروشی سیار ایجاد بازارچههای موقت با شرایط مناسب میتواند یکی از روشهای ساده برای ساماندهی دستفروشان باشد؛ به همین منظور تاکنون در فازها و به مناسبتهای مختلف ـ مثل فرارسیدن فصل بازگشایی مدارس یا شب عید ـ نقاط مختلفی (20نقطه) برای فعالیت دستفروشان از سوی شهرداری تهران در نظر گرفته شده است. با وجود این، بسیاری از دستفروشان کار در پیادهروها را به استقرار در این بازارچهها ترجیح میدهند. صفدر یکی از آنهاست که در خیابان ونک، تقاطع خیابان تک، عروسک میفروشد. او میگوید: «اواسط مردادماه امسال یک فرم به من دادند و گفتند که باید بروی در یک بازارچه موقت کار کنی وگرنه بساطت را جمع میکنیم. 15شهریورماه به بازارچهای که گفتند رفتم. باور کنید اصلا جای مناسبی نبود؛ یک زمین خاکی. وقتی دیدم مأموران خیلی جدی هستند تصمیم گرفتم به تجریش بروم. آنجا هم هر چند قدم، یک معبربان و یک مامور نیروی انتظامی بود. از دکهای که برای شرکت شهربان و نیروی انتظامی بود پرسیدم که من چه کار کنم؟ خیلی محترمانه و پس از گرفتن مشخصات، من را به جایی راهنمایی کردند و گفتند میتوانی اینجا بساط کنی. اما باور کنید خودم من هم اوایل بهسختی آنجا را پیدا میکردم، چه برسد به مردم. فروشم خیلی پایین آمد. حالا تصمیم گرفتهام که در جاهای مختلف شهر عروسک بفروشم. البته یک پراید تهیه کردهام و همراه همسرم، عروسکها را در صندوق عقب میگذاریم و عصر به بعد مشغول کار میشویم». پیرمردی که در بلوار شهدای صادقیه (بین فلکه اول و دوم) درست کنار یک مغازه خرازی جوراب میفروشد نیز میگوید: «تا حالا خیلی به من کاری نداشتهاند. مردم وقتی میبینند جورابی که من میفروشم ارزانتر از مغازه است، خب از من خرید میکنند. درآمدم زیاد نیست و توان کارکردن ندارم اما خدا را شکر». آنطور که این دستفروش میگوید تا به حال 2بار خواستهاند او را به یک بازارچه موقت منتقل کنند اما مقاومت کرده و شهروندان هم پشت وی درآمدهاند. وقتی از مغازهدار میپرسیم که آیا حضور این پیرمرد مانع کسبوکار شما نیست، میگوید: «نه! او جوراب میفروشد، ما هم کلی جوراب داریم اما واقعا کیفیت جورابهای ما خیلی بهتر از جورابهای این دستفروش است و مشتریانی که جنس باکیفیت میخواهند حتما ترجیح میدهند از مغازه ما خرید کنند. این بنده خدا خیلی تأثیری روی کار ما نگذاشته. البته دستفروشان دیگری هستند که مانع کسبوکار ما و همکارانمان میشوند».
نگاه اختیاری به دستفروشی دکترمراد ثقفی اعتقاد دارد که تنها راهکار درست، نگاه اقتصادی به مقوله دستفروشی است و میگوید: «حتی نگاه خیرانه و خیریهای نیز نمیتواند چاره کار باشد؛ اگر به دید رونق بازار و کسب درآمد ـ مثل درآمد از راه جذب گردشگر ـ به دستفروشان نگاه شود، آنموقع میتوان به بهبود وضعیت، امیدوار بود». ثقفی معتقد است که تاکنون ارزیابیهای اجتماعی نادرستی درباره دستفروشان صورت گرفته؛ درحالیکه آنها از لحاظ اقتصادی و تحصیلی، افراد متوسط رو به پایین جامعه هستند. وی یکی از دلایل آسیب دیدن دستفروشی در ایران را تفاوتقائلنشدن میان اقتصاد قانونی و غیررسمی میداند. ثقفی میگوید: «اقتصاد غیررسمی، اقتصادیاست که بیرون از فضای رسمی صورت میگیرد اما لزوما غیرقانونی نیست». وی غلبه برخورد خشن بر برخورد راهحلمحور را از دیگر دلایل ساماننیافتن دستفروشان در کلانشهرهای کشور عنوان میکند. او همچنین مسئولیتپذیرنبودن خیلی از دستگاههای مسئول جز شهرداری تهران و دستتنهابودن این نهاد را هم در وضعیت فعلی دستفروشان پایتخت دخیل میداند. به گفته وی این در حالی است که شهرداری قانونگذار نیست و در این راه تنها پشتوانهاش یک مصوبه از سوی شورای شهر تهران است. ثقفی که مدیرمسئول فصلنامه «گفتوگو» نیز هست، میگوید: «طبق ماده3 قانون نظام صنفی مصوب شهریورماه1392 هر واحد اقتصادی که فعالیت آن در محل ثابت یا وسیله سیار باشد و توسط فرد یا افراد صنفی با اخذ پروانه کسب دایر شده باشد، واحد صنفی شناخته میشود اما آییننامه اجرایی این ماده که قرار بود ظرف 3ماه تدوین شود هنوز تهیه نشده است. همچنین ماده85 قانون اصناف، اتاق را ملزم کرده که برای ساماندهی دستفروشان، بازارچههایی ایجاد کند اما تاکنون دستورالعمل اجرایی لازم تهیه نشده است. وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی یا شورایعالی اشتغال نیز میتوانند چنین اقدامی را اجرایی کنند».
حاصل نگاه ناعادلانه در شهر
الهام فخاری، رئیس کمیته اجتماعی شورای شهر تهران معتقد است باید نگاه سیاستگذاران به دستفروشی تغییر کند. او میگوید: «شرایط اقتصادی و تهیدستی در جامعه سبب شده که خیلیها از روی ناچاری به دستفروشی روی بیاورند». تأیید صحبتهای فخاری را در آماری میتوان یافت که یک گروه مطالعاتی از 400 دستفروش گردآوری کردهاند. طبق این آمار 7/67درصد دستفروشان، مایل یا تا حدودی مایل به تغییر شغل خود هستند. طبق این آمار حدود 60درصد دستفروشان پیش از این، فعالیت تولیدی داشتهاند و به خاطر ازدستدادن شغل، به بساطگستری و دستفروشی روی آوردهاند. همچنین 1/43درصد آنان بهدلیل تعدیل نیرو، ورشکستگی یا اخراج، شغل خود را از دست دادهاند. فخاری به پیامدهای روانی تحمل سختیهای اقتصادی برای افراد هم اشاره میکند و میگوید: «اگر فرد به بنبستهای مالی برخورد کند و نتواند نخستین نیازهای خود و خانوادهاش را برآورده کند، دست به هر کاری میزند و متاسفانه گاهی بدترین حالت رخ میدهد؛ مثل آتشسوزی یکدستفروش که چند سال پیش رخ داد». به گفته این عضو شورای شهر تهران، ورودنکردن نهادهای دستاندرکار به قضیه دستفروشی، به مشکلات ناشی از این موضوع، دامن زده است؛ اگرچه شهرداری بهتنهایی با مسئله (اعم از مشکلات شهروندان، مغازهداران، سدمعبر و...) روبهرو شده؛ اما به دلیل همین دستتنهابودن، میتوان گفت که همه راهکارهایی که انجام داده، مفید و درست بوده؟است. فخاری همچنین میگوید: «وقتی شهروندان ببینند که خیلی از سازندگان برجها انواعی از تخلف را مرتکب میشوند، از خود میپرسند مدیریت شهری و معبربانانی که برای جلوگیری از فعالیت دستفروشان گوشبهزنگاند، کجا هستند؟ در نگاه کلی، نبود عدالت باعث میشود که هر کس به روش خود گلیمش را از آب بیرون بکشد؛ یعنی یک برجساز آنگونه تخلف میکند و یکتهیدست نیز به روش دیگری در شهر دنبال تأمین مایحتاج خود میرود؛ در صورتی که حقوق شهروندی، نکات دیگری را شامل میشود».
ساماندهی از رعایت حق شهروندی میگذرد
یکی دیگر از اعضای شورای شهر تهران هم درباره حقوق شهروندی مطالبی بیان میکند و معتقد است که نادیدهگرفتهشدن آنها سبب میشود شهروندان از برخی حقوق طبیعی خود برخوردار نباشند و برای تأمین نیازهای خود، به هر روشی عمل کنند. زهرا نژادبهرام، رشد پدیده دستفروشی که با مزاحمتهای درون وسایل حملونقل عمومی و سدمعبر همراه است را حاصل بیتوجهی به حقوق شهروندی و نیازهای اولیه انسانی میداند. وی میگوید: «برای شهروند، فینفسه یکسری حقها وجود دارد که دسترسیپذیری، مناسببودن معابر برای تردد و داشتن شغل مناسب، ازجمله آنهاست؛ یعنی یک رابطه دوسویه؛ یعنی شهروندان شهر، هم برای کسب منافع اقتصادی، احتیاج به شغل دارند و هم باید معابر قابل تردد داشته باشند. حال وقتی این حقها بهدرستی ادا نشود، آسیبهایی شکل میگیرد؛ مثل آسیبهایی که اکنون به دلیل حضور دستفروشان در واگنهای مترو و پیادهروها به وجود آمده است». به نظر نژادبهرام، برخورد یکطرفه با یکی از طرفهای مسئله، نهتنها مفید نخواهد بود بلکه اوضاع را بدتر هم میکند. وی اعتقاد دارد که اگر حقوق شهروندی به رسمیت شناخته شود و سپس به موضوعات مطروحه به صورت یک فرصت و نه تهدید نگاه شود، مسائل، حل خواهد شد. وی مطالعه راهکارهای اعمالشده در دیگر کشورهای جهان و پیادهسازی فرمهایی که با اقلیم و فرهنگ ایرانی همخوانی داشته باشد را روشی مؤثر در حل موضوع دستفروشی میداند. این عضو شورای شهر تهران میگوید: «البته باید ریشه دستفروشی را در اقتصاد جستوجو کرد؛ چراکه طیف زیادی از دستفروشان تهرانی مهاجرانی هستند که بهدلیل نداشتن شغل به پایتخت کوچ کردهاند».