فرنگیس حیدری تغییر مسیر زندگیاش را مدیون نهضت سوادآموزی میداند
جادوی درس
مجتبی یارزمان
متولد 1352است اما این تاریخ در شناسنامهاش 1348ثبت شده و همین موضوع شرایط سنی ورود به مدرسه را برایش با چالش جدی مواجه کرده است. برای همین از دختران همسنش عقب مانده و برای درس خواندن، راهی نهضت سوادآموزی شده است. «فرنگیس حیدری» یکی از بانوانی است که از طریق سازمان نهضت سوادآموزی باسواد شده و پس از گرفتن مدرک دیپلم به دانشگاه راه یافته و توانسته مدارج علمی را یکی پس از دیگری سپری کند. حالا او در مقطع کارشناسیارشد رشته مدیریت آموزشی درس میخواند. حیدری کسب علم را اولویت اول زندگی خود قرار داده و توانسته در سن 17سالگی واقعی(21سالگی شناسنامهای) دیپلم بگیرد و همزمان به دانشآموزان سطوح پایینتر در همان نهضت سوادآموزی درس بدهد. او پس از ازدواج هم وارد دانشگاه شده و با اشتیاق راهش را ادامه داده و اکنون دانشجوی مقطع کارشناسیارشد است.
کارشناسی ارشد مدیریت آموزشی
متولد 1352
کـارشـناس مسئـول سـوادآمــوزی شهرقدس، مادر و بانوی موفقـی که درسخواندن را از نهضت سوادآموزی شروع کرده و اکنون معلم نهضت و دانشجوی مقطع کارشناسیارشد است.
انگیزه شما برای ادامه تحصیل چه بوده است؟
از روزی که وارد سوادآموزی شدم، تصمیم گرفتم تحت هیچ شرایطی پا پس نکشم و به همه ثابت کنم با نهضت سوادآموزی هم میتوان به مدارج بالای تحصیلی راه یافت. در ابتدای راه، خانواده خیلی امیدی به ادامه تحصیلم نداشت و شرط حضور در سالهای بالاتر را قبولی در درسها میدانست. وقتی آنها انگیزه و پشتکارم را دیدند، مشوق شدند و تا کسب دیپلم از حمایتم دریغ نکردند. پس از کسب دیپلم، ازدواج باعث شد تا برای مدتی از درس دور شوم، اما همسرم برای حضور در دانشگاه تشویقم کرد و وارد دانشگاه شدم. البته با ورود به دانشگاه دوباره به نهضت بازگشتم و بهعنوان آموزشیار مشغول تدریس شدم.
چرا اشتیاق درس خواندن بعد از گرفتن مدرک دیپلم برایتان پابرجا بود؟
بعد از اینکه دیپلمم را از نهضت دریافت کردم، شرایط ازدواج و تشکیل خانواده پیش رویم قرار گرفت و این تغییرات کمی مرا از این فضا دور کرد. اما همچنان بهدلیل علاقه مشغول تدریس در نهضت بودم و با پشتکاری که داشتم توانستم بهعنوان فرهنگی (معلم) بهصورت رسمی وارد سازمان سوادآموزی شوم و در آنجا برای خدمت به مردم مثل خودم فعالیت کنم.
قبل از ورود به دانشگاه و شروع یک مسیر جدید، چه هدفی را در ذهن خود مرور میکردید؟
از روزی که وارد نهضت شدم، یک حس درونی متفاوتی داشتم و همین انگیزه من را برای تحمل سختیهای مسیر بیشتر میکرد. بعد از موفقیت در کسب مدرک تحصیلی دیپلم، دوباره بهصورت رسمی سوادآموز شدم، در ذهنم یک احساس ادای دین وجود داشت که دوست نداشتم تنها به آموزشیاری بسنده کنم وفعالیت خود را در این عرصه متوقف کنم. علاقه داشتم در نظام فرهنگی به کشورم و مردم این مرز وبوم بیشتر خدمت کنم. با پشتکار و تواناییای که در خودم میدیدم، این حس وجود داشت که قطعا موفق خواهم شد تا در ادوار مختلف اثرگذاری بیشتری در نظام آموزشی کشور داشته باشم. این انگیزه همچنان در من وجود دارد و به راهم ادامه میدهم وکم نمیآورم.
آیا برایتان پیش آمد که در دوران سوادآموزی احساس خستگی هم کنید؟ یا بهعبارت دیگر برایتان پیش آمده از مسیر رفته پشیمان شوید؟
شاید باور نکنید هر بار که افراد بیشماری را باسواد کردهام و هر یک نفری که باسواد شده، مسیر رسیدن به پلههای بالاتر را برایم هموار کرده است. من بعد از استخدام رسمی در آموزشوپرورش، در مدارس مختلف تدریس و جوایز بسیاری هم در این بخش دریافت کردم و حتی در زمانی که وارد اداره شدم، بازهم در گروههای آموزشی فعالیت کردم و دست از تدریس برنداشتهام. این علاقه به تدریس تا حدی در من زیاد بود که رئیسکل اداره آموزشوپرورش من را بهعنوان کارشناس مسئول سوادآموزی شهرقدس انتخاب کرد و تا به امروز همچنان در این سمت مشغول فعالیت هستم.افراد بی سواد را به تحصیل تشویق میکنم.
اگر پافشاری شما برای درسخواندن نبود، قطعا اکنون زندگی متفاوتی داشتید. تحصیلات برای شما چه دستاوردی داشته است؟
بله دقیقا همینطور است. مسیر سپری شده زندگیام را مدیون ورود به نهضت و تحصیلاتم هستم. اگر در همان روزهای اول پافشاری نمیکردم یا در سالهای تحصیل پا پسمیکشیدم، الان حال و روز متفاوتی داشتم و قطعا آدم خوشحالی نبودم و بهخاطر این موضوع یک روز بدون شکرگزاری خدا نیستم. با وجود همه چالشها، مشکلات و سختیهایی که داشتم اگر در یک کلمه بخواهم تمام این سالها را خلاصه کنم، باید بگویم دستاوردم چیزی جز رسیدن به آرامش نیست.
پس باتوجه به این شرایط گمان میکنید به آنچه مدنظر داشتید، دست یافتهاید؟
وقتی از درون احساس خوبی دارم و حس میکنم تقریبا به هرآنچه که میخواهم رسیدهام، آرامش بهترین تفسیر برای تحمل تمام سختیهاست.
آدم امیدواری هستید؟
همیشه نور امید در وجودم هست که در زندگی دیگران تأثیر مثبت داشته باشم و همانطور که مسیر زندگی من با تحصیل تغییر کرد، دیگران هم به کمک من بتوانند مسیر زندگیشان را تغییر دهند.
گفتید دوران تحصیلات تکمیلیتان در زمان زندگی مشترک بوده، آن دوران فرزند هم داشتید؟
بله ورودم به دانشگاه همزمان با تولد نخستین فرزندم بود و روزهای سختی را پشت سر گذاشتم.
آن سختیها را چطور سپری کردید؟
برای اینکه بتوانم هم به دانشگاه، هم به فرزندم و هم تدریسم برسم، ساعت کلاسهایم را صبح زود که فرزندم خواب بود برمیداشتم و زمانی هم که به خانه برمیگشتم، فرزندم تا پاسی از شب در آغوش من بیتابی میکرد. آن روزها خواب و شرایط خوبی نداشتم اما به قدری مشتاق تحصیل و آموزش بودم که همه این سختیها را با روی خوش از سر گذراندم.
چه آیندهای برای خودتان متصور هستید؟
همیشه خدا در زندگی من حاضر بوده و هوایم را داشته است. البته من هم یقین دارم هر فردی نیت سالم و درستی داشته باشد، قطعا امدادهای غیبی خداوند هم او را یاری خواهد کرد.
هدف پیش رویتان چیست؟
هدفم خدمت به همنوعان است و در این راه هرچه بیشتر خدمت کنم، خوشحالتر خواهم بود. آینده برای من همیشه روشن است و تا زمانی که زندهام، از این راه پا پسنمیکشم.
درس خواندن را تا کی ادامه میدهید؟
اگر خدا یاری کند قصد دارم مدرک دکتری هم بگیرم و تصمیم دارم پس از بازنشستگی تمام خاطراتم و اتفاقها را بنویسم و در قالب یک کتاب چاپ کنم.
به لطف انقلاب اسلامی یاد کردید، نقش نظام را برای تأمین امکانات موردنیاز بانوان و حذف مشکلات آنها در ادامه تحصیل را که پیش از آن داشتند، چطور ارزیابی میکنید؟
حقیقتا ما مدیون امام(ره) و اندیشههای ایشان هستیم. زمانی که امام خمینی(ره) سوادآموزی را همگانی اعلام کردند، شرایط و موقعیت تحصیل برای همه فراهم نبود. ما در آن دوران شهرستان بودیم و کلاسهای درس دانشآموزی مختلط و همین موضوع مانع بسیار جدی برای تحصیل دختران در خانوادهها بود. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی هم من از نظر شناسنامهای سنم بالا بود و اگر سیستم قدیم وجود داشت، امکان ادامه تحصیل نداشتم، اما فرمان حضرت امام(ره) باعث شد تا وارد نهضت سوادآموزی شوم و دریچهای تازه به روی زندگی من باز شد. چراکه متولد سال 1352هستم اما این تاریخ در شناسنامهام 1348ثبت شده و همین موضوع شرایط سنی ورود به مدرسه را دشوار کرد و سالها بعد راهی نهضت شدم.