سعید مروتی- روزنامهنگار
«بنا به علاقهمندی و درخواست مردم برای دیدن فیلمهای روز دنیا و تقاضای سینماداران، موضوع اکران فیلمهای خارجی بهصورت محدود در دستور کار اجرایی سازمان سینمایی برای سال۱۴۰۲ قرار گرفته است.» این گفته رئیس سازمان سینمایی با تیتر اکران فیلم خارجی در سال۱۴۰۲ مورد توجه رسانهها قرار گرفته است؛ وعدهای که محمد خزاعی تحققش را «با لحاظ جمیع جهات و با توجه به شرایط ویژه اکران فیلمهای خارجی، توجه به مقررات، محدودیتها و ملاحظات خاص اجرای این طرح در سینمای فعلی ایران در یک چارچوب محدود» لازم دانسته است. مجموعه اینعوامل نشان میدهد که قرار است همهچیز در بستری کاملا کنترل شده اتفاق بیفتد. اینطور که محمد خزاعی گفته همه ملاحظات معمول و متداول قرار است لحاظ شود تا درنهایت شاهد اکران محدود فیلمهای خارجی باشیم. بخش قابلتوجهی از این ملاحظات و اساسا محدود بودن اکران فیلم خارجی، به واسطه نگاه حمایتی به فیلمهای ایرانی شکل گرفته است؛ نگاهی که از سال۱۳۶۲ با تصمیم مدیریت وقت وزارت ارشاد بر اکران سینماها حاکم شد تا سینمایی که تازه بر ویرانههای سینمای فارسی شکل گرفته بود بتواند روی پای خود بایستد. نزدیک به ۴دهه از آن دوران گذشته و با همه تغییر و تحولات رخ داده در سیاستهای سینمایی، وضعیت اکران فیلم خارجی تغییر معناداری نکرده است. جز اینکه در گذر زمان همان اکران محدود و کنترل شده هم به مرور محدودتر و کنترل شدهتر شد و در نهایت مخاطب تماشای فیلم خارجی روی پرده سینما را به فراموشی سپرد. حالا و در اواخر سالی که گیشه سینماها یکی از بدترین ادوارش را پشتسر گذاشته، مدیریت سینما، تصمیم به اکران فیلم خارجی گرفته است؛ تصمیمی که تا جزئیاتش منتشر نشود نمیتوان به ارزیابی دقیقش پرداخت ولی از همین چند جمله منتشر شده میتوان متوجه شد که قرار نیست تغییر عمدهای در ماجرای اکران فیلم خارجی رخ دهد.
رقیبی که مهار شد
یکی از داستانهای قدیمی سینمای ایران، ماجرای ورشکستگی سینمای فارسی در دهه50 است. داستانی که همیشه فیلم خارجی نقش منفیاش را ایفا کرده است. در دهه50 اکران بیضابطه فیلم خارجی، کار را به جایی رساند که با هزینه تولید یک فیلم ایرانی میشد ۱۰فیلم خارجی وارد و دوبله کرد و به سود سرشاری رسید؛ فیلمهایی که سینماداران هم بهواسطه پرداخت درصد کمتر به پخشکننده، در مقایسه با پولی که باید به تهیهکننده فیلم ایرانی پرداخت میکردند، راغب به اکرانشان بودند. در آن سالها بهترین فیلمهای خارجی مانند «پدرخوانده»، «دیوانه از قفس پرید» و «راننده تاکسی» در سینماهای ممتاز پایتخت به نمایش درمیآمد که مخاطبانشان اغلب، مشتری فیلم فارسی نبودند. آنچه به سینمای فارسی لطمه زد ورود انبوه ملودرامهای هندی، اکشنهای آسیای جنوب شرقی(موسوم به فیلمهای کاراتهای) و کمدیهای ایتالیایی بود؛ فیلمهایی که بدون نظرات دولت وارد کشور شده و به سرعت دوبله و اکران میشدند. بهطوریکه در کمتر از ۵سال تولید فیلم ایرانی دیگر مقرونبهصرفه نبود و قصه سینمای فارسی اینگونه بهسر رسید. در دهه60 برای جلوگیری از تکرار تاریخ و حمایت از سینمای ایران، دولت متولی اکران فیلم خارجی شد و به این ترتیب غول فیلم خارجی به داخل چراغ جادو رفت و مهمترین رقیب سینمای ایران در آن سالها مهار شد. بهمرور مخاطب سینمای جهان عادت کرد فیلمهای مورد علاقهاش را نه در سینما که در خانه ببیند. آن هم با فراغبال و بدون دغدغه ممیزی. نتیجه اینکه سینما رفتن در اینجا، با تماشای فیلم ایرانی معنا پیدا کرد و فیلم خارجی کلا از دور اکران خارج شد. نتیجهاش هم شکست همه فیلمهای خارجی اکرانشده در این سالهاست.
پرفروش در جهان؛ شکستخورده در ایران
مهمترین فیلم خارجی اکرانشده امسال یک نمونه قابل مطالعه برای بررسی موضوع اکران فیلم خارجی در ایران است. فیلمی که همهجای دنیا با استقبال از آن مواجه شد جز در ایران. فیلم سینمایی «آر.آر.آر» (خیزش، غرش، آتش) محصول سینمای هند که از هندوستان تا انگلستان پرفروش شد و در همهجای دنیا فروخت ولی پایش که به اینجا رسید شکست خورد. بهطوریکه سیدجمال ساداتیان بهعنوان پخشکننده فیلم در ایران که حق رایت آن را هم خریداری کرده بود، در گفتوگو با ایسنا اینگونه به روایت شکست فیلم در گیشه پرداخت: «فیلم هندی «خیزش، غرش، آتش» اکران موفقی نداشت و اگر چه تمایل داریم نمایش فیلم خارجی را در سینما ادامه دهیم اما آییننامه آن در وزارت ارشاد باید روشنتر شود. اگرچه در مورد فیلمی که ما اکران کردیم، وزارت ارشاد همکاری خوبی داشت ولی باید شرایط روشنتر شود که آیا میتوانیم فیلمهای روز را اکران کنیم؟ اگر با این موضوع موافقت کنند باید سازوکارش نیز مشخص شود، چراکه به هر حال فیلمهای خارجی مشخصاتی دارند که اگر بخواهیم همه بخشهای آن را همانند فیلمهای ایرانی کنیم و سانسور فراوان بر آن اعمال شود، زمان زیادی را باید صرف کنیم و آن موقع دیگر فایدهای ندارد، مخاطب یکماه صبر میکند تا DVD فیلم بیاید و بدون سانسور آن را در خانه تماشا کند. بنابراین باید مشخص شود که با چه سازوکاری فیلم خارجی را میخواهیم اکران کنیم تا مخاطب بهخاطر دیدن آن به سینما بیاید.»
مکث
عادتی که فراموش شده
همه مشکلات و مسائل اکران فیلم خارجی یک طرف و موضوع عادتی که مخاطب با آن بیگانه شده یک طرف. واقعیت این است که سینماروها با این شیوه محدود و کنترل شده اکران فیلم خارجی میانهای ندارند. نبود سیاستی مشخص در قبال نمایش عمومی فیلم خارجی، باعث شده وقتی میخواهیم از نمونههای موفق این اکران نام ببریم به دهههای گذشته رجوع کنیم. به ابتدای دهه 70 که «با گرگها میرقصد» با وجود مخالفت شدید و ابراز نگرانی تهیهکنندگان سنتی سینمای ایران اکران شد یا ابتدای دهه 80 که «دیگران» در سینما فرهنگ به نمایش درآمد و بعد از آن اکران فیلم خارجی نه تأثیری بر گیشه گذاشته و نه خاطرهای ساختهاست. برای خروج از این وضعیت و جذب تماشاگر گریزان از سینما، ابتدا باید در روشهای امتحان پس داده و شکست خورده تجدید نظر کرد.
گزارش اقلیت
اکران محدود فیلم خارجی چه تأثیری بر گیشه سینماها خواهد داشت؟
در همینه زمینه :