موفقیت در گروه به چه عواملی بستگی دارد
چرا نمیتوانیم در کارهای تیمی موفق باشیم؟
یکتا فراهانی-روزنامهنگار
در بعضی جوامع افرادبیشتر میتوانند در کارهای فردی موفق عمل کنند و معمولاً وقتی در جمع یا گروه قرار میگیرند نمیتوانند موفق شوند و در اغلب مشارکتهای اجتماعی با شکست مواجه میشوند. تجربه اما نشان داده جوامعی در وجوه مختلف پیشرفت خواهند کرد و موفق خواهند بود که اعضای آن با مفهوم کار جمعی به خوبی آشنا باشند و بتوانند جایگاه خود را در گروه پیدا کنند؛ جایگاهی که به تناسب تخصص، روحیات، تجربیات و دانش شخص تعیین میشود. دو عامل در موفقیت کار گروهی مؤثر است؛ یکی اینکه افراد بتوانند جای درست خود را در گروه پیدا کنند، دوم اینکه بتوانند در جایگاه خود درست و در جهت چرخش چرخدندههای کل گروه، عمل کنند. مورد مهم دیگر این است که به گروه و افراد، امکان و فرصت امتحان جایگاههای متفاوت داده شود. گاهی تصور ما برای تعیین درست جای افراد اشتباه است و برخلاف آنچه شواهد نشان میدهند، جابهجایی کمک شایانی در نتیجه کار خواهد داشت. از سوی دیگر جابهجایی افراد در جایگاههای مختلف امکان درک شرایط دیگران و ایجاد خلاقیت در مسیر را فراهم میکند.
برتری خرد جمعی
دکتر محمدمهدی لبیبی، جامعهشناس و استاد دانشگاه در مورد دلایل موفق نشدن در کارهای گروهی میگوید: «در اغلب جوامع تحولی در کارهای تیمی ایجاد شده؛ یعنی تصمیمات فردی بهسوی تصمیمات گروهی سوق پیدا کردهاند. چون همه به این نتیجه رسیدهاند که خرد جمعی بر تعقل و خرد فردی برتری دارد، میتواند توفان فکری بهوجود آورد و باعث شود میزان خطای افراد کاهش یابد. همچنین با بررسی موضوع از زوایای مختلف توسط تیم در نهایت نتیجهگیری هم از قوت و اعتبار بیشتری برخوردار خواهد بود.»
همانطور که در مورد بیماریها و جراحیهای مهم فقط یک پزشک تصمیم نمیگیرد و تصمیم نهایی را تیم پزشکی تعیین میکند، بهتر است تصمیمات مهم در زمینههای دیگر نیز بهصورت گروهی گرفته شود.
هدف مشترک
بهگفته این جامعهشناس، مشارکت و کسب موفقیتهای گروهی فقط با گفتوگو حاصل نمیشود. آنچه بسیار مهم است داشتن هدف مشترک است؛ چیزی که به آن انبوه خلق گفته میشود. در واقع هماهنگی افراد در یک تیم موضوع بسیار مهمی است؛ یعنی کار تیمی زمانی به موفقیت دستمییابد که افراد با همدیگر در تعامل و بهدنبال دستیابی به هدف واحدی باشند. این موضوع در روابط بینفردی نیز حاکم است. به این ترتیب وقتی هر فرد هدف خود را دنبال کند و به فکر بهکرسینشاندن نظرات و عقاید خود باشد موفقیتی نیز حاصل نخواهد شد.
شکست کارهای گروهی در ایران
دکتر لبیبی میگوید در جوامعی که مدیریت گروهی و کارهای تیمی نمیتواند با موفقیت مواجهشود، باید عوامل شکست را بررسی کرد؛ مثلاً دلایل شکست کارهای گروهی و مشارکتهای اجتماعی در جوامعی مانند ایران بسیار زیاد است. بررسیهای تاریخی نشان میدهد ایرانیها اغلب فردگرایی را بر جمعگرایی ترجیح دادهاند. دلایل آن هم تا حدودی به تاریخ و نظامهای سیاسی حاکم بر آنها مربوط میشده؛ یعنی تصمیمگیرنده نهایی در دورانهای گذشته، نظام پادشاهی حاکم بر کشور بوده است.
در چنین جوامعی معمولاً یک نفر برای بقیه تصمیم میگیرد. بنابراین وقتی کارها را بهطور جمعی انجام میدهند نمیتوانند با همدیگر به توافق برسند. چون نظرات جمع پراکنده میشود و اشخاص با احساس برتر نسبت به عقاید خود حاضر نمیشوند حرف دیگری را بشنوند.
بهگفته این جامعهشناس، ما در ایران هنوز هم در کارهای تیمی و دپارتمانهای دانشگاهی چندان فعال و موفق نیستیم. در جوامع فردگرا هر فرد به فکر موفقیت و پیش بردن حرف خودش است و بهگونهای پرورش نیافته که بتواند موفقیت گروه را موفقیت خود بهحساب آورد. تصمیمگیری در گروه باید بر پایه نتیجهگیری و خرد جمعی باشد؛ موضوعی که برای رسیدن به موفقیتهای تیمی موضوع بسیار مهمی بهحساب میآید.
صراحت کلام، صداقت و نظم
لبیبی میگوید برای موفقیت در کارهای گروهی، افراد باید خیلی صریح و شفاف نظرات و انتقادات خود را بیان کنند. ضمن آنکه مخالفتها نباید شخصی قلمداد شود بلکه آنچه باید برای همه مهم باشد این است که در نهایت گروه به موفقیت دست یابد. همچنین گوش دادن به حرفهای تکتک اعضای گروه موضوع مهم دیگری است که باعث برقراری ارتباطات سازنده بین اعضای گروه خواهد شد. توجه داشته باشیم برخورداربودن از نظم و انضباط در برنامهریزیها نیز موضوع مهم دیگری درموفقیتهای گروهی است که یکشبه حاصل نمیشود و نیاز به زمان زیادی دارد و در واقع با آموزشهای غیرمستقیم از زمان کودکی نهادینه میشود. البته رسانهها، مطبوعات و سیستمهای مختلف آموزشی نیز میتوانند با فرهنگسازی درست و به موقع، این موارد را آموزش دهند. آموزشهای مختلف، خصوصاً به کودکان برای برخوردارشدن بیشتر آنها از نظم و مشارکتهای جمعی، چیزی است که حتماً باید مدنظر قرار گیرد.
اعتماد و باور
به عقیده این جامعهشناس، یکی از دلایل شکست در تشکیل گروههای مختلف، نبود اعتماد و باور لازم بین اعضای گروه برای دستیابی به موفقیت است. وقتی نمیتوانیم اعتماد و اطمینان لازم را نسبت به همدیگر داشته باشیم و همچنین هنگامی که به موفقیت جمعی باورنداشته باشیم، نمیتوانیم به موفقیتی نیز دست یابیم. شکلگیری این باورها نیز با ایجاد فرهنگ و روحیه مشارکت از دوران کودکی است. خودخواهی بعضی افراد مانع از آن خواهد شد که به جای ثبت موفقیت به نام خودشان، آن را به گروه منتسب کنند، ضمن آنکه مؤلفههای زیادی برای دستیابی به موفقیتهای گروهی مانند مؤلفههای اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و تاریخی وجود دارد که همه آنها باید بررسی و اصلاح شوند.