جهان در جام صدا
یک برنامه رادیویی، برگبرنده صداوسیما در روزهای جامجهانی بود
در ایام جامجهانی فوتبال، صداوسیما سعی کرد با ساخت و پخش برنامههای تلویزیونی و رادیویی مختلف که هرکدام از زاویهای به فوتبال و جامجهانی قطر میپرداختند، بر تعداد مخاطبانش بیفزاید، اما بعضی از آنها نتوانستند انتظار مخاطبان را برآورده سازند. مهمترین برنامه تلویزیون در این ایام برنامه «جام2022» بود که بهدلیل پخش مستقیم بازیها بیش از سایر برنامههای سیما مخاطب داشت.
البته صحبتهای مجریان، آیتمهای تصویری و مصاحبه با کارشناسان فوتبال در این برنامه توجه چندانی را جلب نکرد. سایر برنامههای فوتبالی تلویزیون هم چنگی به دل نمیزد. رادیو هم سعی کرد با راهاندازی رادیو جامجهانی، بهعنوانی رادیویی مناسبتی، بهطور ویژهای به این رویداد بزرگ توجه نشان دهد. از رادیو هم، در کنار پخش گزارش زنده بازیها، برنامههای مختلفی در قالب تحلیل فنی بازیها و بحث درباره ابعاد اجتماعی، فرهنگی و حتی فناورانه جامجهانی پخش شد. در این مدت، اغلب برنامههای رادیو و تلویزیون ساختار و محتوایی شبیه هم داشتند، ولی احتمالا مستند رادیویی «جهان در جام» به تهیه کنندگی و اجرای محسن شاهمرادی که به معرفی تیمهای حاضر در جامجهانی اختصاص داشت، بهتنهایی لایق عنوان بهترین برنامه صداوسیما به مناسبت جامجهانی2022 بود. در این گزارش به بررسی این برنامه و دلایل موفقیت آن پرداختهایم.
فرزند فیلم و روزنامهنگاری
اول از همه ببینیم مستند رادیویی چیست؟ ما عادت داریم مستند را محصولی بصری بدانیم که برای تلویزیون یا سینما تولید شده و از تصاویر در پیشبرد روایتش بهره میبرد. مستند رادیویی یا فیچر (feature) رادیویی موضوعی را از یک یا چند دیدگاه از طریق ترکیبی از صدای راوی، مصاحبه، تحلیل، صدای آرشیوی (صداهایی از منابع دیگر که مختص مستند رادیویی ضبط نشده است)، موسیقی و افکتهای صوتی بررسی میکند. این نوع برنامه رادیویی از فیلم مستند، قدرت و فوریت را به ارث برده و از روزنامهنگاری، صمیمت و شاعرانگی را. مدت زمان مستند رادیویی بین 30 تا 60 دقیقه است و 3عنصر صداهای ارجینال (مصاحبهها)، متنی که معمولا توسط راوی مستند خوانده میشود و موسیقی یا افکتهای صوتی، اجزای اصلی آن را تشکیل میدهد.
از پطروس تا کایهدوسینما
اطلاعاتی که در مستند «جهان در جام» ارائه میشود، طیف وسیعی را دربرمیگیرد؛ از معرفی جغرافیای هر کشور، سابقه حضور در رقابتهای جامجهانی و معرفی بعضی از نامداران و بزرگان فرهنگ و هنر هر سرزمین گرفته تا تاریخچه و معنا و مفهوم پرچم هر کشور. مثلا قسمت مربوط به معرفی تیم فوتبال پرتغال با نقل قسمتی از رمان «کوری» نوشته ژوزه ساراماگو شروع میشد و به این میرسید که ساراماگو چه نویسنده مهمی در ادبیات جهان است و بعد معرفی کشور پرتغال، جغرافیا و فوتبالش. یا در قسمت معرفی تیم فرانسه، حرفهای آلبر کامو درباره فوتبال و عشق و علاقه بیحدوحصرش به توپ گرد آغازگر این قسمت بود و بعد به وسعت کشورهایی که مستعمره فرانسه بودهاند، اشاره میشد و در ادامه حرف از موج نوی سینمای فرانسه و مجله «کایهدوسینما» و فیلم «چهارصد ضربه» فرانسوا تروفو به میان میآمد. در بخشی از این قسمت، راوی، شعر «تو را برای دوست داشتن دوست میدارم» پل الوار، شاعر فرانسوی و از پیشگامان جنبش سوررئالیسم را با همراهی موسیقی میخواند که شنونده حرفهای رادیو تأیید میکند کمتر پیش میآید شعری فرنگی را با این خوانش درست و موسیقی مناسب از رادیو بتوان شنید. در قسمت تیم اسپانیا، فدریکو گارسیا لورکا و لوئیس بونوئل معرفی شدند و در قسمت هلند به داستان «پطروس فداکار» اشاره شد که اصلا هلندیها پطروس ندارند و معلوم نیست چرا این داستان که نویسنده آن یک آمریکایی است در ایران به «پطروس» معروف شده است. خلاصه هیچ امکانی برای جذاب کردن متن این مجموعه فراموش نشده است. قسمتهای مربوط به فرهنگ، هنر و تاریخ کشورها چنان ماهرانه، درست و دلنشین نوشته و در متنها گنجانده شدهاند که گاه ممکن است شنونده فراموش کند در حال گوش دادن به مستندی ورزشی است، اما درست در همین لحظات است که فوتبال از پس زمینهای مات و محو میگریزد و با تلألویی چشمگیر به پیشزمینه میآید و دوباره در کانون روایت میدرخشد. این خاصیت رفتوبرگشتی متنها میان فوتبال و فرهنگ، این سوسو زدن فوتبال در بستری از فرهنگ و هنر، کیفیتی رها و در عین حال منسجم به متنها داده و این حسرت را تقویت میکند که چرا سایر برنامههای رادیویی چنین متنهای باکیفیتی ندارند.
صدای بیادا
«جهان در جام» مجموعه مستندی رادیویی بود که در هر قسمت به معرفی کامل یکی از تیمهای شرکتکننده در رقابتهای جامجهانی قطر اختصاص داشت. ساختار این برنامه ترکیبی بود از صدای راوی، موسیقی هر کشور، اظهارنظر کارشناس، اظهارنظر فردی عادی که به کشور معرفیشده در هر برنامه سفر کرده، صداهای آرشیوی و متنهایی که خیلی حرفهای نوشته شدهاند. بارِ روایتِ مستند رادیویی «جهان در جام» بر دوش راوی بود. اگر شنونده برنامههای رادیویی باشید، حتما میدانید که گزارشگر یا مجری یا راوی کاردان و خوشصدا و خوشبیان که شیفته صدای خودش نباشد و مدام نخواهد زنگ صدایش را به رخ شنونده بکشد، چقدر در رادیو کیمیاست. راوی مستند «جهان در جام» صدایی شیک و مهمتر از آن بیانی گرم و صمیمی با مکثها و تأکیدهای بجا و هدایتکننده داشت. راوی نمیخواهد حواس مخاطب پی صدایش برود؛ برای همین متنها را بهنحوی نخوانده که توجه مخاطب را از روایت به سمت خودش جلب کند. هنر راوی در خواندن متنها وقتی بیشتر مشخص میشود که باید شعری یا متن سرود ملی کشوری را بخواند.
در این قطعات، تسلط و آشنایی کامل راوی با ادبیات و شیوه درست خواندن شعر یا سرود آشکار میشود.
در این قطعات، راوی لحنی رسمی دارد که تمایز آن از سایر بخشهای مستند کاملا مشخص است. پس بهطور خلاصه، نخستین امتیاز «جهان در جام» به صدای راوی آن برمیگردد.
چندصدایی و چند ضعف
انتخاب موسیقی و صداهای آرشیوی یکی دیگر از عوامل جذابیت «جهان در جام» بود. به فراخور هر قسمت، چند تکه موسیقی از یک کشور انتخاب شده که بهصورت مجزا یا در تلفیق با قطعهای شعر پخش میشد. از صداهای آرشیوی که برای مثال صدای گزارشگران خارجی یا مصاحبههایی به زبانهای دیگر را شامل میشود، در این مستند رادیویی بهدرستی استفاده شده است. کارشناسان برنامه که شامل یک پژوهشگر ورزشی و یک مربی و کارشناس فوتبال بود، اطلاعات چندان تخصصی و عمیقی نمی داد، ولی برای تنوع بخشیدن به ساختار برنامه و خارج کردن آن از تکصدایی مفید بود. افراد عادی که تجارب خودشان را از سفر به کشورهای مختلف بیان میکنند و از زندگی روزمره و عادات و رسوم هر ملت میگویند هم روش دیگری برای چندصدایی کردن مستند است. البته در چند قسمت از صداهای حرفهای که مشخص است افراد عادی نیستند و در حال نقش بازی کردن هستند، برای این بخش استفاده شده که به اعتبار اسنادی این بخش لطمه زده.
این مستندها قبل از جامجهانی و زمانی که گروهبندی تیمها مشخص شده تولید شده بودند و در طول رقابتها، مخصوصا بعد از مرحله گروهی، شنیدن اینکه کدام تیمها شانس صعود از گروهشان را دارند، چندان دلنشین نبود؛ هرچند باعث نمیشد این مجموعه بیات بهنظر برسد.