صلهرحم؛ داستان ارتباطات بیجایگزین
عیسی محمدی-روزنامه نگار
بعضی چیزها هستند که در زندگی، جایگزینی ندارند؛ حتی اگر به غلط فکر کنید دارید کارهایی میکنید که عملاً جایگزین این موارد خواهند بود یا هستند. مراودات اجتماعی، ارتباطات خانوادگی و فامیلی، از این دست رفتارهایی است که چیزی جای آنها را نمیگیرد. برخی از روانشناسان، معتقدند که 80درصد احساس خوشبختی شما، به این برمیگردد که ارتباطات اجتماعی شما چه کیفیتی دارد. اگر هنوز هم فکر میکنید به جای دیدارهای رودررو و واقعی، با تماس و چند تا پیامک و... میتوانید همهچیز را حل کنید، احتمالاً در حال اشتباه بزرگی هستید. اما ارتباطات خانوادگی و اجتماعی ما چرا اینقدر مهم هستند؟
سالها پیش روانپزشکان هاروارد پژوهشی انجام دادند که همان موقع هم خبری شد و در رسانههای ایرانی هم بازتاب یافت. این پژوهش درباره ذهن پریشان و ذهن متمرکز بود. پژوهش میگفت ذهن پریشان و سرگردان، نتیجهاش میشود غمگینی و افسردگی. در عوض تمرکز ذهن، شاهراه بسیاری از شادمانیهاست. بهواقع طبق نتایج این پژوهش، نوعی افسردگی عمومی در چنین افرادی به چشم میخورد. جالب اینکه پژوهشگران میگفتند ذهن حیوانات روی هدف و کاری که میخواهند بکنند متمرکز است؛ درحالیکه تمرکز آدمی فقط 47درصد است. پس اگر صبح تا شب در حال وبگردی هستید و تمرکز چندانی ندارید، تعجب نکنید اگر کمی هم افسرده شوید. اما چه چیزهایی باعث تمرکز ذهن میشوند؟ جالب اینکه ورزش کردن و گفتوگو با دیگران، از مواردی هستند که ذهن در آنها متمرکز است و در نتیجه شما در هنگامه گفتوگو، احساس شادمانی میکنید؛ به همین دلیل است که آدمی این همه محتاج گفتوگو با دوستان، خانواده و شهروندان دیگر است. نکته ترسناک پژوهش، آنجا بود که آدمی هنگام استفاده از رایانه و استراحت، غمگینترین حالتها را تجربه میکند یا میتواند تجربه کند.
در حال نزدیک شدن به شب یلدا هستیم؛ بهانهای که باعث شد تا در این شماره روز هفتم، صفحاتی را به این امر اختصاص دهیم. یکی از نکات مهم مورد بررسی قرار گرفته، همین دورهمیهای خانوادگی است. خانواده، مقدسترین و اساسیترین نهادی است که در اجتماعیات سنتی تعریف شده است. خانواده به ما قوت قلب میدهد، ما را شادمان نگاه میدارد، ما را به هم پیوند میدهد و... .
این در حالی است که ما در زمانهای زندگی میکنیم که فردگرایی، شیوع بسیاری یافته و همین فردگرایی، توجیهکننده بسیاری از تنهاییها، انزواها و
دوری گزیدنهاست. اگر قرار باشد که آدمی اینقدر تنها باشد، پس نباید از نوعی افسردگی عمومی هم که دامنگیرش میشود، تعجب کند. تنهایی، باعث میشود تا به نشخوار خاطرات و وقایع گذشته بپردازد؛ نوعی پرسهزنی ذهنی. ذهن پرسهزن، یعنی ذهنی افسرده یا ذهنی که میتواند به سمت افسردگی و غمگینی میل کند.
دورهمیها البته تنها معطوف به بهانههای خاصی چون نوروز و یلدا و... نیستند و نباید باشند. بیدلیل نیست که این همه در مذهب ما، روی صلهرحم تأکید شده است و همچنین روی مراوده اجتماعی با دیگران. همه اینها، عملاً باعث میشوند تا ارتباطات شفاهی و اجتماعی ما، از کیفیت لازم برخوردار باشند. این کیفیت لازم، موجب شادمانی فردی و خانوادگی ما میشود و این شادمانی، روحیه را تقویت کرده و روحیه بالا، یعنی بهرهوری در کارها و ساحتهای دیگر زندگی؛ همان چیزی که تحت عنوان اثر موجی از آن یاد میشود. تنها به این فکر کنید که اگر تلفنهای همراه خود را کنار بگذارید و کمی از ساعتهای تماشای تلویزیون خود بکاهید و آن را به مراودات اجتماعی و فیمابین اختصاص بدهید، چه اتفاقات جالبی برایتان میافتد. شاید تصور کنید که چنین مواردی موجب عقبافتادگی شما میشود؛ درحالیکه ثابت شده بیشترین درصد پیشرفتها حتی در شغلهای کاملاً مهندسی و فنی، معطوف به مهندسی انسانی هستند؛ نه دانش فنی و تخصصی شما. میبینید یک صلهرحم و حسن ارتباط با دیگران، چه نتایج شیرینی میتواند داشته باشد!