• یکشنبه 16 اردیبهشت 1403
  • الأحَد 26 شوال 1445
  • 2024 May 05
دو شنبه 21 آذر 1401
کد مطلب : 179826
+
-

آسیب‌شناسی و آفت‌زدایی از شورای‌عالی انقلاب فرهنگی

یادداشت
آسیب‌شناسی و آفت‌زدایی از شورای‌عالی انقلاب فرهنگی

محمدرضا سرشار؛ نویسنده و فعال فرهنگی

طبق ماده۲ اساسنامه (جایگاه، اهداف و وظایف) شورای‌عالی انقلاب فرهنگی، مندرج در روزنامه رسمی مورخ 76/9/2، یکی از اهداف این شورا «تزکیه محیط‌های علمی و فرهنگی از افکار مادی و نفی مظاهر و آثار غربزدگی از فضای جامعه فرهنگی» است. این امر، نه‌تنها تا‌کنون محقق نشده، بلکه به‌ویژه در جریان فتنه امسال، نقطه مقابل آن را در دانشگاه‌ها و برخی دیگر از مراکز و فضاهای آموزشی کشور، چه در میان طیف‌هایی از دانشجویان و دانش‌آموزان و چه استادان و معلمان، شاهد بودیم. طبق ماده۳، «تحول دانشگاه‌ها و مدارس و مراکز فرهنگی و هنری بر اساس فرهنگ صحیح اسلامی و گسترش و تقویت هر چه بیشتر آنها برای تربیت متخصصان متعهد و مغزهای متفکر و وطن‌خواه و نیروهای فعال و ماهر و استادان و مربیان و معلمان معتقد به اسلام و استقلال کشور» از دیگر اهداف شورای مذکور است. در این مورد نیز متأسفانه اهمال‌های بسیاری صورت گرفته است؛ که آشوب‌های اخیر، جلوه‌های زشت و تأسف‌آوری از آن را به نمایش گذاشت. طبق ماده۱۳، «تهیه و تصویب سیاست‌ها و طرح‌های لازم برای رشد و تقویت باورها و گرایش‌های دینی، معنوی، فرهنگی در جامعه و گسترش و فرهنگ عفاف»، وفق ماده ۱۵، «تهیه و تصویب طرح‌های مناسب برای شناسایی و معرفی مظاهر، مجاری و شیوه‌های هجوم فرهنگی دشمنان به مبانی اندیشه، فرهنگ و ارزش‌های اسلامی و انقلابی و طراحی راهبردها و تدابیر لازم برای دفع آن»، براساس ماده۱۸، «طراحی سیاست‌های مناسب برای اصلاح نگرش جامعه نسبت به ‌شأن و منزلت زن (براساس تعالیم عالیه اسلام) و تدوین برنامه‌های کارآمد به‌منظور تحکیم بنیان خانواده و ارائه الگوی زن مسلمان»، موافق ماده۲۳، «موضع‌گیری در سطح بین‌المللی نسبت به تحریفات فرهنگی علیه ‌اسلام و جمهوری اسلامی ایران» از جمله اهداف و وظایف شورای‌عالی انقلاب فرهنگی ذکر شده است. در مورد مفاد فوق، اگر هم شورای‌عالی انقلاب فرهنگی طرح‌ها و مصوباتی داشته، نمود بیرونی چندانی از آنها مشاهده نمی‌شود. حال آنکه وظیفه این شورا صرفا سیاستگذاری فرهنگی نیست، بلکه طبق ماده۲۸، «نظارت و پیگیری مستمر بر اجرای مصوبات شورای‌عالی انقلاب فرهنگی و ارزیابی نتایج و حمایت از اجرای آنها و نیز نظارت بر عدم‌مغایرت طرح‌ها و برنامه‌های آموزشی، پژوهشی و فرهنگی به اجرا درآمده توسط وزارتخانه‌ها، مؤسسات و سازمان‌ها با اصول سیاست‌ها و خط‌مشی‌های مصوب فرهنگی کشور» نیز جزو وظایف آن به‌شمار می‌رود. به‌علاوه اینکه، در برابر این‌همه هجمه‌های سنگین بین‌المللی علیه ارزش‌های اسلامی و نظام در طول سالیان درازی که از عمر شورای مذکور می‌گذرد، نگارنده این سطور حتی یک‌بار نیز شاهد موضع‌گیری و پاسخگویی شورای‌عالی انقلاب فرهنگی، نبوده‌ام. مطالبات رهبر انقلاب در دیدار اخیر، همچون «رصد دائم تغییرات و شرایط فرهنگی و هنری کشور، ارائه راه‌حل برای اصلاح آنها، مهندسی فرهنگی کشور و تعیین تکلیف و نقش دستگاه‌های فرهنگی مرتبط با این مقوله، هدایت فرهنگی کشور، فرهنگسازی یا اصلاح فرهنگ‌های غلط»، یا مقولاتی همچون نظارت بر تالیف کتب درسی ابتدایی، متوسطه و دانشگاهی نیز، که ظاهرا تا‌کنون کمترین محلی از اعراب در میان اقدامات شورای‌عالی انقلاب فرهنگی نداشته است. مصوبات شورای‌عالی انقلاب فرهنگی، در حیطه فرهنگ، درست مانند مصوبات مجلس شورای اسلامی، حکم قانون را دارد. لذا توسط سازمان‌های ذیربط لازم‌الاجرا،‌ و تخطی از آنها جرم، و قابل پیگیری قانونی است. حضور رئیس قوه مجریه در رأس این شورا نیز ضامن اجرایی بسیار قوی‌ای در این راه است. با وجود این، و «با وجود غنا و تراز بالای افراد حاضر در شورای‌عالی انقلاب فرهنگی»، اینکه به فرموده رهبر انقلاب، «هویت جمعی شورای‌عالی به تناسب اعضای آن، بروز لازم را ندارد» موضوعی است که پیش و بیش از هر چیز و هر جا، لازم است توسط خود این شورا، مورد آسیب‌شناسی و آفت‌زدایی قرار گیرد. یکی از این آسیب‌ها شاید همین نکته باشد که اعضای آن، دارای اشتغالات متعدد هستند، و به‌ویژه در رأس آن، پرمشغله‌ترین مسئول اجرایی کشور قرار دارد که از قضا، بی‌حضور و دعوت او، جلسات شورا نیز رسمیت نمی‌یابد.
همین امر هم، سبب شده که مثلا در دوران ریاست‌جمهوری افرادی پاسنگین، خسته، فرتوت یا شاید بی‌اعتقاد به اهمیت و نقش چنین نهاد مهمی- همچون آقای روحانی- گاه در طول یک سال، شورا فقط 3بار تشکیل جلسه دهد. یا اینکه برخی مصوبات آن، در مرحله مصوبه باقی بماند و جامه عمل بر تن نکند. از سوی دیگر، به خلاف سیاست، فرهنگ، ماهیتا امری دیرپاست که هم برنامه‌ریزی برای آن، نیازمند درنظرگرفتن چشم‌‌اندازهای گسترده و درازمدت، و هم پیگیری برای تحقق آن، نیازمند زمان کافی است. با تغییر دولت‌ها، که پیوسته با تغییر جناح‌های حاکم و در نتیجه تغییر نگرش‌های فرهنگی گاه یک‌صد‌و‌هشتاد درجه‌ای همراه است، جهت‌گیری فرهنگی شورای‌عالی انقلاب فرهنگی نیز گاه دچار تلاطم‌های بزرگی می‌شود، که علاوه بر بی‌نتیجه گذاشتن برخی مصوبات شورای قبل، سازمان‌های فرهنگی کشور و طیف‌های متاثر از این مصوبات را- که در واقع کل جامعه، با درجات متفاوت هستند- نیز دچار سردرگمی، بی‌انگیزگی و مشکلات جدی می‌کند. لذا به‌نظر می‌رسد دست‌کم در مورد ساختار تشکیلاتی شورای‌عالی انقلاب فرهنگی، لازم است از این جنبه، تجدید‌نظر صورت پذیرد. به‌عبارت دیگر، در عین دادن نقش مهم و برجسته به سران 3قوه- و نه فقط قوه مجریه- در این نهاد مهم، ریاست عالیه آن به ولی فقیه یا نماینده ایشان واگذار شود. به علاوه، تعیین روسای فرهنگستان‌های هنر و زبان و ادبیات فارسی و ارزیابی و نظارت بر عملکرد آنها، و مقولات بسیار سرنوشت‌ساز دیگری مانند تالیف کتب درسی مدارس و دانشگاه‌ها نیز به شورای‌عالی انقلاب فرهنگی محول شود.
آخرین نکته اینکه، با توجه به اینکه عصر حاضر، به‌ناگزیر، عصر ارتباطات و آمیزش و تداخل فرهنگ‌ها، و تأثیر و تاثر فرهنگ‌ها بر یکدیگر است، و مهم‌ترین تهاجم دشمن به کشورهایی مانند کشور ما نیز تهاجم فرهنگی است، ایجاد ارتباط مستمر تنگاتنگ با شوراهای مشابه انقلاب فرهنگی در کشورهای دارای وجوه و اشتراکات فرهنگی با ما، همچون محور مقاومت در منطقه و کشورهای انقلابی آمریکای لاتین، و به کاراندازی حداکثر ظرفیت‌های ممکن این جبهه در سمت و سوی مقابله با این تهاجم نیز، از نیازهای ناگزیر همه این فرهنگ‌ها و کشورها، و ازجمله ما، به‌عنوان پیشران این حرکت بزرگ تعیین‌کننده است. لذا از این جنبه هم لازم است در اساسنامه شورای‌عالی انقلاب فرهنگی، بازنگری و تجدیدنظری صورت پذیرد.


 

این خبر را به اشتراک بگذارید