جنگ پرتغال و مراکش؛ از اندلس تا دوحه
رویارویی تیمهای فوتبال پرتغال و مراکش، خاطره جنگهای تاریخی دو طرف را بار دیگر زنده کرده است
تیم ملی فوتبال مراکش پس از پیروزی در مرحله یک هشتم نهایی جام جهانی قطر، دیروز به مصاف پرتغال رفت. مراکشیها پیش از پرتغال به مصاف اسپانیا رفته بودند. پیروزی بازیکنان این کشور (ملقب به شیرهای اطلس) در ضربات پنالتی در برابر اسپانیا تا حدودی رنگ و بوی تاریخی و سیاسی گرفت. آنچه بر آتش رقابت 2 کشور که سابقه طولانی از تنش و درگیری دارند دمید، سابقه تاریخی دوطرف بود؛ از فتح اسلامی اندلس گرفته که از سواحل مراکش آغاز شد، تا حضور استعمارگران اسپانیا در شمال آفریقا و در قرن بیستم. مسابقه یک چهارم نهایی پرتغال و مراکش نیز دستکمی از بازی قبلی نداشت. روابط پرتغال و مراکش نیز بیش از هزار سال دستخوش درگیری و آشفتگی بوده است.
پرتغال و اسپانیا در جنوب اروپا در منطقهای قرار دارند که شبهجزیره «ایبری» نامیده میشود. در گذشتههای دور، مسلمانان این منطقه را «اندلس» میخواندند. «طارق بن زیاد»، والی طنجه یکی از شهرهای مهم مراکش امروزی در سال 711 پس از میلاد، با 7هزار سرباز از تنگه جبلالطارق گذشت و عصر 8 قرن حکومت مسلمانان بر بخشهایی از شبهجزیره ایبری را آغاز کرد. پرتغال تا سال 718 پس از میلاد، توسط مسلمانان اداره میشد که از آن به عنوان غرب اندلس یا اصطلاحا الغرب یاد میکردند.
پس از فروپاشی حکومت بنیامیه در اواخر قرن یازدهم، منطقه از جمله بخشهایی از پرتغال به چند کشور مستقل مسلمان تقسیم شد. پس از آن بود که سلسلههای «الموراوی» و بعدها «المحدث» به مرکزیت شهر مراکش کنترل بخشهایی از جنوب پرتغال را به دست گرفتند. در سال 1147 بود که پادشاهی پرتغال با محاصره لیسبون، کنترل پایتخت فعلی این کشور و سپس در سال 1294 کنترل منطقه فارو را به دست گرفت و عملا به حیات الغرب پایان داد. پادشاهی پرتغال در سال 1496 با تبعیت از اسپانیا اقلیتهای یهودی و مسلمان را به تغییر مذهب یا ترک منطقه وادار کرد. در آن زمان بسیاری از مسلمانان رفتن به مراکش یا بخشهای دیگری از شمال آفریقا را انتخاب کردند. با این حال حکمرانی مسلمانان بر پرتغال تاثیرات فرهنگی پایداری در پی داشت.
اشغال پرتغالی مراکش
گسترش امپراتوری پرتغال به مراکش در سال 1415 با اشغال شهر بندری «سئوتا» آغاز شد و تا سهونیم قرن بعد ادامه یافت. پرتغالیها در ابتدا استعمارگری خود را با توسل به دلایل مذهبی توجیه میکردند. پادشاهان پرتغالی در سالهای 1341 و 1377 میلادی 5 بار فرمان عمومی پاپ را برای جنگ صلیبی علیه مسلمانان در شمال آفریقا یا گرانادا دریافت کردند. تا سال 1520، پرتغالیها بخشهای قابل توجهی از سواحل مراکش را اشغال کرده بودند. در اواسط قرن شانزدهم بود که محمد شیخ، اولین سلطان سلسله سعدیان مراکش عقب راندن پرتغالیها را از سرزمین خود آغاز کرد. مراکشیها تحت فرمان محمد شیخ پرتغالیها را از بیشتر قلعههایشان در امتداد سواحل خود در اقیانوس اطلس عقب راندند. در نبرد «قصر الکبیر» در سال 1578 که از آن به عنوان نبرد 3 پادشاه یاد میشود، پرتغال یکی از سختترین شکستهای نظامی خود در دوران استعمار را متحمل شد.
«سباستین» پادشاه پرتغال با کمک «ابوعبدالله محمد دوم»، پادشاه مخلوع مراکش با 20 هزار نیروی نظامی به طرف شهر طنجه به جنگ «عبدالمالک»، سلطان جدید مراکش رفت که 50 هزار نیرو داشت. مسلمانان در این جنگ بهطور کامل اروپاییها را شکست دادند و سباستین، محمد و مالک هر سه پادشاه فعلی و پیشین در این جنگ کشته شدند و از آن پس به این واقعه، جنگ 3 پادشاه نیز گفته میشود. مرگ سباستین که وارثی نداشت به بحرانی سلطنتی در پرتغال منجر شد. در پی این بحران، پادشاهی پرتغال بهمدت 60 سال تحت کنترل پادشاهی اسپانیا درآمد. در این دوره قدرت امپراتوری پرتغال در سطح بینالمللی به شدت افول کرد. در سال 1661 شهر طنجه تحت کنترل انگلیسیها درآمد و سئوتا را نیز در سال 1668 اسپانیاییها گرفتند. مازاگان، آخرین سنگر پرتغالیها در سال 1769 به مراکشیها واگذار شد و 5 سال بعد قرارداد صلح میان 2 کشور به امضا رسید.