خالق خوابهای طلایی
«دیگر به روی بال زرافشان نغمهها/ آن آبشار نور و نوازش/ رنگینکمان آهنگ/ پروازهای رنگ/ ما را به آن بهشت خدایی نمیبرد. /آن پنجه طلایی سحر آفرین، دریغ/ در این شب بلند / ما را به خوابهای طلایی نمیبرد.»
این شعر را فریدون مشیری برای خاموشی جواد معروفی گفته است. جواد معروفی فرزند موسی معروفی از موسیقیدانهای بزرگ دوره خود بود. 14ساله بود که نواختن تار را کنار گذاشت و پیانو را انتخاب کرد. خودش در مصاحبهای با احمدرضا احمدی گفته بود: «بعد از اتمام تحصیلات ابتدایی، موسیقی را نزد کلنل وزیری آغاز کردم.ساز من در ابتدا تار بود، ولی بعدا به پیانو علاقهمند شدم. او پس از گذراندن تمام دورههای موسیقی کلاسیک، به شیوهای نو در استفاده از پیانو برای خلق موسیقی ایرانی رو آورد. شیوهای که برای همیشه در ذهن علاقهمندان به اینساز و موسیقی ایرانی، ماندگار شد.
در ۲۱سالگی، بهدلیل استعداد شگرفش در موسیقی به استخدام وزارت فرهنگ و هنر وقت درآمد و معلم موسیقی مدارس تهران شد و به آموزش سلفژ و دیکته موسیقی در هنرستان پرداخت. از ۱۳۱۹ همزمان با افتتاح رادیو به این مؤسسه پیوست و سالها تک نواز پیانو بود. از ۱۳۳۲ هم به سرپرستی موسیقی رادیو منصوب شد و همزمان با آن به عضویت شورایعالی موسیقی درآمد. معروفی همچنین رهبر ارکستر شماره یک و رهبر ارکستر گلها بود. او تنظیمکننده آهنگهای علی اکبر شیدا، عارف قزوینی، رکنالدین مختاری و درویش خان و بسیاری دیگر از آهنگسازان معروف ایرانی بود.
سبک نوازندگی معروفی متاثر از مرتضی محجوبی به همراه تزئینات و نوانسهای موسیقی کلاسیک بود. از معروفی آثار بیشماری به جا مانده که از میان آنها قطعات راپسودی، خوابهای طلایی، عاشورا، فراق و کار به یادماندنی هفت دستگاه موسیقی شهرت بیشتری پیدا کردهاند.
جواد معروفی بامداد ۱۶ آذر ۱۳۷۲ در تهران درگذشت.