• چهار شنبه 27 تیر 1403
  • الأرْبِعَاء 10 محرم 1446
  • 2024 Jul 17
چهار شنبه 16 آذر 1401
کد مطلب : 179292
+
-

ظلم نکرده و دهان سوخته!

وحید غیاثی _  پژوهشگر حوزه اخلاق

زیاده‌خواهی انسان‌ها قدمتی به بلندای تاریخ بشریت دارد. در فرازی از خطبه 151نهج‌البلاغه آمده است: به پیشگاه الهی قدم گذارید درحالی‌که مظلوم هستید و به پیشگاه او قدم نگذارید درحالی‌که ظالم هستید. در دستگاه ظلم سه گروه اصلی وجود دارد: ظالم، منظلم (تن به ظلم می‌دهد) و مظلوم. گروه دوم در دستگاه ظلم که کمتر به آنها توجه می‌شود، ظلم‌پذیران هستند. اگر اینها تن به ظلم نمی‌دادند، ظالمان ترغیب به ظلم نمی‌شدند. بنابراین اینها به نوعی خودشان ظالم‌اند. و بزرگ‌ترین برنامه ظالمان این است که ملت‌ها را «منظلم» بار بیاورند. شیوه‌های انظلام در طول تاریخ بر‌اساس‌ موقعیت و شرایط جوامع انسانی متفاوت بوده‌است. شاید نخستین صف‌آرایی و دسیسه‌پردازی هوشمندانه به یونان باستان برگردد. در تاریخ فلسفه می‌خوانیم جریان فکری سوفسطائیان را که با علم و اخلاق مبارزه کردند و سقراط و افلاطون و ارسطو آنها را شکست دادند. تحریف‌کنندگان تورات و انجیل هم شمشیر قلم‌هایشان بر پیکر علم و دانش نشست. آنجا که میوه ممنوعه‌ را علم نامیدند. حال آنکه خداوند می‌فرماید: «و علّم الآدمَ الأسماءَ کلَّها»(بقره/31). از اینجا روشن می‌شود که چرا خداوند هدف از برانگیختن پیامبر گرامی اسلام را اخلاق و علم بیان  کرده و می‌فرماید: اوست که در میان مردم بی‌سواد، پیامبری از خودشان برانگیخت تا آیات او را بر آنان بخواند و آنان را [از آلودگی‌های فکری و روحی] پاکشان کند و به آنان کتاب و حکمت بیاموزد (جمعه/2).
در نخستین سال‌ها پس از رحلت پیام‌آور مهر و رحمت دست‌های آلوده به قدرت نامشروع، مردمانی را که هنوز الفبای اسلام را نیاموخته بودند، املای جبر‌گرایی کردند. این حربه، هم قدرت‌شان را مشروعیت می‌بخشید و هم دورافتادگان از سرچشمه عترت را بیش از قبل تحمیق می‌کرد.
در عصر حاضر که از زیر خاکسترهای تنور اخلاق و علم شعله‌هایی سر برآورد، تغییر استراتژی داده و امپراتوری رسانه‌های‌شان قدرت‌هایی بزرگ و شکست‌ناپذیر از آنها ساخت. طی سال‌های گذشته مخصوصا پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، تفکر لیبرالیسم سعی‌کرد نظام تک‌قطبی غرب را در جهان با محوریت ابر‌قدرت بودن آمریکا به مردم دنیا بقبولاند و با در دست‌گرفتن رسانه‌های دنیا هر روز این مطلب را به‌گونه‌ای مطرح کند و در ذهن مخاطبان بگنجاند. خدای متعال در قرآن کریم با هشدار‌دادن در مورد این تاکتیک دشمن اینگونه می‌فرماید: در حقیقت این شیطان است که دوستانش را می‌ترساند؛ پس اگر مؤمن هستید از آنان نترسید و از من بترسید (آل‌عمران/ 125).
آنها که بر امواج دریای جهل موج‌سواری می‌کنند، هر بار سر انسان‌ها را به‌نحوی زیر آب فرو می‌برند. این‌بار با ترویج حس بی‌تفاوتی و فرد‌گرایی در جوامع، اعضای پیکر بنی‌آدم را مثله کردند. این بی‌تفاوتی تا جایی پیش‌رفت که سپتامبر 1988پس از جنایت تجاوز به یک زن در ایستگاه پر‌تردد متروی شیکاگو، همان ارباب رسانه وقتی فهمیدند عابران در برابر فریادهای کمک خواهی آن زن بی‌تفاوت از کنارش عبور‌کرده‌اند، به یک‌بار سر از زیر برف بیرون آورده و در پی تدبیر خود کرده برآمدند. و آخر سر هم راه نجات را در قانون الهی امر به معروف و نهی از منکر یافتند (کتاب امر به معروف و نهی از منکر در اندیشه اسلامی نوشته مایکل کوک).
 بزرگ‌ترین راهی که می‌توانند انسان‌ها را بی‌تفاوت کنند، کشاندن به سمت ابتذال است. انسان معاصر به نحوه‌هایی از زیستن میل پیدا کرده که در آن نشانه‌های ابتذال و بی‌هویتی موج می‌زند. برخی از علوم مدرن نیز از این ابتذال بی‌بهره نبوده‌اند. اندیشمندان این علوم نظریه‌هایی را در باب خدا، حقیقت انسان و جهان مطرح کرده‌اند که در نوع خود جزو فرومایه‌ترین نظریه‌های علمی است. گرایش به مذهب را زاییده جهل دانستن و مذهب را سبب از خودبیگانگی به‌شمار آوردن و قراردادن انسان از نسل میمون، نمونه‌هایی از این اندیشه‌های پوچ است. نمود ظاهری ابتذال در فرهنگ بشری را می‌توان در لباس‌ها و انواع مدل‌های پوشش به‌راحتی مشاهده‌کرد. این سبک جدید از پوشش که در همه جوامع شرقی و غربی با تفاوت درجه نفوذ پیدا کرده، بیانگر تلاطم درونی و تزلزل هویتی است که در کسوت ظاهری افراد ظهور پیدا کرده‌است.
شاید سومین حربه فراعنه عصر ما ایجاد اشتباه در تشخیص دشمن باشد؛ دشمن جلوه دادن دوست و دوست جلوه دادن دشمن است. مثل جنگ بین شیعه و سنی یا راه‌اندازی فرقه‌ها و به جان هم انداختن آنها. بنابراین از اساسی‌ترین شرایط موفقیت در تمامی عرصه‌ها، شناخت دشمن است. انسان ضربه‌های فراوانی از دشمن ناشناخته خود خورده‌است. به‌عنوان نمونه انسان از زمانی که دشمنی به نام میکروب را شناخت به آسانی توانست در پی دفع آن برآید و همو چون نتوانسته سرطان را بشناسد هر‌روز قربانی‌های فراوانی در این عرصه می‌دهد. در عرصه مسائل سیاسی و اجتماعی نیز شناخت دشمن نقش مهم و کلیدی دارد. بر این اساس است که بخش عظیمی از آیات قرآن مربوط به معرفی دشمن است؛ معرفی شیطان، دشمنان انبیاء، کفار، مشرکان و منافقان است. در روایتی از پیامبر گرامی‌اسلام(ص) می‌خوانیم: «آگاه باشید عاقل‌ترین مردم کسی است که خدایش را بشناسد و از او پیروی‌کند و دشمنش را نیز بشناسد و آنگاه نافرمانیش کند.» در نهج‌البلاغه شناخت دشمن را رمز بینش می‌داند: «و بدانید که رشد در نمی‌یابید مگر که رشد وانهادگان را بشناسید و هرگز به کتاب خدا چنگ نمی‌زنید، مگر که فروفکننده آن‌را چنان‌که باید شناخته باشید.»

 

این خبر را به اشتراک بگذارید