اگر شما هم در برابر نهجالبلاغه متحیرید این یادداشت را بخوانید
چارهای برای روضه مظلومیت نهجالبلاغه
محمد صادق عبداللهی
بارها شنیدهایم که نهجالبلاغه در میان شیعیان مولا علی(ع) مظلوم است و چه بهرهها که جهانیان و غیرشیعیان از آن میبرند و مسلمانان از آن غفلت کردهاند و عقب ماندهاند اما همیشه نیز در همین مرحله روضهخوانی برای نهجالبلاغه متوقف میشویم و گامی جلوتر نمیرویم. یکی از موانع این چالش را میتوان نبود راه و راهنمایی دانست تا ما را با دنیای نهجالبلاغه آشنا سازد. بهخودی خود که نهجالبلاغه را میگشاییم با دریایی از حکمتها و معارف مواجه میشویم که نمیدانیم از کجای آن بایستی شروع کرد؛ آیا باید همچون کتابی درسی از ابتدا خط به خط بخوانیم، یا همچون دیوان حافظ، به نهجالبلاغه نیز تفأل بزنیم و هر باری گوشهای از بحر را بچشیم؟ کدامیک از این روشها طعم شیرین نهجالبلاغه را به کاممان مینشاند؟
سردرگمی در برابر نهجالبلاغه را شهید عزیز، استاد مرتضی مطهری(ره) که خود نیز بنا بر آنچه نوشته است، در روزگار ابتدای طلبگی بدین درد دچار بوده، تلاش کرده تا در مجموعه مقالاتی تحتعنوان «سیری در نهجالبلاغه» چاره سازد. این مجموعه مقالات اکنون در کتابی با همین نام از سوی انتشارات صدرا در دسترس است که روایت بخشهایی از آن بهانه نگاشتن این یادداشت شده است. در کتاب استاد مطهری(ره) تلاش شده تا به شکلی موضوعی، درهای گرانبهای دریای نهجالبلاغه کشف و با دستهبندی و شرح ارائه شوند. بخشهای آمده در این کتاب عبارتند از «الهیات و ماوراء الطبیعه»، «سلوک و عبادت»، «حکومت و عدالت»، «اهلبیت و خلافت»، «موعظه و حکمت» و «دنیا و دنیاپرستی». در بخش نخستین کتاب نیز به طول و تفصیل در باب برتریها و شگفتیهای نهجالبلاغه سخن گفته شده است. بهعنوان آشنایی با روش کتاب خوب است به بخشی از آن اشارهای داشته باشیم.
بخش ششم با عنوان «موعظه و حکمت» از شیرینترین بخشهای کتاب است. استاد شهید در این بخش نخست به تفاوت موعظه با حکمت و خطابه اشاره دارد و سپس با دستهبندی مواعظ طرح شده در نهجالبلاغه به ذکر مصادیق و شرح بیانات مولا علی(ع) میپردازد. به اذعان ایشان تفاوت موعظه و حکمت در این است که «حکمت برای آگاهی است و موعظه برای بیداری... سر و کار حکمت با عقل و فکر است و سر و کار موعظه با دل و عاطفه، حکمت یاد میدهد و موعظه یادآوری میکند... حکمت چراغ است و موعظه باز کردن چشم است برای دیدن، حکمت برای اندیشیدن است و موعظه برای بهخود آمدن، حکمت زبان عقل است و موعظه پیام روح». همچنین استاد مطهری در باب تفاوت موعظه و خطابه نیز بیان داشته که «خطابه برای تهییج و بیتابکردن احساسات است و موعظه برای رام ساختن و تحتتسلط درآوردن، خطابه آنجا به کار آید که احساسات خمود و راکد است و موعظه آنجا ضرورت پیدا میکند که شهوات و احساسات خودسرانه عمل میکنند... خطابه زمام کار را از دست حسابگریهای عقل خارج میکند و بهدست توفان احساسات میسپارد اما موعظه توفانها را فرومینشاند و زمینه را برای حسابگری و دوراندیشی فراهم میکند». شهید مطهری اذعان دارد که در نهجالبلاغه هر 3قالب موعظه، حکمت و خطبه وجود دارد و هر کدام را امیرالمومنین(ع) در جای خود بیان داشتهاند اما در مجموع از بین ۲۳۹خطبه جمعآوریشده از سوی «سید رضی» ۸۶خطبه و از بین 79نامه آمده 25نامه در قالب موعظه است.
براساس کتاب از آنجا که در دوره خلفا بهویژه در عصر خلافت عثمان بر اثر فتوحات و غنائم بهدست آمده و برقراری «اریستوکراسی و حکومت اشرافی» نوعی دنیاپرستی و تجملگرایی در میان مسلمانان به راه افتاده و عصبیتهای قبیلهای بار دیگر جان گرفته بود، مواعظ حضرت علی(ع) عمدتاً حول مباحثی همچون تقوا، توکل، صبر، زهد، پرهیز از دنیاپرستی، پرهیز از تجمل، پرهیز از هوای نفس، پرهیز از طول امل، پرهیز از عصبیت، پرهیز از ظلم و تبعیض، ترغیب به احسان و محبت و دستگیری از مظلومان، ترغیب به استقامت و قوت و شجاعت، ترغیب به وحدت و ترک اختلاف، دعوت به عبرت از تاریخ، دعوت به تفکر و تذکر و محاسبه و مراقبه، یادآوری گذشت سریع عمر و یادآوری مرگ بیان شده است.
شهید معظم پس از ارائه این دستهبندی با این مقدمه که شمارش موضوعات نهجالبلاغه و حتی عناصر آنها برای شناخت علی(ع) کفایت نخواهد کرد و چهبسا مشابه این ادبیات در سخنان بسیاری از آنان که چهره اندرزگو بهخود میگیرند وجود دارد، تلاش میکند تا «برای اینکه علی(ع) را در کرسی وعظ و اندرز بشناسیم، و برای اینکه با مکتب موعظهای آن حضرت آشنا گردیم و عملاً از آن منبع سرشار بهرهمند شویم» با استناد به مصادیقی از مواعظ موجود در نهجالبلاغه، چارچوب مفهومی هر کدام از موضوعات را بیان دارد تا مشخص شود مفهوم خاص هر یکی از این معانی چیست و فلسفه خاص تربیتی حضرت در مورد تهذیب انسانها و شوق آنها به پاکی و آزادی معنوی چه بوده است؟
این روش در هر یک از سایر بخشهای کتاب نیز تکرار میشود و از اینرو میتوان کتاب «سیری در نهجالبلاغه» را کتابی دانست که دست خواننده را گرفته و او را همچون گذری در موزهای از جواهر، قدم به قدم راهنمایی کرده تا شیرینی کلام مولا علی(ع) را به عمق جانش نشاند و شنیدن کلام امیرالمومنین(ع) را به عملی مشتاقانه بدل سازد.