سید سرسخت
میگویند بیشترین تأثیر را بر شکلگیری شخصیت و عقیده هر کسی، نخستین قهرمان زندگی او دارد. یعنی هر کس شبیه نخستین کسی میشود که او را در نوجوانی یا اوایل جوانی الگوی خودش قرار داده؛ مثلا آیتالله طالقانی که شیفته میرزای نائینی بود، خودش هم مثل او شد. قهرمان جوانی امامخمینی(ره) هم سیدحسن مدرس بودکه زمانی سیدروحالله جوان، از قم میکوبید و به تهران میآمد و به میدان بهارستان میرفت تا نطق او را در مجلس بشنود.
بهجز امامخمینی(ره)، مرحوم مدرس شیفتگان بسیاری داشت. ملک الشعرای بهار زمانی گفته بود: «بعد از حمله مغول، در ایران کسی مثل مدرس پیدا نشده است.» و دهخدا نوشته بود: «فقط آقا سیدحسن مدرس است که میتواند این مردم را از بدبختی نجات دهد.» یکبار وقتی یکی از طرفداران رضاخان در مجلس -دکتر حسین بهرامی- در پایان جلسه روز 27اسفند1302 مجلس، یک سیلی به گوش سیدحسن مدرس زد، مردم تهران چنان به خشم آمدند و راهپیماییهای متعدد به راه انداختند که رضاخان مجبور شد طرح جمهوریخواهیاش را رسما از مجلس پس بگیرد.
مدرس این محبوبیت فوق العاده را نه فقط از عقاید میهن پرستانه و زندگی سادهاش، بلکه از شجاعت عجیب و غریبش داشت. داستانهای متعددی از او نقل و ضبط شده است؛ مثلا وقتی میرزاده عشقی ترور شده بود و هیچکدام از نشریات جرأت نداشتند حتی درباره این ماجرا کوچکترین مطلبی بنویسند، مدرس و اقلیت مجلس در 7مرداد1303 دولت رضاخان را برای استیضاح به مجلس کشاندند. عوامل رضاخان سعی داشتند با جار و جنجال و ایجاد جنگ روانی، اثرات استیضاح را خنثی کنند. وقت ورود رضاخان به مجلس، طرفداران او در مقابل مجلس تجمع کردند و شعار «مرده باد مدرس، زنده باد سردار سپه»سر دادند. مدرس اما اصلا تحتتأثیر قرار نگرفت، به روی بالکن مجلس رفت و آن جمله تاریخی را گفت: «اگر مدرس بمیرد، دیگر کسی به شما پول نخواهد داد.» بعد هم به آنها گفت بگویید زنده باد مدرس. حالت چهره و صدای مدرس چنان جمعیت را تحتتأثیر قرار میدهد که آنها شعارشان را عوض میکنند. رضاخان از عوض شدن صحنه بازی بهشدت عصبانی میشود و گلوی مدرس را گرفته به دیوار فشار میدهد و میگوید: «آخر تو از جان من چه میخواهی سید؟» مدرس با خونسردی میگوید: «میخواهم که تو نباشی.»
مدرس در ابتدا بهعنوان یکی از 5 مجتهد مورد تأیید مراجع تقلید نجف به مجلس آمده بود تا ناظر بر اسلامی بودن قوانین مجلس باشد اما بعدا خودش در انتخابات شرکت کرد و برای 4دوره نماینده مجلس شد و در ایفای این نقش چنان جدیتی به خرج داد که حالا تندیسش در میدان بهارستان بهعنوان خلاصهای از تمام تاریخ قانونگذاری قرار گرفته. بزرگترین اقدامات او در دوره نمایندگیاش، تلاش برای ایجاد ارتش واحد، تشکیل کمیته مقاومت ملی در زمان اشغال ایران، زمینهسازی برای ملی شدن صنعت نفت و مخالفت با انتقال قدرت به رضاخان بود که عاقبت هم جانش را بر سر همین گذاشت.