دنیای سلبریتی ایرانی
بررسی یک پدیده مهم در گفتوگو با داوود طالقانی، نویسنده کتاب «سلبریتی ایرانی»
نیلوفر ذوالفقاری
صفحههای شخصی آنها در شبکههای اجتماعی میلیونها دنبالکننده دارد، جزئیات زندگی، روابط و تفریحاتشان با دقت دنبال میشود، واکنشها و اظهارنظرهایشان نسبت به موضوعات مختلف سیاسی، اجتماعی و فرهنگی بسیار موردتوجه قرارمیگیرد، عکسهایشان روی بیلبوردهای تبلیغاتی میتواند آمار فروش یک محصول را جابهجا کند، خیلی وقتها نامشان در ماجراهای جنجالی و پرحاشیه شنیده میشود و اگر قرار باشد فهرستی از تأثیرگذارترین، ثروتمندترین و محبوبترین شخصیتهای یک جامعه بنویسیم، حتماً نام آنها در این فهرست هست. حتماً با مرور این نشانهها حدس زدهاید از چه کسانی حرف میزنیم؛ سلبریتیها. نام سلبریتیها با شهرت گره خورده و حالا دیگر سخت میشود در صف پرتعداد سلبریتیها، آنها را که برای رسیدن به این شهرت شایستگی داشتهاند از آنها که یکشبه به شهرت بادآورده رسیدهاند تفکیک کرد. درباره سلبریتیها حرف زیاد زده شده، حتی کتابهای زیادی نوشته شده که نام یک سلبریتی روی جلدشان است، اما داوود طالقانی کتابی نوشته که در آن تلاش کرده با نگاهی انتقادی، وضعیت سلبریتی ایرانی، خاستگاه و جایگاه او را در جامعه با نیمنگاهی به فرهنگ شهرت در ایران بازبینی کند. با این نویسنده، پژوهشگر حوزههای ارتباطات، فلسفه و علوم اجتماعی از کتابش، شهرت و سلبریتی ایرانی گفتوگو کردهایم.
از ادبیات دانشگاهی فاصله گرفتم
با اینکه کتاب سلبریتی ایرانی مفاهیم نظری و علمی مهمی را بررسی میکند، طالقانی تلاش کرده از زبانی سادهخوان و قابلفهم برای مخاطب غیردانشگاهی استفاده کند تا کتابش مخاطبان بیشتری را بهخود جذب کند. او میگوید: «از فرم روایی کتابهای دانشگاهی فاصله گرفتم چراکه این نوع کتابها معمولاً مخاطب عام را درنظر نمیگیرند و از ادبیاتی کلاسیک استفاده میکنند اما من میخواستم از زبانی استفاده کنم که تحتتأثیر فرهنگ شهرت است. نظرم این بود که خود سلبریتیها و هوادارانشان بتوانند با کتاب ارتباط برقرار کنند. از طرف دیگر برای اینکه بر سازههای نظری متن تأکید کنم، به مفاهیم و تحقیقات علمی پیشین ارجاعاتی دادهام.» به اعتقاد نویسنده، همین لب مرز حرکت کردن بین مخاطبپسندی و دانشگاهنویسی، او را به نوشتن فصل به فصل کتاب در قالب جستارها سوق داده تا جذابیت متن را حفظ کند.
پدیدهای اجتماعی-سیاسی
روی پیشخوان و لابهلای ردیف کتابها در قفسههای کتابفروشیها، حتماً به کتابهایی میرسیم که یک سلبریتی، شاعر یا نویسنده آن است. حتی کتابهایی وجود دارند که به زندگی سلبریتیها پرداختهاند یا حاصل گفتوگوهای بلند با آنها هستند. اما داوود طالقانی اثری تحقیقی و پژوهشی نوشته که این موضوع را از ابعاد دیگری بررسی میکند. طالقانی میگوید: «درباره سلبریتیها، شاهد ظهور یک پدیده رسانهای بودیم که چیزی درباره آن نمیدانستیم و ادبیاتی علمی درباره آن تولید نشده بود. بهنظرم رسید سوءتفاهمهایی درباره سلبریتی ایرانی وجود دارد، مثل اینکه سلبریتی را یک فرد تصور میکنیم و بین سلبریتی ایرانی با پدیدهای که در آمریکا و غرب هست، شباهت قائل میشویم. ایده من در این کتاب، دستگذاشتن روی تفاوتهاست. من سلبریتی ایرانی را نه یک فرد، بلکه پدیدهای اجتماعی- سیاسی درنظر گرفتهام که ما در حال تجربه زیست آن هستیم.»
چیستی سلبریتی ایرانی
آنطور که نویسنده توضیح میدهد، این کتاب که در 14فصل نوشته شده، با طی کردن 3سطح از مطالعات و بررسیها تکمیل شده است: «در سطح اول، از ادبیات نظری تولید شده در مطالعات فرهنگ شهرت استفاده کردم تا چیستی سلبریتی ایرانی تبیین شود. در گام دوم به جنبههای مختلف سلبریتی ایرانی و اثر آن بر جامعه، مردم و زندگی دیگران پرداختم و تلاش کردم تفاوتهای این پدیده را با آنچه در گذشته رخ داده و در جهان جریان دارد، مشخص کنم. در سومین سطح هم به این موضوع پرداختم که چه کارهایی بهعنوان مخاطب یا در جایگاه سیاستگذار میتوان در قبال سلبریتی ایرانی انجام داد؟»
واکنش سلبریتیها به یک کتاب پژوهشی
اگر قبلاً اخبار سلبریتیها را از مجلات دنبال میکردیم، حالا شبکههای اجتماعی پنجرههایی را مستقیم به زندگی آنها باز کردهاند و ارتباط آنها با هوادارانشان نزدیکتر از هر زمان دیگری است. کنجکاو میشویم که بدانیم واکنش خود سلبریتیها به انتشار کتابی درباره خودشان چه بوده است. طالقانی در پاسخ به این سؤال میگوید: «صفحه شخصی من در اینستاگرام توسط یکی از سلبریتیها ریپورت شد! صفحهام بسته شد و به سختی توانستم آن را برگردانم. یکی دیگر از سلبریتیها هم از من شکایت کرد و کار به بازپرسی رسید! نتیجه نقد سلبریتی در ایران همین است. من شخصیتها و پدیدههایی را نقد کردم که موجودیت خود را در رسانه بازتولید میکنند، با سرمایه و شهرت تنیده شدهاند و اگر در معرض نقد قرار بگیرند، چنین واکنشهایی نشان میدهند.» بهگفته طالقانی، پیش از این هم آثار تحقیقی درباره سلبریتیها نوشته شده، اما بیشتر کپی از محتوایی بوده که با ادبیات نظری غرب تولید شده و تنها جای مثالها تغییر کرده است: «تحقیقات موردی در متون و فصلنامهها انجام شده بود، مستندهایی هم ساخته شده بود که یا با ترس از نقد سلبریتیها، محافظهکارانه بودند یا نمیتوانستیم در آنها حلقه ارتباطی با جامعه ایرانی پیدا کنیم. اثر من نخستین کتابی است که به این شکل درباره سلبریتی ایران نوشته شده است.»
حمیدرضا ضیاییپرور، پژوهشگر ارتباطات:
دیگران به جای ما سلبریتی ساختهاند
حمیدرضا ضیاییپرور، پژوهشگر علوم ارتباطات با اشاره به اینکه قبل از پرداختن به مفهوم سلبریتی و نقش آن در جامعه، باید تعریف روشنی از آن و تفاوتهایش با اینفلوئنسرهای فضای مجازی داشته باشیم، میگوید: «اینفلوئنسرها در واقع همان سلبریتیها در فضای مجازی هستند با این تفاوت که ممکن است هرگز چهره فیزیکی آنها دیده نشده باشد. سلبریتیها قبل از ظهور فضای مجازی هم وجود داشتهاند.» به اعتقاد ضیاییپرور، فقدان توجه به عنصر سرگرمی و تفریح بهعنوان یکی از کارکردهای اساسی رسانه در دنیا، چیزی است که باعث شده مردم بهدنبال کردن سلبریتیهایی علاقهمند شوند که برایشان سرگرمکننده هستند. او میگوید: «تفاوتی که بین گرایش مردم به سلبریتیها در ایران با بقیه دنیا وجود دارد، این است که ما بهدنبال مدل بومی و داخلی میگردیم که زندگیاش شبیه به ما باشد. سلبریتیهای خارجی دنبالهروهای جهانی دارند و با نوعی یکسانسازی فرهنگی درباره آنها روبهرو هستیم. البته چهرههای مشهوری مثل رونالدو در ایران هم طرفدار دارند، ولی دنبال کردن یک سلبریتی داخلی برای مردم جذابیت بیشتری دارد.» ضیاییپرور اضافه میکند: «از طرف دیگر نوعی گرایش انتقادی در مردم وجود دارد که آنها را به طرف چهرههای منتقد و افرادی که ساز مخالف میزنند جذب میکند. این موضوع به ویژگیهای سیاسی و اجتماعی جامعه بستگی دارد.» بهنظر ضیاییپرور با ایجاد دودستگی بین سلبریتیها و طرفدارانشان و تبدیل چهرهها به دولتی و مردمی، دچار افراط و تفریط شدهایم. او میگوید: «باید سعی کنیم براساس هنجارها و الگوهای خودمان، چهره بسازیم و ویژگیهای یک چهره مطلوب را بهویژه به نسل جوان معرفی کنیم. دنبالهروی از سلبریتیها در گفتار، رفتار، پوشش و سبک زندگی، گرایش طبیعی جوانان است درحالیکه تریبونهای رسمی، سیستم آموزشی و رسانههای ما سعی دارند سلبریتی نسازند و چهره درست نکنند. از آنجا که ما تلاشی برای ساختن چهره مطلوب انجام ندادهایم، دیگران به جای ما این کار را انجام دادهاند.»
دکتر محسن ایمانی، روانشناس:
سلبریتیها تحتتأثیر هیجانات قرار میگیرند
همانطور که بعضی ویژگیهای روانی منجر به تقویت استعداد یک فرد در تبدیل شدن به یک سلبریتی میشوند، سلبریتی بودن هم میتواند بعضی ویژگیهای روانی را در فرد بهوجود بیاورد، تقویت کند یا از بین ببرد. محسن ایمانی، دکتری روانشناسی درباره این موضوع میگوید: «هر فردی ممکن است تصور کند که توانایی ایفای نقش بهعنوان یک سلبریتی دارد. اما تبدیل شدن به یک سلبریتی ملزوماتی دارد، مثل داشتن حدی از دانش، اطلاعات و سطح فرهنگی. تبدیل شدن به سلبریتی پیامدهای روانی در فرد ایجاد میکند.» به اعتقاد این روانشناس، خودبزرگبینی یکی از پیامدهای شهرت برای سلبریتیهاست: «بسیار ممکن است که یک سلبریتی وقتی به شهرت میرسد، تصور کند که توانایی اظهارنظر درباره همه موضوعات را دارد. او بهرغم نداشتن اطلاعات در زمینههای مختلف، به صرف اینکه دنبالکنندگانی دارد و در زمینه دیگری شناخته شده، خودش را در جایگاه اظهارنظر درباره تمام موضوعات دیگر میبیند.» یکی دیگر از پیامدهای روانی تبدیل شدن به سلبریتی، قرارگرفتن در معرض هیجانات زیاد است. ایمانی میگوید: «بعضی سلبریتیها توانایی کنترل و مدیریت این هیجانات را ندارند، در نتیجه حرفها و رفتارهایشان نه براساس عقلانیت، بلکه تحتتأثیر هیجانات بروز پیدا میکند.» ایمانی اضافه میکند: «زودباوری و عجولبودن، یکی از آسیبهایی است که ممکن است سلبریتیها به آن دچار شوند. عجول بودن باعث میشود فرد فرصت تجزیه و تحلیل را از خودش بگیرد و واکنشها و اظهارنظرهایش بدون پشتوانه فکری و تحقیقی باشند. این موضوع در جایی که سلبریتیها تریبونی برای تأثیرگذاری دارند، اهمیت بیشتری پیدا میکند.» از دست دادن توانایی شنیدن نقد و اعتراض، آسیب دیگری است که بهنظر ایمانی ممکن است سلبریتیها به آن دچار شوند: «برخی سلبریتیها جایگاه ویژهای برای خود متصور هستند و توانایی شنیدن هیچ نقد و اعتراضی ندارند. بعضی از آنها پلههای شهرت و ثروت را آنچنان به سرعت طی کردهاند که تصور اشتباهی از خودشان دارند و در واقع فرصت شناخت خود را از دست میدهند و دچار غرور کاذب میشوند.»