• شنبه 29 اردیبهشت 1403
  • السَّبْت 10 ذی القعده 1445
  • 2024 May 18
یکشنبه 15 آبان 1401
کد مطلب : 176189
+
-

فصل درو کردن خرمن

رمان نوجوان
فصل درو کردن خرمن

رمان نوجوان «فصل درو کردن خرمن» نوشته‌ محمدرضا بایرامی، داستانی برای نوجوانان درباره‌ پسری روستایی است که از خدمت سربازی فرار می‌کند و به خانه برمی‌گردد و دژبان‌ها همه‌جا دنبال او هستند. بخشی طولانی و جذاب‌ از کتاب به کشمکش اهالی روستا و مأموران پاسگاه، پیرامون جست‌وجوی سرباز فراری می‌گذرد. به جز این نویسنده نشان می‌دهد که دیالوگ‌نویس خوبی است. شخصیت‌ها گزیده، بجا و بدون پراکنده‌گویی صحبت می‌کنند و گفتارشان به خوبی، شخصیت روستایی یا شهری آنها را نشان می‌دهد. داستان سرباز فراری با زندانی شدن پدرش و سفر برادر و مادرش به شهری دیگر جهت یافتن او ادامه می‌یابد. نویسنده در شرح درماندگی‌ها، ترس‌ها و شادی‌های اندک این روستایی‌ها که کم‌کم به جریان انقلاب می‌رسند، بسیار موفق عمل کرده است. او با نثری روان و صمیمی، دنیای نوجوانانی که بخش مهمی از حرکت انقلاب اسلامی را به‌وجود آوردند به شکلی نو، بدون اغراق و شعارزدگی ترسیم کرده است. او در این اثر با توصیف دقیق و واقع‌گرایانه‌ای از روستا و روابط آدم‌هایش، داستانی هنری و خوش‌ساخت پدید آورده است که در ذهن خواننده به یادگار می‌ماند. در بخشی از این کتاب می‌خوانیم:«خیلی زودتر از آنی که فکر می‌کردیم، بازوی علی خوب شد. ننه هم درست و حسابی بهش می‌رسید. هر بار که کسی گوسفند می‌کشت، می‌رفت و جگرش را می‌خرید و می‌آورد برایش. هر روز مرا می‌فرستاد تا از کرم خرما بخرم. می‌گفت خرما دوای هزار درد است و داداش را مجبور می‌کرد صبح و ظهر و شام، خرما بخورد.»

 

این خبر را به اشتراک بگذارید