• شنبه 28 مهر 1403
  • السَّبْت 15 ربیع الثانی 1446
  • 2024 Oct 19
یکشنبه 15 آبان 1401
کد مطلب : 176125
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/O771N
+
-

«آخر پنجه» خوبی داشته باشید!

نگاه
«آخر پنجه» خوبی داشته باشید!

حکومت شوروی، یکی از متفاوت‌ترین سیستم‌های حکمرانی در تاریخ بشر بوده و در همه امور زندگی مردم دخالت می‌کرده و سرش را در هر پستویی می‌برده؛ حاکمان شوروی و در راس آنها جوزف استالین مخوف، چنان به زندگی عادی مردم کار داشتند که در یک مورد تاریخی، هفته‌ها را هم در این کشور دستکاری کردند و هفته‌های ابتکاری 5روزه خود را به مردم تحمیل کردند.
این تغییر تاریخی که در چنین روزی در سال 1923، با اهداف اقتصادی اعمال شد، پیامدهای اجتماعی و مذهبی خوشایندی برای حاکمان وقت داشت اما در نهایت، به‌خاطر همان اهداف اقتصادی و البته بی‌نهایت عبث‌بودن آن، بعد از حدود 11سال لغو شد.
رفیق استالین، می‌خواست شوروی قدرت صنعتی شماره یک دنیا باشد و از اینکه هر هفته کارگرها 2 روز را تعطیل می‌کنند تا به خانه و خانواده‌شان برسند شاکی بود. پس یک ایده انقلابی شکل گرفت: نپرریوکا یا همان هفته‌های کاری مداوم. هر هفته به 5 روز تقسیم شد که البته در بعضی جاها یک روز به آن اضافه شد تا کار هیچ وقت تعطیل نشود. کارگرها همان ساعت کاری هفتگی قبل را داشتند، منتهی در دو یا یک روز کمتر. هر روز هم با اسامی خاص و رنگ‌ها مشخص می‌شد. نکته اصلی این هفته‌ها این بود که روزهای تعطیل کارگران با هم یکی نمی‌شد و هر روز، کارخانه، با درصد مشخصی از کارگران فعال بودند. نخستین اعتراض‌ها از همین جا شروع شد؛ برخی کارگران اعتراض می‌کردند که این چه تعطیلی است که آنها تنها در خانه هستند و همسر و دوستانشان در کارخانه و بچه‌هایشان در مدرسه هستند؟
پس مفهوم دور هم جمع شدن در خانه‌ها عملا از بین می‌رفت. این یک پیروزی ناخواسته برای رژیم ایدئولوگ شوروی بود چون این شرایط جدید، نه فقط این تجمع‌های دوستانه را کم و محدود می‌کرد که برگزاری برخی آیین‌ها و سنت‌های مخصوص روزهای تعطیل را به چالش می‌کشید. مهم‌ترین این آیین‌ها هم، رفتن به کلیسا بود، بزرگ‌ترین نماد دینداری مردم در کشور. چه چیزی می‌توانست برای حاکمیتی که به‌تازگی کارزار دین‌زدایی را شروع کرده بود از این شیرین‌تر باشد؟
اما از همان شروع کار، این تقسیم‌بندی 5روزه، با چالش‌های عمیقی مواجه بود. اول اینکه سراسری نبود و اعمال آن در همه جا موضوعیت نداشت. مزرعه‌دارانی که اصلا نمی‌دانستند شیفت‌کاری چیست و چند ماه بیکار می‌نشستند تا دام‌هایشان پروار شوند  یا غلاتشان رشد کنند، چرا باید از این تقسیم‌بندی جدید پیروی می‌کردند؟ پس این تقسیم‌بندی جامعیت نداشت. از نظر اجتماعی هم این «پنجه‌ها» (به جای هفته) در این مناطق کارایی ایدئولوژیک حزب حاکم کمونیست را نداشتند چون مردم همچنان مثل سابق به کلیسا می‌رفتند و آداب پیش از انقلاب را زنده نگه‌می‌داشتند.
خیلی زود این «پنجه‌ها» به یک دردسر بزرگ تبدیل شدند؛ تقویم‌‌ها، به خاطرنشانه‌ها و رنگ‌هایشان، بیشتر از اینکه راهنما باشند سردرگم‌کننده شدند، مردم همچنان نمی‌توانستند حرکت وسایل نقلیه را براساس این پنجه‌های جدید تحلیل و درک کنند و خانواده‌ها حسابی شاکی شده بودند. اما چیزی که کلک این تقسیم‌بندی را کند، همان اهداف اولیه آن بود؛ قرار بود این تقسیم‌بندی جنجالی، کارایی و بهره‌وری کارخانه‌ها و صنایع را بالا ببرد اما نه‌تنها نیروی انسانی شاکی بود که فعالیت بی‌وقفه کارخانه و ماشین‌آلات صنعتی، استهلاک آنها را بیشتر می‌کرد و در واقع اثر معکوس داشت.
این تقویم، خیلی زود کنار گذاشته شد و خیلی زود هم فراموش شد. تجربه بشر در طول دوران و اعصار این بوده که هر هفته باید 7روز داشته باشد، چه حاکمان خوش‌شان بیاید و چه نیاید.

 

این خبر را به اشتراک بگذارید